دولت سیزدهم و اصول گرایان تمایلی به روابط با غرب ندارند، این وضعیت چه تبعاتی برای اقتصاد کشور میتواند داشته باشد؟
وقتی از توسعه صحبت میکنیم باید الگوهای توسعه را بشناسیم. اقتصاد ایران و هر کشور دیگر با اقتصاد بینالملل گره خورده است و اقتصاد ما درگذشته رویکردی غربی داشته که این پیوند با تاریخ و پیشینه زیاد به سرعت قطع شدنی نیست. اگر به نگرش مردم جامعه بنگرید متوجه این رویکرد میشویم که از مهاجرت نخبگان کشور صحبت میشود. ما پیش از انقلاب هم شاهد مهاجرت بودیم. آیا موج مهاجرت نخبگان ایرانی به چین یا روسیه است یا افراد به آمریکا و کانادا و کشورهای اروپایی میروند؟ رویکرد نخبگان کشور رویکردی غربی است و برای زندگی یا تکمیل دانش غرب را بر شرق ترجیح میدهند و در حقیقت الگوهای توسعه درگذشته غربگرا بود. در این شکی نیست و دولتمردان ایران به خوبی میدانند که فناوری غرب و جریان توسعه غرب و حتی از نظر سیاسی مسائل مربوط به تحزب و مدارا با مخالفین و... در ایران به شیوه غرب تمایل دارد. حال اگر دولتی بخواهد خلاف این جریان حرکت کند و رویکرد ملت و فنسالار ها و نخبگان را بهیکباره به شرق متمایل کند با مشکل روبرو خواهد شد.
اخیراً شاهد سقوط لیر ترکیه بودیم که به دنبال اخراج سفرای کشورهای غربی رخ داد. سقوط پول افغانی که به دنبال پیشروی طالبان و مستقر شدن آنها در کابل بود را نیز شاهد بودیم، آیا اقتصاد در کشورهایی که با غرب درافتادهاند محکوم به زمینگیر شدن است؟
اقتصاد کشورها به غرب احتیاج دارند همانطور که بر شرق نیاز دارند و برای بالندگی اقتصاد و رشد اقتصادی لازم است ارتباط با غرب و شرق متوازن باشد. در غیر این صورت ما برمدار هزینه دادن حرکت خواهیم کرد. اگر ایران میخواهد نگاه به روابط خارجی را تغییر دهد باید قدم به قدم شروع کند و این مسیر ابتدا باید با تعامل با شرق و غرب شروع شود، یعنی هم به هر دو منفعت برساند و هم از هر دو منتفع شود. دقت کنید که فناوری غرب پایهگذار کارخانهها و صنایع ما باشد، زیرا ماشینآلات غربی است و ما و دیگران به ماشینآلات، قطعات و فناوری غرب نیاز داریم. برای توسعهای پایدار باید غرب را همچون شرق حفظ کرد و تعادلی بین رویکرد غرب و شرق ایجاد کرد. هرچند رویکرد به شرق بیشتر برای ایجاد تعادل سیاسی و جلوگیری از نفوذ سیاستهای مخرب غرب است. باید دانست که شرق بهتنهایی نمیتواند چرخ اقتصاد را بچرخاند چون اگر دقت کرده باشید نگاه چین و روسیه هم به اقتصاد غرب است. آنها هم به اقتصاد غرب وابسته هستند. اقتصاد آمریکا اقتصادی بزرگ است و پول این کشور بینالمللی است. ایران امروز نمیتواند از این ارز بینالمللی برای گرفتن پول فروش نفتش استفاده کند. آمریکا گلوگاه تعاملات بینالمللی بانکی ایران را در دست خود گرفته است. راه عاقلانه این است که روابط بینالمللی بدون تنشی با غرب داشته باشیم. تعامل با غرب هرگز به معنای تسلیم نیست و این نکتهای است که اختلاف دولتمردان و اقتصاددانان است.
استراتژی اقتصادی دولت سیزدهم را چطور میبینید؟ آیا برنامههای اقتصادی اعلامشده در جهت بالندگی کشور است یا خیر؟
دولتهای رفاه بیشترین هموغم خود را بر تأمین نیازهای روزمره مردم میکنند و بودجه در مسیر رفاه حداکثری و کم کردن نارضایتیها صرف میشود و از افکار و طرحهای استراتژیک اقتصادی که دورنمای روشنی برای آیندهای خوب ترسیم میکنند غافل میشوند. دولت سیزدهم نیز انرژی خود را بر روی رفعورجوع مسائل روزمره گذاشته است و میخواهد تا جایی که میتواند تولید را بر اساس آنچه هست بالا ببرد. مشخص است که گروه اقتصادی بر کاهش فقر و ایجاد رفاه تلاش می کند و میخواهد اقتصاد راکد موجود را به گردش دربیاورد. این نگاه برای توسعه کافی نیست کشور نیاز به اقتصاددانانی متفکر دارد که برای 50 سال آینده کار کنند و بگویند پنج دهه دیگر در کجا باشیم.
اگر بر روی اشخاص تمرکز کنیم، شما گروه اقتصادی دولت را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا این نفرات میتوانند تحول یا تأثیرگذار باشند؟
به نظر من این گروه اقتصادی راه به جایی نمیبرد. باز لازم است در روابط خارجی تعادل بین شرق و غرب برقرار شود. ما چهل سال تجربه داریم و امروز باید بدانیم که راه و چاه کجاست؟ اگر ارادهای در کار باشد با کمترین هزینه میتوان به توسعه رسید. مشخص است که کجا باید خوداتکا بود و به استقلال رسید و در کجا باید با غرب رابطه داشت. نباید این دو سطح را در هم آمیخت. وقتی میخواهم گروه اقتصادی دولت را داوری کنم متوجه میشویم که باید در ورای این گروه تیمی آیندهنگر نیز وجود داشته باشد تا امکان دستیابی به توسعه فراهم شود.
شاهکلید مشکلات اقتصادی کجاست؟ ما به اقتصاددان سیاستمدار نیاز داریم یا به سیاستمداران اقتصادی؟
ما بیشتر از هر چیز به سرمایه نیاز داریم. ایران برای اینکه در تولید گاز و نفت و فراوردههای نفتی به جایگاه مناسبی برسد به سرمایهگذاری نیاز دارد. این سرمایه از کجا باید تأمین شود؟ بخشی عمدهای از این سرمایهها از غرب و بخش دیگر آن از شرق میتواند تأمین شود. ازاینرو حتماً باید با نگاهی اقتصادی به روابط کشور با غرب نگاه کنیم. ایران باید از سرمایههای غرب و فناوریهای تک غربی استفاده کند. غرب آمادگی همکاری با ایران دارد و غرب باید اطمینان داشته باشد که ایران باثبات روبرو است و این کشور هم آمادگی تعامل با غرب را دارد. با تعقل و بر اساس منافع ملی پیش رفت و بر اساس منافع اقتصادی با دنیا تعامل داشت. وابستگی و باج دادن به غرب و شرق در این نگاه جایی ندارد بلکه منافع ملی اصل است.