و. والش
13 سپتامبر
تارنمای کانتر پانچ
برگردان علیاصغر شهدی
Asghar.shahdi@gmail.com
جو بایدن با پذیرش یک امر اجتنابناپذیر، خروج نهایی و آشکار همه پرسنل نظامی از افغانستان را اعلام کرد. شاید مهمترین بخش سخنرانی وی مربوط به آینده باشد که با صراحت گفت: «در اینجا یک موضوع حیاتی وجود دارد که باید آن را درک کرد؛ جهان در حال تغییر است. ما در یک رقابت جدی با چین درگیر شدهایم. ما در جبهههای متعدد با روسیه در چالش به سر میبریم. ... ما باید رقابتپذیری آمریکا برای مقابله با چالشهای جدید در قرن 21 را افزایش دهیم.»
به نظر می رسد انگیزه اصلی برای خروج از افغانستان این است که به آمریکا دست آزادتری برای پایین کشیدن چین و روسیه بدهد؛ به همین دلیل این انگیزه قرار نیست «محوری» صلحآمیز داشته باشد. ایالاتمتحده هر دو کشور را با پایگاههای متعدد نظامی محاصره کرده است و محور آسیا که توسط اوباما، هیلاری کلینتون و بایدن راهاندازی شد، 60 درصد نیروهای دریایی آمریکا را در همسایگی چین میبیند.
باتلاق نهایی: پس از عقبنشینی افغانستان، صاحبنظران جریان اصلی یا همان حکومت سایه از خود میپرسند که آيا آمريکا در فاجعه اخیر درباره محدوديت قدرت خود درسی آموخته است؟ آیا سخنرانی بایدن شنیده شده است؟ واضح است که چیزی نیاموخته است.
پرسش این است که اگر ایالاتمتحده نتوانسته قدرت کوچکی مانند افغانستان (یا ویتنام) را شکست دهد، شانس این کار با قدرتهایی مانند روسیه و چین چقدر است؟ و با توجه به ظرفیت تسلیحات هستهای این قدرتها، این امر به کجا میانجامد؟
بگذارید واضح باشیم. بایدن در پایان دادن به جنگ در افغانستان کار درستی انجام داد و باید همین کار را در سوریه، عراق و جاهای دیگر نیز انجام دهد.
متأسفانه نظرسنجیها، صاحبنظران و اتاقهای فکر در اینجا به خطر توجه نمیکنند. اینکه بسیاری از لیبرالها در مورد جنگ سرد جدید سکوت کرده یا آن را بهعنوان یک جنگ صلیبی جدید برای «دموکراسی و حقوق بشر» تشویق میکنند، موضوعی ناراحتکننده است؛ اما برخی از مخالفان باید بهدوراز حساسیتهای ایدئولوژیکی و یا عوامفریبی انتخاباتی با واقعیات روبرو شوند.
اما واقعبینان تجاری عقبنشینی میکنند و روز بعد از سخنرانی بایدن، نیویورکتایمز داستانی را در صفحه اول بخش مشاغل با عنوان «مشاغل از بایدن برای توسعه سیاست تجاری با چین استفاده میکنند» منتشر کرد: «... شرکتها از کاخ سفید میخواهند تعرفه کالاهای چینی را کاهش داده و در مورد آن شفافسازی کند. یک رابطه تجاری حساس. ناشکیبایی تجاری نسبت به رویکرد دولت در حال افزایش است. رهبران شرکتها میگویند: در مورد اینکه آیا شرکتهای آمریکایی قادر به تجارت با چین هستند، کشوری که یکی از بزرگترین و سریعترین بازارهای در حال رشد را دارد، به شفافیت نیاز دارند. گروههای تجاری میگویند که اعضای آنها به دلیل تعرفههایی که هزینه واردکنندگان آمریکایی را بالا برده است، در شرایط نامساعد رقابتی قرار دارند.»
پاتریک گلسینگر، مدیر اجرایی اینتل هفته گذشته در مصاحبهای گفت: «اینکه فقط بگوییم «بیایید با چین سخت بگیریم»، سیاست نیست، بلکه یک شعار تبلیغاتی است. زمان آن رسیده است که به یک سیاست حقیقی در روابط تجاری و تعامل در زمینه صادرات تجاری و فناوری با چین برسیم.»
در اوایل ماه آگوست، عدهای از گروههای تجاری تأثیرگذار در آمریکا با ارسال نامهای به خانمها یلن و تای (تای اخیراً نماینده تجاری ایالاتمتحده شده است) از دولت خواستند تا مذاکرات تجاری با چین را از سر بگیرد و تعرفه کالاهای وارداتی چینی را کاهش دهد.»
ظلم نهفته در سخنرانی بایدن: بایدن حق داشت برای دو هزار و 461 آمریکایی کشته شده در افغانستان غصه بخورد؛ اما او از یادآوری اسامی صدها هزار افغان کشته شده درنتیجه جنگ مستقیم، صدها هزار نفر دیگر در اثر بیماری و سوءتغذیه و میلیونها آواره داخلی و میلیونها نفر دیگر بهعنوان پناهنده خارجی غفلت ورزید و از این بدتر بهجای عذرخواهی و پیشنهاد جبران خسارت، سببساز خبری شد مبنی بر مسدود شدن بیش از 9 میلیارد دلار از داراییهای خارجی افغانستان که شدیداً موردنیاز این کشور گرسنه و ویران بود.
اگر بخواهیم سخنرانی و اقدامات بایدن را بهعنوان نشانهای در نظر بگیریم، ایالاتمتحده ظاهراً نه ازنظر محدودیت قدرت و نه ازنظر اخلاق سیاست خارجی خود هیچچیز نفهمیده است. حداقل باید گفت که در عین نداشتن چاره، تغییر این مسئله چندان هم آسان نخواهد بود. اگر شکست بخوریم، بلایی فراتر از تصور در انتظار ماست.