به نظر شما چرا حامیان دیروز رئیسی در اولین سالگرد حکم تنفیذ وی به منتقدانش تبدیل شده اند؟
پیش از انتخابات ریاست جمهوری 1400 برخی نمایندگان مجلس در کمیسیون های مختلف جلساتی تشکیل می دادند و رقبای رئیسی را قسم می دادند که در این انتخابات شرکت نکنند.در حقیقت با این کار به دنبال محدود سازی فضای رقابت در انتخابات بودند.
در نظام ایران به دلیل اینکه حزب وجود ندارد افراد پاسخگوی رفتار و شعارهای سیاسی خود نیستند و متاسفانه مردم تاوان این رویکرد را پرداخت می کنند.دو جریان سیاسی در کشور بیش از همه به حزب ظلم کردند.
حزب چارچوبی نهادی و سیاسی دارد که به راحتی تغییر نمی کند.نحوه هزینه کردهای آن در ایامی مانند انتخابات شفاف است و طبعا این رویکرد باعث جلوگیری از تصمیم گیری های خلق الساعه می شود.
این نکته قابل تامل وجود دارد که چرا در کشور حزب شکل نگرفته است؟علت این است که مسئولین در دوره های مختلف مزه عدم پاسخگویی را چشیده اند و رفتار مسئولانه نداشته اند.
جریان های سیاسی هرگاه به دور مجلس یا دولتی جمع می شوند و پس از مدتی که ایام ماه عسل آن مجلس و دولت تمام می شود و روزهای پاسخگویی نسبت به عملکرد فرا می رسد مسئولان از زیر بار این مسئولیت فرار می کنند.
هر فردی که مسئولیتی دارد به فراخور آن باید پاسخگو باشد.به طور مثال نماینده مجلس علاوه بر قانوگذاری یک وظیفه نظارتی نسبت به دولت دارد که باید پاسخگوی آن نیز باشد.
امروز مجلس و دولت یکدست هستند.آفت یکپارچگی قدرت در سامان مدیریت یکپارچه نهادی به ضرر تمامیت کشور است.به همین دلیل مجلسی که باید نظارت و مواخذه کند به وظیفه خود عمل نمی کند. اینکه بعضا نطق های انتقادی از سوی نمایندگان شنیده می شود مشکلی را حل نمی کند.نطق ها و سخنرانی ها چیزی از مسئولیت سیاستمداران نمی کاهد.
نمایندگان مجلس بدانند که علاوه بر قانون گذاری پنج ابزار نظارتی دارند که شامل تذکر،سوال،تفحص،استیضاح و اعمال ماده 234 می باشد. هیچ قانونی بدون نظر مجلس نمی تواند تصویب شود.مهمترین قانون نیز قانون بودجه است.
در لایحه بودجه سال جاری علی رغم اینکه مجلس سوال و ابهامات فراوانی در بحث تخصیص یارانه ها داشت اما دولت قانون تغییر یارانه ها یا همان حذف ارز ترجیحی را عملیاتی کرد.
مجلس به جای سخنرانی باید در قالب نظارتی خود عمل کند.در نظام یارانه ها شاهد بودیم که بیش از 500هزار میلیارد تومان را دولت تحت عنوان بازگشت یارانه به جیب مردم حذف کرد.اصل شعار خوب بود اما نتیجه آن گرانی و تورم شد.
موارد متعددی وجود دارد که در طول یکسال اخیر می توانست مورد ارزیابی قرار گیرد.وعده هایی که وزرا در زمینه تامین مسکن،رفع فیلترینگ،حوزه های بهداشت و مقابله با حوادث طبیعی دادند همگی مواردی هستند که در قالب ماده 234 و استیضاح می توانند مورد پیگیری قرار گیرند و متاسفانه از این حوزه تخطی آشکار صورت گرفته است.میزان گرانی های یک سال اخیر در طول تاریخ بعد از انقلاب بی سابقه است.
