مذاکرات
مذاکرات احیای برجام، مذاکراتی سخت، پیچیده و پرهزینه برای طرفین است. این سختی، پیچیدگی و پرهزینه بودن به لحاظ مقایسه با مذاکرات امضای برجام در سالهای 92 تا 94 است. خروج آمریکا از برجام و بازگرداندن و اعمال تحریمهای اقتصادی گسترده علیه ایران توسط دولت ترامپ، کار مذاکره برای رفع تحریمها را سخت کرده است. موضوعی که شرط ایران برای احیای برجام است که درست به نظر میرسد. این اما برای طرف آمریکایی باوجود اعلام نظر تمایل به بازگشت به برجام از زمان روی کار آمدن بایدن، سخت و زمانبر است. بههرحال آمریکاییها نمیخواهند ابزار فشار خود بر ایران را بهیکباره و بدون گرفتن امتیازهای لازم بهخصوص در موضوعات غیرهستهای مورد مناقشه از دست بدهند. در مقابل ایران توانمندی هستهای خود را به سطح غنیسازی 60 درصد افزایش داده که برای طرف مقابل قابلپذیرش نیست. موضوع دیگر، رفع تحریمها از سوی سازمان ملل، آمریکا و اتحادیه اروپا در خصوص موشکهای بالستیک و فعالیتهای هستهای از اکتبر 2023 طبق توافق برجام است که زمان اجرای آنها نزدیک است. این مسئله مورد مناقشه است که ایران از یک سال گذشته فراتر از امکانی که برجام به آن برای آغاز فعالیت هستهای از اکتبر 2023 داده، توانمندی خود را بالابرده است.
پرداخت هزینه توسط هر دو طرف
آمریکا و متحدین اروپای آن قصد دارند از فرصت مذاکره برای تمدید محدودیتهای هستهای ایران و همچنین تسری مذاکرات به فراتر از موضوعات هستهای و ورود به مسائل منطقهای و موشکی استفاده کنند. این دو خواسته ایران و آمریکا، کار مذاکره را سخت کرده است. اگر رفع همه تحریمهای یکجانبه آمریکا زمانبر باشد، امکان تضمین اجرای برجام و عدم خروج به دلیل نیاز به تصویب سنا، کاری بسیار سخت و شاید با توجه به ترکیب سنا و مخالفتهای جدی در داخل ساختار سیاسی آمریکا با ایران غیرمحتمل است. از طرف دیگر، پافشاری ایران بر صرف مذاکره هستهای و عدم مذاکره بر سر مسائل دیگر، کار را سخت کرده است. بههرحال اگر طرفین باهدف به نتیجه رسیدن، پای در مذاکره میگذارند، باید هزینه بپردازند. هزینهای که ماهیت برد- برد برای طرفین داشته باشد. این پرداخت هزینه در موفقیت مذاکرات، در مقابل پرداخت هزینه در شکست مذاکرات برای طرفین بسیار کم است. ایران و آمریکا محکومبه موفقیت مذاکرات احیای برجام هستند.
ایران به دنبال توافق
شواهد و قرائن نشان از آن دارد که علیرغم برخی مواضع اعلامی از سوی مقامات دولت، دولت سیزدهم و حاکمیت به دنبال موفقیت مذاکرات احیای برجام و آنهم در زمان کوتاه است. اولاً اگر ایران به دنبال احیای برجام نبود، وارد گود مذاکره نمیشد؛ همانطور که نزدیک به 4 ماه از استقرار دولت سیزدهم میگذرد و در این مدت، دولت وارد مذاکره نشد. این عدم مذاکره برای دولتی که میانه خوبی با برجام نداشت و جریانهای حاکم در آن تا قبل از به قدرت رسیدن با برجام مخالف بودند و آن را در تضاد با منافع کشور میدانستند، برای آمادگی روحی و آشتی با برجام و پذیرش مسئولیت حفاظت و صیانت از آن و درنهایت رسیدن به یک اجماع درون جریانی جهت ادامه آن، طبیعی به نظر میرسد. به نظر من جریان سیاسی حاکم در کشور بهخصوص در دولت و مجلس، با برجام به دلیل فشار تحریمهای اقتصادی همراه شدهاند و اجماع نسبی قابلتوجه است. نکته دیگر، ریسک بزرگی است که دولت و نظام برای آغاز مذاکرات برجامی کرده است. به نظر من اگر ایران در شرایط کنونی به موفقیت مذاکرات فکر نمیکرد، اصلاً وارد مذاکره نمیشد. این مسئله شاید نه از روی اختیار، بلکه به دلیل شرایط اقتصادی و مصلحتاندیشی است.
مذاکرهکنندگان باید نسبت به پیامدهای مذاکره احیای برجام کاملاً واقف باشند و تلاش خود را بکنند که حال که وارد مذاکره شدهاند، حداقل از شکست مذاکره با یافتن راهی جلوگیری کنند. این راه میتواند در کوتاهمدت، باز گذاشتن درهای مذاکره و یا یافتن توافقی موقت با توافق بر سر مشترکات و باز گذاشتن باب مذاکره برای رفع اختلافات در آینده باشد. به این معنی که بهتدریج و پلهپله و با ذخیره کردن توافقات قبلی، پای در مذاکرات بعدی بگذارند؛ بنابراین تأکید بر به نتیجه رسیدن مذاکرات احیای برجام بسیار خوب و منطقی است بهشرط آنکه محقق شود، ولی اگر محقق نشد، درهای مذاکرات باید باز باشد آنهم بهشرط اینکه در هر مرحله مذاکره، توافقات عینی صورت گیرد و این توافقات ذخیره شود و نه اینکه همه نتایج مذاکره با شکست در هر مرحله، صفر شود.