کره جنوبی با سیاستگذاری درست و اصلاح ساختار تصمیمگیری توانست انبوهی بنگاه اقتصادی صادراتی را در خود بپروراند اما منتقدان عقبماندگی ایران از کره جنوبی همچنان بر سیاست قیمتگذاری دستوری و مداخله ویرانگر در اقتصاد تأکید میکنند.
قیمتگذاری دستوری تنها صنعت برق ایران را تحت تأثیر قرار نداده است. دامداران، مرغداران، تولیدکنندگان لبنیات، واحدهای روغنکشی، تولیدکنندگان لاستیک و حتی خودروسازان متأثر از این سیاست هستند و تداوم این روند صنایع ایران را در معرض زیان دهی قرار میدهد کما اینکه خودروسازی که صنعتی سودآور در جهان است، در ایران در جرگه صنایع زیانده قرارگرفته است.
یارانه پنهان
دولت همواره نسبت به پرداخت یارانهای پنهان اما عظیم به مشترکان خانگی، کشاورزی، صنعتی و تجاری اقدام میکند. یک آمار ساده حجم یارانه پرداختی به صنعت برق در ایران را نشان میدهد. قیمت خرید برق از نیروگاههای حرارتی در ایران از سوی دولت در سال ۱۳۹۹ برابر با ۳۳۶ تومان بوده است. دولت هر کیلووات ساعت برق را بهطور متوسط به بخش کشاورزی به قیمت ۲۷ تومان، به بخش خانگی ۸۱ تومان، به بخش صنعتی ۹۴ تومان، به بخش عمومی ۱۰۰ تومان و به بخش تجاری ۲۹۰ تومان میفروشد.
میانگین این قیمت بدون توجه به میانگین وزنی مصرف و تنها بهواسطه قیمت فروش برق به هر بخش، ۱۱۸ تومان است. بهاینترتیب دولت به ازای فروش هر کیلووات ساعت برق به مشترکان ۲۱۸ تومان یارانه پرداخت میکند. این رقم یارانه البته بدون محاسبه بهای فروش گاز به نیروگاهها حسابشده است.
بر اساس اعلام رسمی، وزارت نفت هر مترمکعب گاز را به قیمت پنج تومان به نیروگاههای برق میفروشد. بیاغراق میتوان ادعا کرد بهای گاز مصرفی نیروگاهها در ایران رایگان است. کافی است قیمت گاز صادراتی به عراق و ترکیه مدنظر قرار گیرد. بهای گاز صادراتی به ازای هر مترمکعب بین ۲۴ تا ۳۰ سنت ذکرشده است. بهاینترتیب بهای صادراتی هر مترمکعب گاز با احتساب رقم ۲۴ سنت، بر پایه قیمت کنونی دلار، حدود ۴۸۰۰ تومان برآورد میشود.از هر مترمکعب گاز نیز میتوان ۳ کیلووات برق تولید کرد. با این حساب قیمت هر کیلووات ساعت برق با احتساب هزینه انرژی مصرفی گاز ۱۶۰۰ تومان خواهد بود. در این وضعیت حجم یارانه پنهان قابلمحاسبه است. شاید فکر کردن به این نکته که چگونه ترکیه از هر مترمکعب گاز، کالایی باقیمت قابلرقابت در جهان تولید میکند اما ایران قادر به این کار نیست، خود نکته بسیار مهمی باشد. حالا شکاف بزرگ میان قیمت تمامشده تولید و قیمت فروش آن به مصرفکننده، صنعت برق که اتفاقاً در زمره صنایع سودده در جهان است را به صنعتی زیان ده تبدیل کرده است. زمانی قیمت تمامشده تولید تنها دو برابر قیمت مصرف بود اما در شرایط فعلی با احتساب قیمت گاز این فاصله به ۱۶.۵ برابر و بدون احتساب قیمت گاز به سه برابر میرسد. حال سؤال اینجاست که آیا در این فضا بخش خصوصی میتواند انگیزهای برای ورود به این حوزه داشته باشد؟
سهم وسایل سرمایشی
از مصرف چقدر است؟
