حسن ایلایک
12 مارس 2023
تارنمای دی کریدل
برگردان و کوتاهسازی علیاصغر شهدی
Asghar.shahdi@gmail.com
ایران و عربستان سعودی دو رقیب قدیمی منطقهای پس از وقفه هفتساله تحت نظارت چین، در 19 اسفند در پکن به توافقی برای بازگرداندن روابط دیپلماتیک دست یافتند. در حالت خوشبینانه، این معامله میتواند بهعنوان یک توافق استراتژیک تاریخی تلقی شود که منعکسکننده تغییرات عمده در حال انجام در غرب آسیا و جهان است. در حالت بدبینانه میتوان آن را بهعنوان یک «توافق آتشبس» بین دو رقیب مهم توصیف کرد که فضای ارزشمندی را برای ارتباطات مستقیم و منظم فراهم میکند.
بیانیه واضح است:
1-سفارتهای عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران کمتر از دو ماه دیگر بازگشایی میشوند.
2- احترام به حاکمیت کشورها.
3- فعالسازی قرارداد همکاری امنیتی بین عربستان سعودی و ایران که در سال 1380 (2001) به امضا رسید.
4- فعالسازی قرارداد همکاری در بخشهای اقتصادی، تجاری، سرمایهگذاری، فناوری، علم، فرهنگ، ورزش و جوانان که در سال 1378 (1998) بین طرفین امضا شد.
5- از سه کشور چین، ایران و عربستان میخواهد تا تمام تلاش خود را برای ارتقای صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی به کار گیرند.
در نخستین نگاه، چهار بند اول نشان میدهد که توافق با میانجیگری چین اساساً اصلاح روابط دیپلماتیک بین دو دشمن دیرینه است؛ اما درواقع، بند پنجم با متن استاندارد درج شده در بیانیههای مشترک بین دولتها فاصله دارد. به نظر میرسد که مرجع جدیدی برای درگیریهای غرب آسیا ایجاد میشود که چین- با مشارکت ایران و عربستان سعودی- در آن هم نقش «صلح ساز» و هم تأثیرگذار در درگیریهای منطقهای را پیدا میکند.
چین بهعنوان ضامن منطقهای
در روزهای گذشته، درباره پیامدهای استراتژیک توافق عربستان و ایران با میانجیگری چین و تأثیر آن بر نقش جهانی این کشور در برابر ایالاتمتحده، مطالب زیادی نوشتهشده است. خلیجفارس یک منطقه استراتژیک برای هر دو قدرت و منبع اصلی تأمین انرژی چین است. این واضح است که چرا پکن برای کاهش تنش بین دو متحد استراتژیک خود مداخله کرد.
درباره «ماجراجویی استراتژیک» محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی و بهرهبرداری او از تغییرات جهانی برای جبران کاهش نفوذ منطقهای آمریکا، چیزهای زیادی گفته خواهد شد. ظهور نظم چندقطبی و پساآمریکایی به متحدان سنتی ایالاتمتحده این امکان را میدهد تا گزینههای بینالمللی خود را دور از واشنگتن و در خدمت منافع ملی فوری خود بررسی کنند.
منافع کنونی عربستان سعودی به اهداف بلندپروازانه سیاسی، اقتصادی، مالی و فرهنگی مرتبط است که محمد بن سلمان برای کشورش در نظر گرفته و بر دو پایه استوار است:
- تنوع بخشیدن به مشارکتهای منطقهای و جهانی بهمنظور انطباق با تغییرات سیستمی جهانی که به تحقق برنامههای بزرگ ریاض کمک میکند.
- ایجاد ثبات امنیتی و سیاسی برای اجازه دادن به عربستان سعودی برای اجرای پروژههای بزرگ خود، بهویژه آنهایی که در «چشمانداز {محمدبن سلمان 2030}» که از طریق آن ریاض خود را به یک مرکز رشد منطقهای برای امور مالی، تجاری، رسانهها و صنعت سرگرمی تبدیل میکند.
بهطور خلاصه، امنیت و ثبات منطقهای و داخلی برای ریاض حیاتی است تا بتواند اهداف استراتژیک خود را اجرا کند. بهاینترتیب، بندهای محرمانه در توافقنامه پکن درج شد تا به ایران و عربستان سعودی اطمینان داده شود که الزامات امنیتی آنها برآورده خواهد شد. برخی از این جزئیات با حسن نیت یک منبع درگیر در مذاکرات در اختیار نشریه کریدل قرار گرفت:
1-هم عربستان سعودی و هم جمهوری اسلامی ایران متعهد میشوند که در هیچ فعالیتی که موجب بیثباتی هر یک از دو کشور در سطوح امنیتی، نظامی و رسانهای میشود، شرکت نکنند.
2- عربستان سعودی متعهد شده است که از رسانههایی مانند ایران اینترنشنال، حمایت مالی نکند.
3- عربستان سعودی متعهد میشود که از سازمانهایی که توسط ایران بهعنوان تروریست تعیین شدهاند، مانند سازمان مجاهدین خلق، گروههای کرد مستقر در عراق، یا شبهنظامیانی که خارج از پاکستان فعالیت میکنند، حمایت مالی نکند.
4-ایران متعهد میشود که سازمانهای متحدش خاک عربستان را از داخل خاک عراق مورد دستاندازی قرار ندهد.
5- عربستان سعودی و ایران تلاش خواهند کرد تا تمام تلاشهای ممکن را برای حلوفصل مناقشات در منطقه، بهویژه درگیری در یمن به کار گیرند تا راهحلی سیاسی که صلح پایدار را در آن کشور تضمین کند، به دست آورند.
آنچه شاید نشاندهنده عزم طرفین برای دستیابی به یک توافق بدون نفوذ عوامل خرابکار بود، این است که هیئتهای اطلاعاتی ایران و عربستان سعودی به مدت پنج روز در پایتخت چین با یکدیگر ملاقات کردند بدون اینکه اطلاعات اسرائیل از این واقعیت مطلع شود. شاید این گواهی دیگری بر این باشد که چین - برخلاف ایالاتمتحده - میداند که چگونه در زمانهای حساس یک توافق را با کمترین دردسر عملیاتی سازد.