ستاره صبح-فیرحی بهجای قدرت بر دانش تکیه زد و در حوزه معارف علمی و دینی به مسئله حاکمیت و دولت پرداخت. «دولت» از مهمترین نهادهای اجتماعی است که به دلیل تسلط بر منابع مادی و انسانی جامعه بر دیگر نهادها اثر میگذارد، نهادهای دیگر مثل دین، خانواده و اقتصاد نیز از دولت و حاکمیت متأثر میشوند. «توماس هابز» دولتها را نتیجه ارزشهای یک ملت میدانند و عمده ویژگیهای این نهاد را در فرهنگ و باورهای ملتها ردیابی و بررسی میکند. «داود فیرحی» که خاستگاه نخست وی نظام قدیم دانش و حوزههای علمیه زنجان و قم بود به دانشگاه تهران آمد و با روشهای تحقیق دانشگاهی و استادان مبرز علوم سیاسی مثل استاد سید جواد طباطبایی آشنا شد دکتر طباطبایی «تئوری انحطاط ایران» را با مفاهیمی چون «امتناع از اندیشه» و «بنبست در عمل» تبیین میکرد و فلسفه ایرانشهری و جدال سنت و تجدد را با نقد سیاستنامه نویسی و درک عمیق مدرنیته و اهتمام به اندیشه ورزی و تمایز و تفکیک و توجه به الزامات علوم قدیم و جدید و پرهیز و هشدار از جایگزینی «شرع» بهجای «عقل» تدریس مینمود. فیرحی در سلوك دانشجویی طلبهای مؤدب و متواضع بود و در همین راستا دریافت که تفاوت «علم» با کلیگوییهای بدون ضابطه در رعایت روشهای تحقیق است که همچون قواعد منطقی نقش ایفا میکند و هر تعريف و فلسفهای را برای مفاهیمی چون فقه سیاسی، اندیشه سیاسی، سنت و تجدد و استقرار شريعت در نظام مدرن برنمیتابد و مهندسی ذهن و زبان و تجلی آن در ادبیات و مفاهیم علوم انسانی نسبت به علوم طبیعی داراي پيچيدگي متزايد و دارای کلیتی متنازل است. تمرکز عمده پژوهشهای فیرحی بر «مسئله دولت» است دولت بهعنوان نهادي كه تبلور سیاست ورزی، انسداد و مشارکت مردم و نخبگان است و شكل مدرن آن در ايران از دوران مشروطیت آغاز میشود و با تأسیس قانون اساسي و تشکیل مجلس شورای ملی فراز و نشیبهایی را طی کرده است و ضرورت دارد تا یکبار دیگر این نهاد مهم بهعنوان موضوع و مسئله تحقیق فرارو و در دستور كار پژوهشگران و اندیشمندان قرار گیرد. در انديشه فيرحي اهميت دارد تا بیشازپیش به درک مفهوم نهاد دولت و حاكميت پرداخته شود تا بارويكردي علمي مشخص گردد چه کسانی و با چه ساختاری سرنوشت یک ملت را در دست دارند و بر منابع مادی و معنوی جامعه مسلط شدهاند، خاستگاه فکری و اجتماعی گروه حاکم کجاست و کدامین ارزشها و باورهای ملت مبنای قوام، دوام و استمرار این حکمرانی است؟ نقش مردم در حکومت و دولت چگونه تبیین میشود و اين مهم از مشروطه تاکنون چگونه میسر شده است؟ در اوضاع کنونی حاکمیت و دولت چه ساختاری دارد و مشارکت مردم و نخبگان چه وضعي دارد و انسداد سياسي كنوني چگونه تبيين میشود؟ و بسیاری از سؤالات دیگر که پیرامون این مسئله قابلطرحاند ذهن و اندیشه فیرحی را در برگرفته بود. فیرحی با همان بضاعتی که از حوزههای علمیه و نظام قدیم دانش به دست آورده بود به مطالعهی آثار و اندیشههای جدید علوم انسانی و علوم سیاسی پرداخت و موفق شد برای تأسیس یک گفتمان جدید و مجموعهای منسجم از فرايند اندیشه ورزی سیاسی در ایران بعد از انقلاب اقدام کند ازاینرو با طرحی معين و روشهای تحقیق مشخص به سراغ شناخت، تحلیل و ارزیابی مسئله دولت و حاکمیت در ایران میرود و برای این طرح راهبردي از رویکرد اسلام به مشروعیت حکومت آغاز میکند و به ویژگیهای نظام سیاسی و دولت در اسلام و تطبیق آن با مفهوم دولت در عصر مدرن میپردازد و در آستانه تجدد و نسبت فقه با حکمرانی حزبی به تحقیق و بررسی میپردازد. فیرحی تلاش میکند قلمرو و حدود فقه را مشخص کند و توانایی مفاهیم و حوزه معرفتی فقهي را تحت عناوینی چون «فقه سیاسی» در ابراز «اندیشه سیاسی» و ارزشهایی که در دولت و حاكميت كنوني بهعنوان بخشی از فرایند استقرار شریعت در نظام اجتماعی مدرن به کار میآید موردنقد و ارزیابی قراردهد. نسبت فقه با دموکراسی و نوآوری و نواندیشی در حوزههای مدرن و طرح این مسئله که آیا میتوان «فقیه دموکرات» داشت و آموزهها و مفاهیم قدیم را با روشهای جدید حفظ و ترویج کرد و استقرار شریعت را بهمنزله رد و نفی مردمسالاری و دموکراسی و امتناع از خردورزی سیاسی تعبیر نکرد همواره ذهن پویای او را درگیر ساخته بود.
لینک کوتاه:
http://www.setaresobh.ir/fa/news/detail/83031