تبدیل دانشگاهها به کارخانه مدرک سازی!
احمد نقیبزاده استاد تمام گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرنگار ایلنا با اشاره به مطالبات جامعه دانشگاهی بهویژه اساتید از دولت سیزدهم و وزارت علوم بیان کرد: ما بیش ازآنچه مطالبهگر باشیم، ناامیدیم و بسیار نگران دانشگاهها هستیم، ازاینجهت که آزادی و استقلال دانشگاهها را گرفتهاند و دانشگاه را به دانشگاهیان وانگذاشتند و سپس آن را به یک کارخانه مدرک سازی تبدیل کردند و از چپ و راست استاد و دانشجو و هر کسی که خواستند وارد کردند و بردند. اگر کسی واقعاً بخواهد دانشگاه را احیا کند، راهش این است که یک تجدیدنظر کلی در هیئتعلمی کند و بعد هم دانشگاه را به دست دانشگاهیان بسپارد، سپس استقلال دانشگاه را بپذیرد.
دانشگاه عرصه کشمکشهای جناحی
وی افزود: سه عنصر دانشجو، استاد و درس ارکان دانشگاه هستند و در این سالها متأسفانه هر سه رکن ضربه دیدند و تحت عناوین مختلف دانشگاهها را سیاسی کردند و به همین دلیل عرصه کشمکشهای جناحها قرار گرفته و وضعیت بسیار اسفناکی دارند. در دانشگاهها قبل از اینکه مسائل سیاسی مطرح باشد، مسائل آموزش مطرح است و این رکن باید مرکز نخبهسازی و تخصصسازی باشد.
اخراج و بازنشستگی اجباری برخی اساتید
نقیبزاده در پاسخ به این سؤال که ازنظر شما انتصابات در دولت و وزارت علوم چقدر توانسته در راستای کاهش دغدغهها باشد و کمک کند نتیجه عکس نگیریم؟ گفت: تابهحال اینگونه بوده و برعکس عمل شده است و روند هم یک روند امیدبخش نیست. به مجرد آمدن هر دولتی، عدهای از اساتید را یا اخراج یا بازنشسته اجباری کردند و هیچکدام روی حسابوکتاب نبوده و معیار علمی را در نظر نگرفتند. به این جهت نگران این هستم که در آینده جامعه دانشگاهی جهان مدارک تحصیلی ایران را به رسمیت نشناسد. یک سیر نزولی و افولی آغاز شده و متأسفانه بهجای اینکه جلوی آن را بگیرند، ظاهراً سرعت بیشتری هم به خود گرفته است.
وزیر باید درک درستی از ادراک هیئتعلمی داشته باشد
مسعود دربندی استاد تمام دانشکده مهندسی هوافضای دانشگاه صنعتی شریف با اشاره به مطالبات اساتید دانشگاهی از دولت جدید و وزارت علوم مطابق با برنامههای ارائهشده از سوی وزیر علوم بیان کرد: وزیر باید درک درستی از ادراک هیئتعلمی خود داشته باشد وگرنه برنامههای راهبری وی از حد شعار فراتر نخواهد رفت. بهطورکلی میتوان انتظارات را به دو دسته کلی علم دانش-محور و علم کاربرد-محور دستهبندی کرد. به عبارتی، دسته بسیار وسیعی از اساتید باورشان این است که خدمت به جامعه یعنی اینکه سطح علمی دانشجویان ورودی به دانشگاه را افزایش و دانشآموختگانی همتراز با دانشگاههای رده اول دنیا تولید کنیم؛ یعنی خروجی دانشگاهها باید دانشآموختگان بسیار باسواد و بهنوعی عالم باشند. در این دیدگاه، توسعه علم و دانش موردتوجه جدی مطالبه گران قرار دارد. این دسته از هیئتعلمی معتقدند وظیفه دانشگاه این است که باسوادترین مهندسان، متخصصان و دانشآموختگان را تحویل جامعه دهد و این بزرگترین خدمتی است که باید در یک برنامه راهبردی خوب از سوی وزیر دیده شده باشد. در مقابل دسته وسیعی از دانشگاهیان معتقدند، در پرورش استعدادها و دانشجویان باید دیدگاه خدمت به جامعه را نیز بهطور ریزبینانه موردعنایت قرار داد. به عبارتی، داشتن سواد بسیار بالا، دانش و تئوری خیلی خوب است، ولی دانشآموختگان دانشگاهها باید قدرت تشخیص مشکلات جامعه و ارائه راهحلهای زیربنایی برای آنها را داشته باشند. به عبارتی علم را کاربردی آموخته باشند و بهویژه اینکه کاربرد را با ذرهبین رفع مشکلات داخلی و نیاز کشور فراگرفته باشند. این بخش میتواند در ارائه فناوریهای کاربردی و خدمت مستقیم به بومیسازی علم در کشور نقش برجسته ایفا کند. سواد بسیار بالا شرط کافی برای حل مشکلات جامعه نیست و نمیتواند تضمینی برای تولید دانشآموختگان با توان کاربردی بالا در رفع معضلات باشد. با توجه به دو دیدگاه کلی که در بین هیئتعلمی دانشگاهها وجود دارد، حالا باید دید که برنامه راهبردی وزیر منطبق بر کدامیک از این دو دیدگاه است.