متولی زاده، مدیرعامل شرکت توانیر اعلام کرده است کولرهای اسقاطی گازی در کشور هرکدام بهاندازه دو خودروی فرسوده انرژی مصرف میکنند. این در حالی است که تعویض کولرهای گازی اسقاطی قدیمی، موسوم به کولرهای پنجرهای با کولر استاندارد، ۶ هزار مگاوات صرفهجویی در مصرف برق را به همراه دارد و استانداردسازی موتور کولرهای آبی نیز ۴ هزار مگاوات صرفهجویی در مصرف برق را ایجاد خواهد کرد. بهاینترتیب تنها ساماندهی کولرهای فعال در کشور مصرف برق را ۱۰ هزار مگاوات کاهش خواهد داد. این در حالی است که بهواسطه مداخله دولت در موضوع قیمت، علامتی اقتصادی در خصوص ضرورت تعویض و بهسازی این کولرها به مصرفکننده نمیرسد. بهعبارتدیگر مصرفکننده نفع چندانی از صرفهجویی بابت این تعویض را احساس نمیکند. نگاهی به این اعداد برای درک ابعاد این موضوع گریزناپذیر است.
هزینه احداث نیروگاه برق
برای احداث هر هزار مگاوات نیروگاه برق در کشور سرمایهای در حدود ۶۰۰ میلیون یورو موردنیاز است. درعینحال برای در اختیار داشتن ۱۰ هزار مگاوات، باید ۱۴ هزار مگاوات سرمایهگذاری صورت گیرد. بهاینترتیب سرمایه ارزی و ریالی موردنیاز برای احداث ۱۴ هزار مگاوات نیروگاه در کشور نزدیک به هشت میلیارد و ۴۰۰ میلیون یورو است. کل درآمد صنعت برق در سال گذشته حدود ۳۰ هزار میلیارد تومان در سال بوده که با اغماض، با احتساب یوروی ۲۵ هزارتومانی این رقم یک میلیارد و دویست میلیون یورو میشود. بهاینترتیب صنعتی که کل درآمد آنیک میلیارد و دویست میلیون یورو است، برای پاسخگویی به نیاز روزافزون فصل گرما، به سرمایهای در محدوده هشت میلیارد و چهارصد میلیون یورو نیاز دارد. همین آمار صرفه اقتصادی سرمایهگذاری بر بهینهسازی وسایل سرمایشی را گواهی میدهد اما همانطور که گفته شد دخالت دولت در موضوع قیمت سبب شده است که این اقدام در دستور کار نباشد. آمارها نشان میدهد سالانه یکمیلیون کولرگازی به کولرهای فعال در کشور افزوده میشود. در عمل نتیجه آدرس غلط، ورود به مصرفگرایی و استفاده از وسایل لوکسی است که برقی برای به کار انداختن آن وجود ندارد.
گسترش نابرابری تحت تأثیر
یارانه پنهان
بررسیها نشان میدهد متوسط مبلغ قبض برق مشترکان ایرانی در حدود ۱۵ هزار تومان است، اما این یارانه پنهان به شکلی دیگر خود را به مصرفکننده تحمیل میکند و سبد هزینههای وی را افزایش میدهد. تورم ناشی از کسری بودجه و ناتوانی دولت در خرید تضمینی برق و سایر کالاهای مشمول قیمتگذاری بهتدریج هزینه شهروندان ایرانی را افزایش میدهد و در این وضعیت، مصرفکننده زیانی مهمتر از افزایش قیمت برق را متحمل میشود. از یکسو بهواسطه تورم بالا با کاهش قدرت خرید مواجه میشود و از سوی دیگر به دلیل رانت موجود در این فضا، صنایع با فناوری نوین در ایران شکل نمیگیرند و سود و صرفه اقتصادی در فعالیت صنایع انرژی بر چون فولاد و ... است. عوارض ناشی از مزیت بودن فعالیت این دسته از صنایع نیز خود را به شکل بحرانهای زیستمحیطی به نمایش میگذارند.
