به نظر شما بحران حقوق بازنشستگی در سازمان تامین اجتماعی از چه زمانی جدی شد؟
شاخص های کلان تامین اجتماعی طی چند سال گذشته دچار تغییر و تحول منفی شده و مشخص است که سازمان تامین اجتماعی به سمت عدم تعادل در منابع و مصارف پیش می رود.
شکاف سنگینی نه تنها در ورودی ها و خروجی ها به وجود آمده، بلکه میان تمام دارایی ها و منابع سازمان و هزینه های مستمر آن نیز به وجود آمده است.
البته واقعیت های آماری به طور شفاف بیان نمی شوند و به همین دليل جایی در بحث ها و گفت و گو های کارشناسی ندارد. از این رو می توان گفت سازمان تامین اجتماعی به مرحله بحرانی نزدیک شده است.
این سازمان با چنین وضعیتی چطور می تواند در آینده به تعهدات خود در قبال جامعه ۱۴ میلیونی بیمه شدگان و جامعه ۳.۵ میلیون نفری بازنشستگانش پایبند بماند و به وظایف خود عمل کند؟
تعهدات سازمان، امروز با چالش مواجه است. برای نمونه، سازمان در سال ۱۴۰۰، بیش از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی بانکی داشته که قادر به پرداخت آن نبود. امسال هم وضعیت به همان صورت خواهد بود. آیا این هزینه های سنگین در شرایط فعلی قابل تامین است؟
با توجه به یک دست بودن مجلس و دولت، آیا مجلس موفق می شود مطالبات جامعه بزرگ بازنشستگان را به مرحله اجرا برساند؟
از اساس مسائلی از این دست به دولت بر می گردد. وقتی با بزرگترین تورم روبرو هستیم، نمی توان با افزایش حقوق ۱۰٪ و ۱۲٪ گرهی از کار بازنشستگان باز کرد.
در اصل مسبب نوسات تورمی است که منشا آن در بیرون از سازمان تامین اجتماعی است.اگر انتقادی هم باشد متوجه نهادهایی مثل وزارت اقتصاد و سازمان برنامه و بودجه است.
خود سازمان آمادگی خود را اعلام کرده بود تا مستمری ها مطابق دستمزد ها افزایش یابد. اما دولت تنها بخش مربوط به حداقل بگیر ها را پذیرفت.
اغلب اوقات این صندوق ها با استقراض تامین منابع می کنند، راه هایی از این دست جز افزایش نقدینگی نتیجه دیگری در بر ندارد و برای همین است که همیشه بازنشستگان از کمبود حقوقشان شاکی هستند.
به عنوان یک اقتصاددان چاره مشکلات تامین اجتماعی از جمله بحران حقوق بازنشستگی را در چه می بینید؟
اولین مساله مدیریت است. مدیریت سازمان تامین اجتماعی باید از سطح بالایی از توانمندی و درایت و جدیت در عمل برخوردار باشد. ضمن اینکه باید مدیر این سازمان حتماً فراجناحی باشد و فراجناحی عمل کند. مدیریت در چنین سازمان بزرگ و حساسی که ماموریت آن به طور مستقیم با معیشت جامعه در ارتباط است باید از یک نگاه غیرسیاسی و اقتصادی و اجتماعی برخوردار باشد و اگر این موضوع جدی گرفته نشود، بعید نیست که با مسائلی مواجه شویم که بنده هراس دارم راجع به آن صحبت کنم. کافی است نگاهی به نحوه اداره منابع و بنگاه های وابسته به صندوق های بازنشستگی بیندازیم. این شیوه مدیریت جناحی و دولتی باید تغییر کند. منابع صندوق های سازمان تامین اجتماعی به مراقبت و مدیریت بهتری نیاز دارند. اگر شیوه مدیریت این صندوق ها تغییر نکند دیر یا زود بحران صندوق های بازنشستگی آشکار خواهد شد و در آن زمان دیگر نطق نماینده و تذکر و سوال کارساز نیست.