بابک خطی -طبیب و فعال اجتماعی
سمیر 13 ساله و خانوادهاش از روستایی در اطراف کابل به ایران پناهنده شدهاند؛ سمیر یک کودک کار است و از ساعت 7.5 صبح تا ۱۱ شب در یک فروشگاه محصولات پروتئینی کار میکند، البته صاحبکارش از او خیلی راضی نیست و او را تنبل میداند چون سمیر نمیتواند در روزهای تعطیل بهصورت تماموقت سر کارش حاضر باشد! سمیر البته درس هم میخواند و با حضورهای کوتاه و نصفه و نیمه گهگاهی در یک مدرسه-که از محل کارش اجازه میگیرد- و بیشتر از راه دور و با واسطه مشغول تحصیل است. در توصیف مشغله سنگین ریخته شده روی سر این کودک همین بس که او و مادرش اجازه همین یک ساعت آمدن نزد من برای معاینه و درمان بیماری او را نیز بهسختی کسب کردهاند.
با خودم فکر میکنم کودک 13 سالهای که نزدیک ۱۷ ساعت در روز کار میکند چطور خواهد توانست درسهایش را درستوحسابی بخواند و در آنها بهطور نسبی، موفق هم باشد؟ اینجا نقطه انتقاد من نسبت به تفکری است که دور از متن مسئله کار کودکان، در مورد تحصیل آنان انتظار موفقیتهای غیرواقعی و مطلق دارد و با بازتولید کلیشههای تقدیس رنج و سختی روی آنان اعمال خشونت مینماید.
کودکی با روزی ۱۷ ساعت کار و حتی با کار کمتر و بهصورت نیمهوقت، هرگز نمیتواند مثل یک دانشآموز معمولی درس بخواند و این دو شرایط جز سرفصلهای مشابه درسی، هیچ نقطه مشترکی با هم ندارند.
لازم به ذکر است مسئله تحصیل کودکان در شکل عام خود نیز وقتی میتواند با تمام ویژگیهای همراه خود محقق شود که کودک محصل اساساً کار نکند و کلید تحصیل کودکان کار در نگاه کلی در گرو حل مشکلی بزرگتر -همانا محو کار کودک به هر شکل- است. در شرایط ناگزیر کار کودکان نیز تحصیل آنان وقتی میتواند تا حدی موفق باشد که حداقل کار آنها بهصورت نیمهوقت -تقریباً شبیه وضعیتی که کودکان مشغول به تحصیل در خانههای موسوم به علم در نقاط مختلف تهران دارند و مخصوص کودکان کار طراحی شده است -باشد و زمان برای درس خواندن وجود داشته باشد.
درنهایت اینکه حتی در صورت نیمهوقتی کار کودکان و امکان حضور نسبی آنان در کلاسهای درس نیز باید شرایط خاص درس خواندن این کودکان را درک کرد و از آنها انتظارات معقول داشت و سعی کرد با ایجاد انگیزههای مبتنی بر واقعیت و تحسین موفقیتهای کوچک تحصیلی به یاری آنان شتافت و مهمتر اینکه نباید با ایجاد انتظارات غیرواقعی و موفقیتهای عجیبوغریب تحصیلی، چماق خشونت تازهای بالای سر این کودکان ساخت که بدون اینها نیز بیش از تابوتوانشان در حال دستوپنجه نرم کردن با رنج هستند.