بیت کوین وارد میدان میشود
استخراج ارز مجازی، در دوران شیوع کرونا به یکی از محبوبترین فعالیتهای اقتصادی تبدیلشده است. فعالیت مجاز و غیرمجاز برای استخراج بیت کوین صنعت برق را در وضعیتی بغرنج قرار داده است. بررسیها نشان میدهد ایران یکی از بهترین کشورها برای استخراج ارز مجازی خصوصا بیت کوین است. این آمار روشن میکند چرا تولید بیت کوین در ایران تا این میزان علاقهمند دارد. طبق برآوردهای صورت گرفته برق موردنیاز برای استخراج هر بیت کوین برابر با برق مصرفی ۳۰ هزار خانوار در یک روز است.
حال اگر عراق با برق وارداتی از ایران بخواهد بیت کوین استخراج کند، به ازای هر کیلووات ساعت باید ۱۴۷۰ تومان بپردازد این در حالی است که برای استخراج همان بیت کوین در ایران، به ازای هر کیلووات ساعت ۱۱۰ تومان پول برق پرداخت میشود. هزینه تولید یک بیت کوین در عراق ۱۳.۵ برابر ایران است. تولید هر بیت کوین در آلمان ۷۲ برابر گرانتر از ایران است چراکه قیمت هر کیلووات ساعت برق در ایران بر پایه دلار ۲۱ هزارتومانی نیم سنت و در آلمان ۳۶ سنت است. همین امر روشن میکند چرا کسی در این کشورها تمایلی به استخراج ارز دیجیتال بهصورت قانونی و غیرقانونی نشان نمیدهد. این ارقام البته به احتساب قیمت برق برای فعالان قانونی ارز مجازی صورت گرفته و اگر کسی با استفاده از برق کشاورزی و خانگی و ... بیت کوین یا ارز مجازی دیگر استخراج کند، سودی عجیبوغریب را میبرد.
راهکار
آیا افزایش قیمت برق میتواند مشکلات را برطرف کند؟ بیتردید پاسخ منفی است. همانگونه که قطع برق عوارض اجتماعی مهمی را برای ایران ایجاد کرده است و نشانههای آن را در اعتراضات متعدد در شهرهای مختلف میتوان دید، افزایش قیمت برق و واقعی کردن آن نیز در این ساختار دستمزدی میتواند عواقب اجتماعی و امنیتی داشته باشد. مداخله نادرست دولت مانع از شکلگیری صنایع با فنّاوری بالا در ایران شده و از سوی دیگر بهینهسازی مصرف انرژی را به کالایی لوکس در کشور مبدل ساخته است. نیروی انسانی تربیتشده در صنایع برق که از برترین نخبگان کشور محسوب میشوند در ایران جایی برای کار ندارند و ایران در قالب صادرات محصولات صنایع انرژی بر در حال آینده فروشی است. رانت توزیعی در این حوزه نیز اجازه شناسایی مزیتهای واقعی را نمیدهد. بهاینترتیب دولت پولی برای سرمایهگذاری در صنعت برق ندارد و بخش خصوصی داخلی و سرمایهگذار خارجی نیز بهواسطه نگرانی از عدم ایفای تعهدات از سوی دولتی با کسری بودجه بزرگ، تمایلی به حضور در صنعت برق نشان نمیدهد. اینچنین است که برق ارزان در کنار سیاستگذاری نادرست انرژی، ایران را به بهشت ماینرها و جهنم صنایع اشتغالزا با فنّاوری مدرن و فناوری نوین بدل کرده است.