تقریباً هرروز تیترهای «موجودیت ارمنستان به عنوان یک کشور در خطر است»، «وضعیت در ایروان متشنج است»، «پاشینیان تسلیمشده و اراضی ارمنستان را فروخته است» و ... میخوانیم. به گزارش تسنیم، درواقع، این گزارشها در همهجا منتشر میشود، از رسانههای طرفدار اپوزیسیون ارمنستان تا نشریات رسمی دولتی. صحت چنین گزارشهایی را میتوان با ذکر یک واقعیت بهسادگی تأیید کرد. تصور کنید که پس از پایان جنگ دوم قرهباغ، نخستوزیر ارمنستان برای چهارمین بار وزیر دفاع کشور را تغییر داد. این واقعیت وضعیت ارمنستان را به خوبی نشان میدهد. روز دوشنبه آرشاک کاراپتیان آخرین وزیر دفاع برکنار و سورن پاپیکیان جایگزین او شد. با این حال، مسئله اصلی این نیست که آیا رهبری ارمنستان چهار بار وزیر دفاع خود را تغییر داده است یا خیر، بلکه موضوع این است که چرا و به چه دلایلی آرشاک کاراپتیان تغییر کرده است. کارشناسان نظامی و مفسران سیاسی در این مورد نظرات خاصی دارند. برخی بازدید کاراپتیان از خانکندی و برخی دیگر به اتفاقات و تنشهای اخیر مرزی اشاره میکنند و میگویند پاشینیان وزیر دفاع خود را به این دلایل برکنار کرده است. با این حال، موضوع را نه از یک چارچوب محدود، بلکه از یک منظر گستردهتر باید بررسی کرد. برای این امر لازم است بهطور اجمالی اقداماتی که کاراپتیان در دوران تصدی خود انجام داده است، مرور شود. بهعنوانمثال، کاراپتیان به محض اینکه به عنوان وزیر دفاع منصوب شد، با دستور «نابودی نظامیان آذربایجانی که میخواهند از مرز عبور کنند» هویت و نیت خود را فاش کرد. البته به همه این رفتارها پاسخ مناسبی داده شد و شاید پاسخی که به آرشاک کاراپتیان داده شد این بود که او خیلی سریع از مقامش برکنار شد. با این حال، هرکسی که کمی توجه بیشتری داشته باشد و توانایی تجزیه و تحلیل وقایع را داشته باشد، میتواند ببیند که کاراپتیان درواقع نیکول پاشینیان را که او را به این پست مهم منصوب کرد فروخت و درازای آن توسط روسیه استخدام شد. درواقع کاراپتیان آنقدر به روسیه سفر کرد که درنهایت به کرملین فروخته شد و به بازیچهای در دستان شویگو تبدیل شد. درنتیجه تمام برنامههایی که پاشینیان سعی کرد در منطقه و ارمنستان اجرا کند به تدریج شروع به شکست خوردن کرد. از سوی دیگر اوکراین که پهپادهای بایراکتار را از ترکیه دریافت کرده و حمایت غرب را به دست آورده است، قصد دارد با روسیه وارد جنگ شود و حاکمیت خود را بهطور کامل تضمین کند. صرفنظر از پیروزی یا شکست، میتوان گفت که چنین جنگی برای روسیه نامطلوب است و میتواند تمام پتانسیلهای آن را از بین ببرد.