امنیت اقتصادی با مقوله «عدالت اجتماعی» گره خورده است
آیتالله سید محمدعلی ایازی در این سمینار گفت: بحث عدالت اجتماعی از موضوعات و محورهایی است که ما اگر بهعنوان مقدمه، یک بررسی جامع در قرآن داشته باشیم میبینیم که درمجموع، دو واژه شناخته شده «عدل» و «قسط» حدود ۴۸ بار تکرار شدهاند. مصادیق عدالت ۲۸ بار در ۲۴ آیه و ۱۱ سوره و واژه قسط ۲۷ بار در ۲۴ آیه و ۱۷ سوره مطرحشده است. مفهوم «عدالت» مفهومی است که در قرآن تعریفنشده است؛ یعنی جزو مفاهیمی هستند که حقیقت شرعیه ندارند. درنتیجه مفهوم عدالت و قسط مفاهیمی هستند که در طول زمان میل به توسعه دارند؛ یعنی ممکن است یک مسئله در یک زمانی عدالت باشد و در یک زمان دیگری عدالت نباشد. بسیاری از موضوعات و محورها در این خصوص وجود دارند. بهعنوان نمونه، در قرآن کریم بحث امنیت مطرح شده است. روایات فراوانی در باب امنیت آمده است. وقتی درباره امنیت سخن به میان میآید، دو نوع امنیت مطرح است؛ یکی امنیتی که حکومت برای خود فرض میکند و دیگر امنیتی که برای مردم فرض میشود. امنیت فکری، امنیت اقتصادی، امنیت اجتماعی گرچه شاید در متون ما ربطی به عدالت نداشته باشند، ولی کسی تردید ندارد که امروز امنیت اقتصادی با مقوله «عدالت اجتماعی» گرهخورده است. نمیشود در یک جامعه سخن از امنیت اقتصادی کرد و ارتباطی با مسئله عدالت و آنهم مسئله عدالت اجتماعی نداشته باشد. اینجاست که وقتی به مفهوم عدالت اشاره میکنیم، میبینیم که این عدالت باید در حوزههای مختلف وجود داشته باشد.
خود مردم باید قائم به قسط شوند
وی افزود: مقولههای امور اجتماعی، اموری هستند که تغییرپذیرند. حتی امروز در آداب اجتماعی خودمان بسیاری از مواردی را داریم که ناشی از این نوع تحولات هستند. میخواهم به پنج مورد از این تحولات اشاره کنم تا دلیل صحبتی را که امام در بحث عدالت به مفهوم «لیقوم الناس بالقسط» مطرح میکنند، روشن کنم. ایشان میخواهند بگویند همه پیامبران به کتاب و میزان میآیند تا مردم بتوانند عدالت را برقرار کنند. این چنین نیست که خدا و پیامبرش بخواهند عدالت را برقرار کنند، بلکه خود مردم باید قائم به قسط شوند. ۵ عامل وجود دارد که در مسئله عدالت دارای اهمیت است. تغییر در مناسبات اجتماعی و فرهنگی، شیوه حکومتداری، شیوه اطلاعرسانی، استفاده از متخصصین، استفاده از غیرمسلمانان در کارهای تخصصی از مواردی هستند که در مناسبات مختلف تغییر پیدا میکنند و ممکن است در زمانی جزو عدالت باشند و یا در زمان دیگری نباشند.
۱۳ سالگی و حتی ۱۵ سالگی سن مناسبی برای ازدواج نیست
آیتالله ایازی گفت: ممکن است ارتباطی را در زمانی جایز ندانند، ولی همان ارتباط در زمان دیگری جایز باشد. ما در روایات هم داریم که امیرالمؤمنین (ع) در بحث زکات میفرمایند در عهد پیامبر چنین بوده ولی امروز اینگونه است. این بدان معناست که تغییر پیدا شده است. تغییر در مسائل عدالت و ظلم دومین عامل مهم است. تغییر در مسائل عدالت و ظلم، یعنی چیزی درگذشته مصداق ظلم بوده، ولی امروز دیگر چنین نیست. یا چیزی درگذشته مصداق عدل نبوده، اما امروز مصداق عدل شده است. گاهی که دعوا و نزاعی میان سنتگرایان و غیر سنتگرایان ایجاد میشود، به همین دلیل است. آنها میگویند حدیث داریم و بسیاری فکر میکنند مقصود از «قضیه فی الواقعه» یعنی شخص، درحالیکه ممکن است شخص، زمان یا حتی منطقه باشد. استاد مطهری میفرماید هر جا حکمی تعارضی با عدالت داشت، آن حکم از مسیر خود خارج میشود. یکی از بحثهایی که درباره آن چالش وجود دارد، کودک همسری است. پرسشی مطرح میشود مبنی بر اینکه سن رشد، برای دختری که میخواهد ازدواج کند چند سال است؟ اینجا برخی از فقها نوشتهاند دختران بعد ۹ سالگی میتوانند ازدواج کنند. من از همان فقها میپرسم اگر خواستگاری برای دختر شما در ۹ سالگی بیاید شما حاضرید او را مزدوج کنید؟ معلوم است که نمیدهید چراکه میدانید او رشد نکرده است. ۱۳ سالگی و حتی ۱۵ سالگی نیز سن مناسبی برای ازدواج نیست. درحالیکه ممکن است درگذشته چنین بوده باشد. امروز رشد دختر در این سنین اتفاق نمیافتد. عقلا امروز سن رشد را تعیین کردهاند. از میان ۱۱۰ کشور، ۸۰ کشور گفتهاند دختران باید از ۱۸ سالگی ازدواج کنند و قبل از آن سن اگر کسی زمینه و آمادگی ازدواج را دارد، باید ثابت شود؛ وگرنه امروز ازدواج کردن یک دختر ۱۳ ساله ظلم است.