ستاره صبح-
تدوینکنندگان قانون اساسی آمریکا در سال 1776 و پس از رهایی از زیر بار استعمار کشورهای اروپایی «قانون اساسی» و نظام انتخاباتی را طراحی کردند که نقش «تغییر قدرت» و «صندوق رأی» در آن بیشتر از دیگر موضوعات است. آنها این دو را مایه قوام دموکراسی و جلوگیری از خودکامگی میدانستند. البته دموکراسی با همه نقاط قوتی که دارد، گاه ممکن است افراد تحت تأثیر شعارهای فریبنده و دروغ قرار گیرند و سرنوشت خودشان را به فرد یا گروهی بسپارند که در عمل به ضرر خودشان کار کند. در این ارتباط «کارل پوپر» کتابی تحت عنوان «جامعه باز و دشمنان آن» نوشت و احمد بخارایی، جامعهشناس در ایران نیز کتاب «دموکراسی و دشمنانش در ایران» را به رشته تحریر درآورد. آمریکا پسازآن که یک دوره هشتساله را با یک رئیسجمهور رنگینپوست هوشمند و سیاستمدار پشت سر گذاشت، رأیدهندگان آمریکایی در انتخابات سال 2016 به فردی رأی دادند که نه سیاستمدار، نه حقوقدان، نه آشنا به مناسبات بینالمللی، نه فرهنگی و... بود، بلکه شهرت او در تجارت، کابارهداری، زنبارگی، نژادپرستی و... بود. چنین فردی سکان قدرتمندترین کشور دنیا را بر عهده گرفت و در طول چهار سال اقداماتی در داخل آمریکا و خارج انجام داد که اهل فن از چرایی انجام آنها انگشتبهدهان ماندند. ترامپ نه به قانون اساسی اعتقاد داشت، نه به کنگره، نه به سازمانهای بینالمللی؛ از همه مهمتر نهتنها به معاهداتی مثل «برجام» که دولت پیش از او امضاء کرده بود پایبند نبود، بلکه از همه معاهدات بینالمللی خارج شد و ویروس کرونا را هم هیچوقت جدی نگرفت و ماسک هم نمیزد؛ به همین دلیل هزاران آمریکایی را به کام مرگ فرستاد. ساختار حقوقی، انتخاباتی و قضایی آمریکا بهگونهای طراحیشده که دست رئیسجمهور برای انجام کارهای فراقانونی بسته است و از طرفی ساختار انتخاباتی این کشور نیز بهگونهای پیچیده است که امکان تقلب حتی از سوی دولت مستقر و صاحبان قدرت ممکن نیست. به همین دلیل تمام ادعاهای دونالد ترامپ درباره تقلب و بهزعم او دزدیدن رأی به دربسته دادگاه خورد و همه قضات ادعاهای او را رد کردند. به عقیده نویسنده ترامپ با 75 میلیون رأی و باقی ماندن 600 میلیون دلار در حساب کارزار انتخاباتیاش (که میتواند برای انتخابات 2024 استفاده شود) و داشتن طرفدارانی که به ساختمان کنگره حمله کردند و نظرسنجیها نشان میدهد که حدود 40 درصد طرفدارانش از این اقدام جانبداری کردهاند، تنها بازنده انتخابات نیست، بلکه پوپولیسم، بیقانونی، حمله به نهادهای قانونی و از همه مهمتر نژادپرستی در جامعه آمریکا را رهبری میکند که نژادپرستی از زمان استقلال این کشور بوده و هست و در دوره ترامپ به اوج رسید و چهارشنبه سیاه را شکل داد، بازنده انتخابات بودند. ترامپ هرچند باعث تقویت قانونگریزان شده و یک تهدید برای جامعه آمریکا به شمار میرود؛ اما تجربه دوره ترامپ آمریکاییها را از خواب غفلت بیدار کرده است و آنها دریافتند که دموکراسی، قانون و اعتبار آمریکا در جهان، به تاراج رفته است. نخبگان آمریکایی و حاکمان آن دچار توهم قدرت بوده و هستند و میپندارند قدرت آمریکا مثل «شتر خسبیده است که از خر نر بزرگتر است». اگر نظام آمریکا از درون خود را بازسازی نکند، آنچه در چهار سال گذشته اتفاق افتاد و در چهارشنبه سیاه، میتواند ساختارهای قانونی و دموکراسی در آمریکا را نابود کند. به عقیده نویسنده خطر روی کار آمدن پوپولیستها و نظامیان وجود دارد. آنچه در فاصله سالهای 84 تا 92 اتفاق افتاد و یک رئیسجمهور پوپولیست به قدرت رسید، هزینههایی برای مردم ایجاد کرد که هنوز از بین نرفته است. مردم باید هشیار باشند که روی کار آمدن یک رئیسجمهور پوپولیست یا نظامی در انتخابات 1400 ممکن است. به همین دلیل مردم ایران هرچند به دلیل عملکرد مجلس دهم و همچنین دولت دوازدهم و شوراها و شهرداریها از صندوق رأی ناامید شدهاند، بااینوجود به صلاح مردم و کشور است که در انتخابات 1400 بار دیگر به صحنه بیایند و به پوپولیسم و حکومت نظامیان «نه» بگویند.
لینک کوتاه:
http://www.setaresobh.ir/fa/news/detail/103360