امروز هیچ دلودماغ تعریف کردن از میزان خاص بودنم ندارم. آخه با این اوضاع حتی بند انگشت پای چپ هم واسه آدم نمیمونه چه برسه به دلودماغ! لابد میخواین بپرسید چه اوضاعی؟! همین دیگه! الکی که نمیگن میانگین آیکیوتون رسیده به ۶۸! همین چیزا رو ازتون دیدن والا! کاش قدرت این رو داشتم که با دست خالی پرواز کنم به شبهجزیره هند (خیلی اتفاقی و همینجوری نمیدونم هند واقعاً جزیره یا ادا جزیرهها رو درمیاره) و مدیریت مثالزدنی و شگفتانگیزم در مهار بیماریهای واگیردار رو اونجا پیاده کنم. واقعاً بهعنوان یک انسان خیلی خاص که همیشه دغدغه نوع بشر رو داشته و جملات انگیزشیاش در فضای مجازی، همواره الهامبخش تمام مردم دنیا از هر رنگ و نژاد و تیرهای بوده، خیلی برام سخته که ببینم توی هند آخرالزمان شده درحالیکه ما اینجا در امنیت و آسایش کامل داریم زندگی میکنیم و هرروز صبح، دماغ به دماغ هم توی مترو و اتوبوس میریم سرکار دنبال یک لقمه نون. به تمام کائنات زیبا سوگند که اگه دست من بود، همونطوری که تونستم با درایت و زبلی خاص خودم، ویروس تپلی و غیر خاص کرونا رو توی این کشور و برای شما مردم عامی کنترل که نه بهتره بگم شکست بدم، قطعاً با اولین پرواز به سمت هند و بقیه جاها پرواز میکردم و دنیا رو از کمکها و علم و دانش بیکران و ویژه خودم بیبهره نمیذاشتم. ولی حیف! حیف که باید بمونم و از چند مدل واکسن دیگه، رونمایی کنم. بههرحال این حق شما مردم عامیه که بدونید کدوم واکسن در حال گودبرداریه و کدوم واکسن به مرحله بتنریزی رسیده. این حق شماست که وقتی واکسنهای بیاستفاده و بهدردنخور اجنبی حتی به قبائل دور آفریقا هم رسیدن و دارن بهصورت کاملاً رایگان به مردم تزریق میشن، برید توی صف خانههای بهداشت بایستید و لذت ببرید از اینکه با هموطنان عامی دیگهتون مشغول اختلاط میشید و این وسط شاید بتونید اطلاعاتتون رو هم توی سایت وزارت بهداشت ثبتنام کنید و برید توی نوبت واکسن (حالا کدوم واکسن دیگه بستگی به شانستون داره). خلاصه که دلم خیلی خونه! این زمانه با ما انسانهای خاص چه کارا که نمیکنه! درد حاصل از شوق خدمتگزاری به از مردم بهتران، دردیه که جز با خدمت عمیق و همهجانبه، درمان نمیشه. حالا فرض کنید وسط این اوضاع شلمشوربا، این خبر هم بهتون برسه که دوست و همکیش قدیمیتون آقای خاص، به خاطر چیزی که قرار بود باشه و نیست اخراج شده! خب دیگه آیا حالی به انسان میمانه؟! نه والا! احوالی به انسان میمانه؟! نه والا! پس بگذرید از من و بگذارید در سکوت معنادارم به غم و غصههام فکر کنم. برید و بهصف پای مرغ یخزده تنظیم بازارتون برسید! بدو برو که جا نمونی. واسه منم زنبیل بذار تا خودم رو برسونم. یادت نرهها!