مجلس در دو حوزه تعلل کرد;اول از اختیار قانونگذاری خود استفاده نکرد.مثلا مجلس در بحث حذف ارز ترجیحی به یک قانون غیر شفاف رای داد.دومین کم کاری در زمینه نظارتی است.چرا مجلس از دولت سوال نمی پرسد که این 500هزار میلیارد تومان کجا و چگونه هزینه شده است؟
امروز مهمترین مسئله سیاسی در کشور پرونده برجام است.در این حوزه سوالات جدی برای مردم وجود دارد.از جمله اینکه در طول یکسال گذشته در سیاست خارجی چرا منافع ملی کشور تحت شعاع منافع برخی کشورها مانند روسیه قرار گرفته است؟چرا مجلس به وظیفه نظارتی خود در این مورد عمل نمی کند؟چرا در زمانی که ایران می توانست بالاترین درآمد نفتی تاریخ به نسبت مقطع زمانی را داشته باشد و بهترین فرصت برای احیای بازارهای از دست رفته را داشت،از بین رفت؟ مجلس سوال نمی کند که چرا تیم مذاکره کننده هسته ای به ناپختگی و ناخود آگاهی منافع کشور را تسلیم منافع دیگر کشورها می کند؟
در دنیای تحریمی ها روزانه صدها هزار میلیارد تومان نفت ایران تخفیف می خورد تا به فروش برسد،چرا مجلس یک آمار دقیق از دولت نمی خواهد که مردم بدانند در ازای یک سیاست خارجی غلط چه هزینه ای از جیب آنها پرداخت می شود؟
مجلس مسئولیت نظام مدیریت پاسخگو را دارد.وزرا و رئیس جمهور موظف هستند اهداف قانون برنامه را محقق کنند.در صورت عدم تحقق، مجلس موظف است مسئولین اجرایی را در هر سطحی مواخذه کند.
بنابراین در شرایط یکدستی قوا در کشور فضای نظارت،پاسخگویی و شفافیت که از ویژگی های حکمرانی خوب است دچار نوعی تعلیق شده است.حال برای اینکه برخی نمایندگان مجلس سرنوشت آرای خودشان را از سرنوشت عملکرد دولت خارج کنند به سخنرانی های احساسی روی می آورند.سخنرانی نه تنها دردی را دوا نمی کند بلکه نمک بر زخم مردم می پاشد.کسانی که امروز انتقادهایی را مطرح می کنند امضایشان بر پای نامه دعوت از رئیس جمهور کماکان باقی است.برخی از همین نمایندگان فضایی تخریبی علیه کاندیدای رقیب شکل می دادند و درنتیجه فضای انتخابات غیر رقابتی می شد.
متاسفانه تنها چیزی که درباره آن صحبت نمی شود حقوق کمی و قابل ارزیابی مردم است.شعار دادن به نفع مردم کار راحتی است و همه سیاستمداران این سابقه را دارند.اما این شعارها هیچگاه به واقعیت تبدلی نشده است.
نمایندگان مجلس به جای شروع زودهنگام رقابت های انتخاباتی حداقل در قالب نظام قانون گذاری و نظارتی خودشان عمل کنند تا بخشی از مشکلات مردم کم شود.اگر مشکلات مردم تعدیل شود طبیعتا بخش عمده این نمایندگان و دولت مجدد انتخاب خواهند شد.اما اگر مشکلات کاهش پیدا نکند مردم کاری به جناح بندی ها ندارند بلکه همه را مسئول شرایط موجود می دانند.
مسئول و مقصرناکارآمدی های موجود مجلس کیست؟شما چند درصد هیئت رئیسه و رئیس مجلس را مقصر می دانید؟
در نظام های مدیریت سیاسی دنیای امروز که سابقه موفقی هم دارند از یک مدل حزب محور استفاده می کنند.احزاب آن کشور ها در میان نخبگان جامعه جستجو می کنند و صاحبان افکاربکر را در حوزه های مدیریت سیاسی پیدا کرده و کار را بدست آن نخبگان می سپارند.اما در کشور ما به دلیل اینکه حزب وجود ندارد این خلا به گونه ای دیگر پر می شود.افرادی را پیدا می کنند که در قالب "سامان نوچگی" بتوانند عمل کنند.بنابراین هیچوقت نه مجلس و نه دولت نمایندگی سطح واقعی ملت ایران را دارا نمی شوند.
می توان نتیجه گیری کرد که بخش عمده مشکلات این است که ما نظام حزبی نداریم.در دنیا احزاب علاوه بر انتخابات و مسئولیت پاسخگویی برای شعارهای انتخاباتی وظایف انظباطی افرادی که به مجلس راه داده اند را به دوش می کشند.حتی حضور غیاب را هم احزاب انجام می دهند امروز می بینیم که بوریس جانسون را حزب خود او برکنار کرد.اما در ایران متاسفانه این خلا وجود دارد و افراد به میزان فرصت طلبی سیاسی منسب دریافت می کنند.
کسانی هم که مستقل هستند و شعار هایی در راستای منافع ملت می دهند در روند تخریب و ارعاب قرار می گیرند.بنابراین عرصه سیاست داخلی در ایران به عرصه فعالان میان مایه تبدیل شده است و جای نخبگان سیاسی روز به روز در حال تنگ تر شدن است.