دو روز پیش روزنامه انگلیسی «فایننشال تایمز» در گزارشی بهنقلاز سهمقام آگاه، مدعی شد، مقامهای ارشد عربستان و ایران، برای نخستین بار از پنج سال پیش که روابطشان را قطع کرده بودند، در تلاش برای بهبود روابط دو کشور، روز ۲۰فروردین در بغداد باهم مستقیماً مذاکره کردهاند. این روزنامه مدعی شده که ریاست هیئت سعودی را مدیرکل اداره اطلاعات برعهده داشته و دور بعدی مذاکرهها برای هفته آینده برنامهریزیشده است! در این گزارش ادعاشده بود که الکاظمی، نخستوزیر عراق که حدود یکماه پیش به عربستان رفتهبود، زمینه مذاکره و فرآیند آن را فراهم کرده است. این در حالی است که تیرماه سال 1399 نیز که آقای کاظمی به تهران آمد و با مقامات کشورمان ازجمله رهبر انقلاب و رئیسجمهور دیدار و گفتوگو کرد، برخی منابع خبری گمانهزنی کردند که یکی از اهداف سفر او، میانجیگری بین ایران و عربستان بوده است تا از سطح تنشها در منطقه، بهخصوص در خاک عراق بکاهد. بههرحال با توجه به بروز برخی تنشهای منطقهای، این امر محتمل به نظر میرسد که عراق به دنبال کاهش تنش آمریکا با ایران و عربستان در عراق و همچنین بهبود روابط تهران و ریاض بوده باشد. البته ابتدا که این خبر منتشر شد،برخی مقامات ایرانی و سعودی که نامشان در رسانهها ذکر نشد، این موضوع را تکذیب کردند، اما هیچ مقامی بهطور رسمی این موضوع را تکذیب نکرد و حتی یک مقام عراقی مدعی شد که مذاکره میان دو کشور، به جلو پیش میرود. همچنین یک مقام مسئول در دفتر نخستوزیر عراق به یکی از رسانهها گفته بود که این دیدار در منطقه سبز بغداد و تحت نظارت مشاور امنیت ملی عراق و بااطلاع نخستوزیر بهمنظور حل اختلافات تهران و ریاض برگزارشده است. روز گذشته نیز سعید خطیب زاده، سخنگوی دستگاه دیپلماسی کشورمان نیز بدون اینکه انجام چنین مذاکراتی را تکذیب کند، گفت: «چیزی که اهمیت دارد این است که ایران همواره از گفتوگو با پادشاهی سعودی استقبال کرده و آن را به نفع مردم دو کشور و همچنین صلح و ثبات در منطقه میداند.» اگرچه که برخی گمانهزنیها حاکی از آن است که این مذاکرات درباره مسائل مستقیم فیمابین نیست و طرفین درباره مسائل مختلف منطقهای ازجمله جنگ یمن مذاکره کردهاند، بااینحال اصل انجام مذاکره بین این دو کشور مهم و بزرگ اسلامی که روابطشان در حالت تخاصم است، در هر سطحی و با هر هدفی که انجام گیرد، باید آن را به فال نیک گرفت و از آن استقبال کرد. بههرحال احیای روابط ایران و عربستان که درگذشته (در دولتهای سازندگی و اصلاحات) از سطح قابل قبولی برخوردار بوده، در شرایط کنونی ضرورت دارد. زیرا در صورت کاهش تنش بین این دو کشور، هم برای منافع ایران، هم برای منافع عربستان و هم برای تحولات منطقهای مفید خواهد بود. مردم خوب به خاطر دارند که روابط ایران و عربستان در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و پس از دیدار او با امیر عبدالله، ولیعهد وقت عربستان در اجلاس سران کشورهای اسلامی رو به گرمی نهاد. بعدازآن در دوران ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی روابط دوجانبه و دوستانه دو کشور اوج گرفت و بیشازپیش تقویت شد؛ بهگونهای که باعث شد تا همکاریهای مشترک اقتصادی، سیاسی و حتی پیوندهای دینی بین دو کشور بیش از پیش شکل گیرد و تقویت شود. اما در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد این روابط به سردی گروید. در سال 94 افرادی خودسر به ساختمانهای دیپلماتیک این کشور در تهران و مشهد حمله کردند و آنها را به آتش کشیدند. (ازجمله آنان یک روحانی به نام کردمیهن که در انتخابات ریاست جمهوری 96 رئیس ستاد انتخاباتی قالیباف در کرج بود، یکی از افراد موثر در حمله به سفارت عربستان در تهران بود.) در طول این سالها مقامات تهران و ریاض در تنشها و درگیریهای خاورمیانه، انگشت اتهام را بهسوی یکدیگر نشانه گرفتهاند و هر یک، طرف مقابل را به مداخله در امور دیگر کشورها متهم کرده و میکنند؛ موضوعی که باعث شده تا آتشافروزان منطقه خشنود شوند و همچنین اسرائیل خود را به عربستان و دیگر کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس نزدیک کند. در حال حاضر نیز یکی از موضوعات مهمی که در منطقه وجود دارد، جنگ یمن است و برای عربستان اهمیت دارد که این جنگ خاتمه پیدا کند تا بتواند از باتلاقی که در آن گرفتارشده، خارج شود. درنتیجه احتمال دارد عربستانیها علاقهمند باشند که از روابط خود با ایران تنش زدایی کنند تا با توجه به ارتباط ایران با حوثیهای یمن، زمینه حلوفصل مسئله یمن را فراهم کنند.