دکتر رضا تاران، جامعه شناس و استاد دانشگاه
اگر چه امروزه مدارج دانشگاهی ارزش و اعتبار گذشته را ندارد، اما دانشگاهیان کشور هنوز از نظر منزلت اجتماعی در جایگاه والایی قرار دارند و جامعه باور دارد که دانشگاه و دانشگاهیان می توانند طرحی نو برای اداره جامعه دراندازند. از این رو است که اعتراضات در محیط دانشگاه ها با تجمعات اعتراضی در سطح شهر متفاوت است. دانشجو از ابتدای ورود به دانشگاه یاد می گیرد که خود را پزشک یا جامعه شناس یا مهندس آینده ببیند. وقتی اعتراض می کند از این منظر است.
دانشجو برای ثابت کردن تصویری که برای آینده اش ترسیم کرده یا اصلاح تصویر نامطلوب اش تلاش می کند. امید در این طیف بالا باشد به همین دلیل انگیزه قدرتمندی برای ساختن آینده دارند.
دانشجو بسته به طبقه اجتماعی خود و خانواده اش و بسته به شغل و نقشی که در جامعه دارد چند گروه را نمایندگی می کندو مشکلات و مطالبات آن ها را دنبال می کند.
یک دانشجو می تواند همسر، معلم یا فرزند باشد و مجموعه ای از مطالبات جامعه را به صحن اعتراضات در دانشگاه آورد.دانشجو اگر برای هدفی مثل روشن شدن مسببین مرگ مهسا امینی اعتراض می کند، پشت این اعتراض بی کاری ، مشکلات مسکن و.. در نقش همسر بودن و مشکلات اقتصادی و مطالبات بازنشستگان را در نقش فرزند بودن و موضوعات دیگر را نیز با خود به صحن آورده است.
از این رو باید برای دولت، شنیده شدن حرف دانشجویان از خاموش شدن اعتراضشان مهمتر باشد چون مطالبات دانشجویان نشان دهنده مجموعه ای از خواسته های مهم جامعه است و می تواند منجر به نوآوری شود که برای افراد جامعه مفید است.
اگر در این مرحله نظارت وارد میدان می شود نباید از اعتراضات جلوگیری کند بلکه باید تلاش شود که این صدا ها به سطوح نظام برسد و ثبت شود و فوری مورد رسیدگی قرار بگیرد. از طرفی در اعتراضات دانشجویان با قشر جوان سر و کار داریم. تمسخر، انگ زدن، زخم زبان، برخورد های قهری، طرد و خشونت برخورد با این طیف است. خوانندگان روزنامه حتما جوان یا نوجوانی در خانواده خود یا در نزدیکانشان دارند. اگر با جوان حرف بزنید ساعت ها با شما به گفت و گو می نشیند و سفره دلش را باز می کند.
با حرف زدن و شنیدن حرف های جوان به آسانی یک رابطه دوستانه بین او و شما شکل می گیرد. اما کافی است یک بار بر سرش داد بزنید یا برخوردی تند با او داشته باشد آنجا است که او به سرعت از شما فاصله می گیرد.
حتی اگر در یک خانه زندگی کنید حس خواهید کرد که جوان فرسنگ ها از شما دور شده است. سخن نگارنده این است که جنس اعتراضات دانشگاه ها در ردیف اصلاح و دگرگونی های سازنده است و برخورد های خارج از محیط آکادمیک به ویژه برخورد های قهری یا بازداشت آن ها منجر به تغییر شکل مطالبه می شود.
اکنون جامعه ای که تمامی افراد آن از قوانین پیروی کنند وجود ندارد. در هر جامعه اشخاص یا گروه هایی وجود دارند که نسبت به رعایت یک یا چند قانون معترض و ناراضی هستند. نباید با افرادی که با یک قانون ناسازگار هستند غیر منصفانه برخورد کرد. همانطور که امروز عموم مردم جامعه بر این عقیده اند که حضور گشت ارشاد و دستگیر کردن زنان و دختران بدحجاب امری غیر ضروری و بی نتیجه بوده و هست.
در خصوص اجرای قوانین مربوط به حجاب در سطح جامعه، طرح پاداش از جلب و مجازات بهتر بود که متاسفانه دو دهه این سخنان دلسوزان نادیده گرفته شد. بالا گرفتن این بحث ها با انبوهی از دیدگاه ها در مورد حجاب روبرو شده ایم. از طرف موافقان حجاب گفته می شود حجاب ظاهر و نماد یک جامعه اسلامی است! در مقابل مخالفان پاسخ می دهند که چرا بار ساختن ظاهر جامعه باید تنها بر دوش زنان باشد؟! موضع گیری جوانان جامعه و قشر دانشجو و دانشگاهی در اعتراضات مشخص است.
دانشجویان مثل بیشتر طبقات جامعه جرایم یقه سفید ها را می بینند و نسبت به زیر پا گذاشتن قانون توسط این طیف واکنش نشان می دهند. اختلاس ، رانت خواری، سوء مدیریت، ارائه اطلاعات نادرست به جامعه، عدم شفافیت، فرار از مالیات و... را مثال می زنند و اعلام می کنند که باطن جامعه اسلامی نباید اینچنین باشد. حال پرسش این است که اهمیت کدامیک بیشتر است؟ ظاهر جامعه اسلامی یا باطن اش؟ وقتی مطالبه به حق است و نهاد و گروه مطالبه گر نیز مشخص است و مطالبه گران از والاترین اقشار جامعه هستند، روا نیست که با اعتراض و مطالبه دانشجویان و دانشگاهیان کشور همچون برخورد با مجرمان و اغتشاشگران رفتار شود.
دستگیر کردن دانشجویان و اساتید آن ها نه تنها باعث فروکش کردن اعتراضات نمی شود، بلکه اعتراضات را از مرحله گفت و گوی مطالبه گران و مسئولین، به تقابل با اصطکاک می کشاند.