رئیس دولت سیزدهم در گفتگوی یکشنبهشب اشارهای به صعود نرخ ارز در هفتههای گذشته نداشت. ظاهراً دولت سیزدهم به تأثیر مذاکرات بر اقتصاد توجهی ندارد و تصمیمات خود را در چهارچوبی خارج از مذاکرات و برجام و بیتوجه به اثرپذیری اقتصاد کشور از این معادله، طراحی و اجرا میکند. آیا جامعه و اقتصاد نیز به تبعیت از دولت با بیتفاوتی به مذاکرات نگاه میکند؟
آقای رئیسی و جریانی که دولت ایشان منتسب به آن است از مدتها قبل از انتخابات به عناوین مختلفی اعلام کرده و نشان داده بود که اقتصاد را به برجام و گفتگو با غرب و مذاکرات گره نمیزند. ازاینرو جامعه بعد از استقرار دولت سیزدهم انتظار زیادی در این حوزه نداشته و ندارد. در مورد دولت یازدهم و دوازدهم وضعیت عکس این بود و این دولت خود را مشتاق به مذاکره نشان داده بود و حتی دلیل اقبال بالای مردم به دولت دوم آقای روحانی همین بود، زیرا مردم بیشتر تمایل به غرب دارند نه شرق مثل روسیه و چین؛ اما در هفتههای گذشته دیدیم که نه جامعه آنچنانکه باید مذاکرات را با اشتیاق دنبال کرد و نه دولت ازنظر رسانهای پوشش کاملی بر مذاکرات داشت؛ اما باوجوداینکه جامعه در انتظار موفقیت مذاکرات ننشسته بود شاهد واکنش بازار بودیم و نرخ دلار بالا رفت. این نوسانات به برداشت بخشی از جامعه بر سر توافق یا عدم توافق برمیگردد. کسانی که فکر میکردند مذاکرات در این دور بهسرعت به جواب میرسد دچار خطای محاسباتی شده بودند و این موضوع اثر خود را در بازار نشان داد.
به گفته رئیسجمهور دنیا متوجه شد که ایران بااقتدار در مذاکرات شرکت کرده است. نظر جامعه ایران دراینباره چیست؟ آیا روند اقتصادی بازارها در هفتههای گذشته این نگاه را تصدیق میکند؟
باید به این نکته دقت کنیم که امروز جامعه ما نسبت به مسائل سیاسی آگاهی بالایی دارد. وقتی میبینیم مذاکرات با اشتیاق دنبال نمیشود و اینکه ممکن است توافق صورت نگیرد، بازار دچار نوسان شدید نمیشود، این به معنی آگاهی مردم از وضعیت و البته نوعی نگرانی از آینده است. امروز مردم متوجه هستند که دولت اشتیاق و عجلهای برای اخذ توافق ندارد. از طرفی در رأس دولت آمریکا جو بایدن قرار دارد که معلوم نیست عمر او به اتمام این دوره برسد یا نه؟! و تضمینی وجود ندارد که دولت بعدی آمریکا به برجام وفادار بماند یا اصلاً طالب گفتگو با ایران باشد. پس مردم در انتهای این راه برجامی را میبینند که در صورت رسیدن به توافق سه سال بیشتر از اعتبار آن نمانده و عملاً ضمانتی برای اجرای آن در هیچیک از طرفها وجود ندارد. ازاینرو بیتفاوتی جامعه به اتفاقات مهم هفتههای گذشته تعجبی ندارد و این میزان واکنش بازار هم عادی و قابل پیشبینی بود.
بازآفرینی اعتماد جامعه نسبت به دولت ازجمله مواردی بود که سید ابراهیم رئیسی در ابتدای سخنانش به آن اشاره کرد. با توجه به اینکه یکی از خواستههای مردم به نتیجه رسیدن مذاکرات و رفع تحریمها است، آیا دولت ازاینجهت، درترمیم اعتماد ازدسترفته موفق خواهد بود؟
بخشی از این بیتفاوتی ناشی از ناامیدی از به ثمر رسیدن وعدهها و سیاستها است که باید جدی گرفته شود. امروز مردم از رسیدن به راهحلهای کمهزینه ناامید شدهاند. مثلاً در مورد برجام و مذاکرات، پیشازاین در جامعه و حتی در بین خواص گفته میشد باید با آمریکا به توافق رسید، ولی تجربه ترامپ خلاف آن را ثابت کرد و نشان داد راهحلهای کمهزینه و انتخابهای آسان و یا کمی سخت در سیاست خارجی ما در دسترس نیستند و تمام راههای پیش رویمان پرهزینه هستند. اکنون مردم دریافتهاند که نه اینطرف و نه طرف مقابل آمادگی ورود به این فصل را ندارد. بخشی از بیتفاوتی مردم از عادت است، زیرا مردم با وضعیت موجود خو گرفتهاند. اگر به یاد داشته باشید زمانی که ترامپ از برجام خارج شد و تحریمهای بعدی اعلام میشدند جامعه بهسرعت واکنش نشان داد، قیمت دلار تا مرز 35 هزار تومان پیش رفت و بخشی از سرمایهها به ترکیه سرازیر شد و افراد شروع به خرید ملک در آن کشور کردند. امروز صدای تحریمها درآمده و ترس جامعه از آن وضعیت مبهم ریخته است. 40 تا 50 میلیارد دلار در سال واردات داریم و بهطور غیررسمی محصولات فولادی، پتروشیمی و نفت را میفروشیم. اوج فشار و انتظارات تورمی عجیبوغریب گذشته است. ما در سال 98 یکبار این شرایط سخت را تجربه کردیم. امروز نه دولت جامعه را به فضای انتظار از نتایج مذاکرات میبرد و نه جامعه آن امید و انتظار را دارد و مردم چشم به نتایج ندوختهاند. نمیگویم وضعیت خوب است که خوب نیست. شما هم میبینید، ولی جامعه ما نسبت به شوکها، تورم، تحریم، فشارها و مشکلات واکسینه شده است. البته میتوان در داخل بد عمل کرد و همین وضعیت را هم خراب کرد؛ با حرکت لنگلنگان مسائل حل نمیشود و به توسعه نمیرسیم. ما تجربه سالهای 97، 98 و 99 را پشت سر گذاشتیم و جامعه با مشکلات خو گرفت و امروز میبیند که دوام آورده است. اصطلاحی وجود دارد به نام جامعه بدون چشمانداز. چشمانداز به افراد کمک میکند تا با تلخیها سازگار شوند. وقتی چشمانداز نامشخص باشد و افراد برای ارتقا چشماندازی پیش روی خود نداشته باشند، در این صورت بیتفاوت میشوند؛ متأسفانه اکنون میتوان این وضعیت را در بخشی از جامعه مشاهده کرد، ولی باید توجه کرد که جامعه همیشه در وضعیت بیتفاوتی و سکون باقی نمیماند و برای دستیابی به زندگی بهتر تلاش میکند.