ادامه تحصیل تعدادی از دانشجویان به دلیل نداشتن شغل
وی گفت: از منظر چشمانداز بیرون از دانشگاه و به عبارتی چشمانداز ملی، به نظر من یکی از بزرگترین چالشهایی که وزیر و نظام آموزش عالی با آن مواجه است، مسئله بیکاری دانشآموختگان دانشگاهها در سطوح مختلف آموزشی است. این مصیبت است که یک دانشجو بعد از چهار سال آموختن دانش و سپس فارغالتحصیلی، با این حقیقت روبهرو میشود که بازار کار قابلیت جذب وی را ندارد. حالا چون کار ندارد بهاجبار در مقطع بعدی ادامه تحصیل میدهد و این بار فارغالتحصیل کارشناسی ارشد میشود و دوباره با معضل بیکاری مواجه شده و به همین سبب قصد میکند تحصیل در مقطع دکتری را ادامه بدهد تا شاید در ۴ یا ۵ سال بعدی فرجی شود. دربندی ادامه داد: توسعه کارآفرینی میتواند به کاهش معضل بیکاری کمک کند، به عبارتی در برخی از رشتهها دانشجویان ما اصلاً به این نیازی ندارند که جذب شغلهای دولتی و خصوصی شوند. میتوان آنها را با آموزش مناسب کارآفرین بار آورد تا با اندکی حمایت مالی بیزینس خودشان را راهاندازی کنند و مستقیم وارد بازار کار شوند و کاملاً روی پای خودشان بایستند، اما ما قادر نیستیم همه دانشآموختگان خود را اینگونه تربیت کنیم. برای رفع چالش بیکاری، وزیر باید به مقدار زیادی با وزیران دیگر وزارتخانهها مثل نفت، صنعت و معدن، بهداشت، اقتصاد، راه و مسکن ارتباط مستقیم برقرار کرده و سرمایههایی از این وزارتخانهها جذب وزارت علوم کند تا بتواند در برنامه راهبردی خودش موفق عمل کند. این سرمایهها میتواند در بخشهای مراکز رشد و فناوری و پارکهای علم و فناوری تزریق شود. امیدوارم برنامه راهبردی وزیر میسر شود. البته تکیه میکنم که تحقق چنین برنامههایی در کوتاهمدت اصلاً امکانپذیر نیست، وزیر علوم باید حدود دو تا سه سال دنبال چنین ارتباطاتی بدود و برای آنها بسترسازی کند و سپس برنامه خود را در کانال اجرا قرار دهد.
ادامه فرار مغزها
وی افزود: عدم وجود کار برای فارغالتحصیلان دانشگاههای کشور باعث میشود تا دانش آموزان ما دانشگاههای داخل را یک پل ارتباطی یا سکوی جهش برای رفتن به خارج از کشور نگاه کنند. ادامه تحصیل در خارج از کشور بد نیست، ولی چند درصد از این افراد پس از فراغت تحصیل در خارج کشور به میهن خود بازمیگردند؟ به نظر من بیش از ۸۵ درصد از آنها برای خدمت به کشور خود بازنمیگردند. البته این را هم باید بگویم که این معضل خاص کشور ما نیست، اما در ایران این موضوع بسیار شدید بوده و ما ادامه تحصیل و مهاجرت به کشورهای دیگر را به مقدار زیادی داریم. باید امید مثبت در کشور ایجاد کنیم تا مانع از فرار نخبگان و مغزهای متفکرمان به خارج از کشور شویم.