ارتباط سیاست خارجی کشورها با اقتصاد چیست؟ چرا اقتصاد از تصمیمات سیاسی و متغیرهای خارجی تبعیت میکند؟
باید دانست که اقتصاد از تصمیمات سیاسی و شرایط آن اثر میپذیرد و این مختص به همه کشورها است و اینگونه نیست که فقط مختص ایران باشد. سپهر سیاست، هزینههای مبادله و ساختار انگیزشی درباره فعالیتهای اقتصادی را تعیین میکند. بهعبارتدیگر تعریف، تضمین و اجرای حقوق مالکیت و حقوق دسترسی گروههای اجتماعی مانند گروههای جمعیتی، منطقهای، جنسیتی، سنی و ازایندست، درنتیجه فضای حقوقی و سیاسی است و توازنی بین این دو سپهر وجود دارد؛ یعنی هرگاه سپهر سیاست به سمت انحصار، حامی پروری و غیررقابتی شدن پیش میرود، ما همین ویژگی را با ماهیت اصلی میتوانیم در فضای اقتصادی نیز مشاهده کنیم.
-تأثیر وقایع منفی بر اقتصاد قابلمشاهده است، پرسش این است که آیا این مسئله در مورد اتفاقات مثبت هم وجود دارد؟
اگر ارزیابی مبنی براثر سیاست بر روی اقتصاد داشته باشیم باید ذهن خود را از بین سه بردار عبور دهیم؛ یعنی بردار انگیزش و اطلاعات موجود که به شهروندان و بنگاهها علامت رسانی میکند که در کدام عرصهها میتوانند ورود کنند و به دنبال فرصتهای سودآور باشند، انتخابها را شکل دهند و در حقیقت آن انباشتی که شناختهشدهترین آن رشد اقتصادی است. از این منظر میتوان گفت که تصمیمات سیاسی مستقیماً اثر انگیزشی دارند و بردار انگیزش را تحت تأثیر قرار میدهند. اتفاقی که در اقتصاد ایران افتاده و میافتد این است که اتفاقهای مثبت سیاسی منجر به عملکرد اقتصادی قابلقبولتری نسبت به دورههای تنش است. برای نمونه در سال 1359 که درگیر جنگ با عراق شدیم رشد اقتصادی منفی بود که طبیعی بود، اما بعد از پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ، در سال 1370 و 1371 نرخ رشد اقتصادی مثبت و دورقمی را تجربه کردیم که قابلمقایسه با کشورهایی است که با ما توسعه را شروع کردند. نرخ رشد کشور ما به 12.7 درصد رسید، درحالیکه رشد اقتصادی چین 9.27 درصد و رشد اقتصادی کره جنوبی 9.71 درصد بود، ولی در یک دهه قبل باوجوداینکه ما رشد منفی 5.69 درصد داشتیم، نرخ رشد چین 5.17 درصد و نرخ رشد کره جنوبی 7.40 درصد بود.
این مسائل سیاسی و اقتصادی در برجام چطور دیده شد؟
بعد از تحریمهای شدید بینالمللی در ارتباط با مسئله هستهای نرخ رشد اقتصادی کشور منفی شد. برای نمونه در سال 2012 بانک جهانی نرخ 7.44 درصد منفی را برای اقتصاد ایران گزارش کرده است، ولی بعد از برجام رشد اقتصادی مثبت شد و به 4.6 درصد رسید. این رقم در سال 2016، به 13.3 درصد رشد افزایش یافت؛ بنابراین اتفاقات مثبت سیاسی اثر خود را بر بهبود فضای اقتصادی و سرمایهگذاری دارد.
چون برجام ناکام ماند نمیتوان در مورد اثر اقتصادی این توافق با قاطعیت صحبت کرد. پرسش این است که در آن سال اثر برجام بر اقتصاد واقعی بود یا تنها به شکل هیجانی احساس شد؟
اتفاقات را باید رتبهبندی کرد؛ یعنی یک سری از آنها گشایش مقطعی بود و سری دیگر گشایش بلندمدت را نوید داد. اگر بحث بر سر فضای انگیزشی باشد، بهبود روابط خارجی، تعامل با کشورها و تنشزدایی در روابط بینالمللی، همه اتفاقات مثبت مقطعی است که در دوره خاص به وجود میآیند؛ مانند سالهای اولیه برجام که هیئتهای خارجی بیشتری برای سرمایهگذاری وارد ایران میشدند. ولی فرصتهای پایدارتر و دائمیتر نیازمند تحولات بنیادین و جدیتری است مانند تحولی که در سال 1396 اتفاق افتاد و مصوبهای بود که طبق آن نظامیان از داشتن فعالیت انتخاباتی مستقیم و فعالیت در هرگونه از جناحها منع شدند. این مصوبه رعایت نمیشود، زیرا در دولت جدید میبینیم که آشکارا دخالت نظامیان در سپهر سیاست اتفاق میافتد و آثار ناخوشایندی بر روی فعالیتهای اقتصادی میگذارد و جنبه ضد انگیزشی برای فعالان بخش خصوصی که سرمایهشان را از کشور خارج نکردهاند، دارد. بههرحال سیاست بر اقتصاد اثر میگذارد و اثر روابط خارجی بر اقتصاد ملی زیاد است.