سمیرا هوری- شاعر و پژوهشگر
غلامحسین ساعدی (۱۳۶۴-۱۳۱۴) معروف به «گوهر مراد»، پزشک و نویسنده مشهور ایرانی است که آثار درخشان متعددی در حوزه داستان و نمایشنامه دارد. دو اثر معروف او به نامهای «ترس و لرز» و «عزاداران بیل»، دو مجموعه داستان کوتاه بههمپیوسته است که میتوان آنها را از ابعاد متفاوتی ازجمله وجود رگههایی از سبک گوتیک، مورد بررسی قرار داد.
مؤلفه مهمی که برای خلق داستان گوتیک در اختیار نویسندگان ایرانی قرار دارد، عنصر «طبیعت» است؛ طبیعتی که در مکانهای کاملاً بومی نظیر روستاهای دورافتاده وجود دارد و با اعتقادات خاص و خرافهآمیز ساکنان آنجا همراه است. در مجموعه داستان «ترس و لرز» با فضایی وهمناک و هراسانگیز روبهرو هستیم که پیرامون باورهای خرافی و ناآگاهی روستانشینان جنوب ایران نوشته شده است. این اثر متشکل از شش داستان کوتاه پیوسته است که همه در یک مکان و میان شخصیتهای یکسانی روایت میشود. این امر سبب شده است که مخاطب ویژگیهای مختلف شخصیتها و تغییراتشان را بهتر درک کند. شخصیتها در این کتاب، افرادی هستند که ابتدا برای رفع گرفتاریهای یکدیگر دستبهدست هم میدهند، اما درنهایت کمر به نابودی هم میبندند.
این اثر، داستان ساحلنشینانی است که نسبت به دو چیز اضطراب و باورهای عجیبی دارند: دریا و غریبهها (افراد غیر محلی). آنها همیشه نکاتی را در ارتباط با این دو مورد رعایت میکنند تا به دامش گرفتار نیایند، اما بسیاری از مواقع موفق نمیشوند و درنهایت مهمترین اتفاق تحت تأثیر غریبههایی که به آبادیشان میآیند، رخ میدهد. مجموعه داستان «ترس و لرز» لبریز از حوادث هولناک و کابوسواری است که خواننده درک نمیکند دقیقاً چیست، اما آن را میپذیرد، باور میکند و همپای شخصیتهای داستان به دنبال راه گریز میگردد. زبان این کتاب اگرچه زبانی ساده و روان است، اما اصطلاحاتی قدیمی را در بردارد که هم بیانگر محلی بودن شخصیتها و هم نشانه ذهن خرافهپرور آنها است. اصطلاحاتی نظیر «بد جان شدن» که به معنی ترس شدیدی است که انسان به دنبال آن، گرفتار احوال شیطانی و مرگبار میشود. این خرافهگراییها بهخودیخود عامل بسیاری از ترسهای پیشپاافتاده در حافظه جمعی مردم است. در داستانهای گوتیک ایرانی گاهی شیطان جایگزین اشباح در داستانهای گوتیک غربی میشود. علاوه بر این، ساعدی در خلق موجود ترسناک، از عنصر ابهام استفاده میکند و ترجیح میدهد بهجای توصیف یک شخصیت هیولایی، خواننده را با موجودی ناشناخته و هراسناک مواجه کند.
بیگمان یکی دیگر از درخشانترین و ماندگارترین آثار غلامحسین ساعدی با محوریت ادبیات اقلیمی و بومی ایران که خصوصیات سبک گوتیک را در آن میتوان دید، مجموعه داستان «عزاداران بیل» است. این اثر که چند سال پیش از کتاب «ترس و لرز» نگاشته و منتشر شده است، متشکل از هشت داستان کوتاه است که با یکدیگر مرتبط هستند. معروفترین و محبوبترینشان داستان «گاو» است که نسخه سینمایی آن نیز وجود دارد، اما داستان «مو سرخه» هم در این مجموعه بسیار جذاب است. در این داستان کوتاه، پسری به مرض پرخوری دچار میشود و کمکم از تمام آبادیها طرد شده و به حیوانی آشغالخور و فاضلاب گرد تبدیل میشود. میتوان گفت که نویسنده با بهرهگیری از مضمون دگردیسی انسان به حیوان که در این داستان و داستان «گاو» وجود دارد، در کنار توصیف طبیعت روستایی، اعتقادات خرافی شخصیتها و حوادث ترسآور، واقعیت عادی را درهم میریزد و آن را با فضاسازیهای ماهرانه خود، آکنده از دلهره میکند تا با داستان گوتیک تحسینبرانگیزی روبهرو شویم. در حقیقت مهمترین خصلت داستانها در دو اثر «ترس و لرز» و «عزاداران بیل»، به خدمت گرفتن مضامینی است که وجه مخوف زندگی و ناراحتیهای روانی حاصل از آن را نشان میدهد. این مضامین ترسناک و رازآلود که جنبههای تمثیلی و نمادین نیز پیدا میکنند، در داستانهای ساعدی بیشتر از آن حدی است که در زندگی واقعی امکان وقوع و خودنمایی داشته باشد. درنتیجه، مبالغه نیز به گوتیک بودن و تأثیرگذاری بیشتر داستانها کمک میکند.
در پایان باید گفت که ذهن سیال و خیالپرداز غلامحسین ساعدی به نحوی شایسته واقعیت تلخ اوهام بومیان جنوب ایران و پیامدهای آن را در دو مجموعه داستان «ترس و لرز» و «عزاداران بیل» به تصویر کشیده است. بااینکه در ادبیات داستانی ایران تقریباً نویسندهای را نمیتوان نام برد که بهطور کامل و مستقل به سبک گوتیک پرداخته باشد، اما نمیتوان منکر آثار ماندگاری مانند دو مجموعه داستان نام برده از غلامحسین ساعدی شد که خواهناخواه تحت تأثیر مؤلفههای سبک گوتیک به رشته تحریر درآمدهاند.