سینا لطیفپور- پژوهشگر و مدرس موسیقی
Sinalp2001@yahoo.com
قدمت موسیقی پاپ نسبت به بسیاری از سبکهای دیگر موسیقی کمتر است، اما میتوان آن را پرطرفدارترین و محبوبترین موسیقی در دنیا بهحساب آورد. پرسش این است که دلیل این محبوبیت چیست؟ علت این امر به ویژگیهای این سبک از موسیقی برمیگردد. از مشخصات اصلی بسیاری از موسیقیهای پاپ میتوان به عنصر ریتمیک سنگین که معمولاً بهوسیله دستگاههای تقویتکننده الکترونی اجرا میگردد و به همراه یک ملودی اصلی که معمولاً تکرارشونده بوده و سیلک آکوردهای کوتاه، ملایم و خوشایند که آن را همراه میکنند، اشاره کرد.
موسیقی پاپ معمولاً با شعر و ترانه همراه است و این ترانهها معمولاً ساده هستند بهطوریکه شنونده تمایل به زمزمه کردن و خواندن آن را خواهد داشت. یکی از دلایل این محبوبیت، سادگی، تکرارشوندگی و پیشبینی پذیر بودن موسیقی پاپ است. در اکثر موارد این نوع موسیقی ساختاری برای ترانهسرایی است و به عبارتی ساز بندی، تنظیم، ملودی و هارمونی برای ترانه و در راستای صدای خواننده ساخته میشوند.
طول قطعات پاپ برخلاف بسیاری از موسیقیهایی مثل کلاسیک و جز که میتوانند طولانی باشند، بهندرت از ۳۲ میزان بیشتر میشود. تغییرات ناگهانی گام (مدولاسیون) در آن بسیار کم دیده میشود و بهندرت از ضد ضرب در موسیقی پاپ استفاده میشود. بهطورکلی همه المانهایی که در موسیقی به پیچیدگی آن کمک میکند در موسیقی پاپ کماهمیت تلقی میشود، بنابراین مخاطبان عام بیشتر آن را میپسندد.
ماهیت این نوع موسیقی سرگرمکننده است و در مقایسه با هدفهای جدی موسیقیهای هنری و یا سنتی سبکتر و سادهتر است. موسیقیهای پاپ بهطورکلی ویژگیهای مشترکی دارند و از یک ساختار تقریباً مشخص برای پدیدآوری آن استفاده میشود که گاهی به آن فرمول موسیقی پاپ میگویند. با توجه به اینکه در موسیقی پاپ معمولاً از الگوهای یکسانی استفاده میشود، خیلی از این قطعات از جهاتی شبیه به هم هستند و این آشنایی به شنونده حس نوستالژیک القاء میکند.
پدیده مواجهه با یک عامل و تأثیرات آن روی فرد توسط محققان موردمطالعه قرار گرفته است. پژوهشگران اجتماعی و روانشناسان میگویند «بهطورکلی چیزهایی که برای مغز انسان آشنا هستند، اغلب خوشایندتر هستند.» مطالعهای که از اسکنهای مغزی برای اندازهگیری ترجیحات افراد برای موسیقی آشنا (در مقابل ناآشنا) انجام شد، نشان داد که به نظر میرسد آشنایی یک عامل مهم در تعامل عاطفی افراد با موسیقی بوده و موسیقیهای پاپ در عین تحول و تغییرشان طی سالها، در هر دوره زمانی تا حدودی شبیه هم به نظر میرسند. از سویی دیگر بخش بزرگی از موسیقیهای پاپ در هر دوره زمانی توسط افراد محدود و با اهداف و نگرشهای خاصی ساخته میشوند و این اهداف صنعت موسیقی پاپ را هدایت میکنند.
اکثر هنرمندان و خوانندگان پاپ نیز از گروهی از تهیهکنندهها استفاده میکنند که قبلاً آثار موفق و پرفروشی را منتشر کردند؛ بنابراین وقتی ترانهها و موسیقیها تقریباً توسط افراد مشابهی نوشته و ساخته میشوند، بهراحتی میتوان در آنها حس آشنا بودن را پیدا کرد. آنها معمولاً از مضامین، استعارهها و المانهای مشابهی استفاده میکنند و ساختار تقریباً یکسانی در این قطعات وجود دارد.
در یک پژوهش سبکهای موسیقی بر اساس مقدار پیچیدگی و ساز بندی به 15 ژانر و 374 زیر ژانر بخشبندی شدند. نتایج این مطالعه جالب نشان داد که فروش آلبوم موسیقی معمولاً با کاهش پیچیدگی آن افزایش پیدا میکند و برای افزایش تجاریسازی و سود بیشتر، هنرمندان باید پیچیدگی قطعات خود را کاهش دهند.
البته این نکته را هم نباید ازنظر دور داشت که برای بسیاری از هنرمندان و علاقهمندان به موسیقی، آهنگهای پاپ از ویژگیهای هنری کافی برخوردار نیستند. سادگی، آشنایی و قابل پیشبینی بودن موسیقی پاپ، برای افرادی که به دنبال برداشتهای خاص خودشان از موسیقی هستند، سطحی، یکنواخت و خستهکننده است. بخش قابلتوجهی از این موسیقیها ازنظر ساختاری غنی نیستند و اغلب پیامی کلیشهای و تکراری دارند؛ اما هیچکدام از اینها باعث نمیشود که موسیقی پاپ جذاب، محبوب و پرطرفدار نباشد.