به محض حمله رژیم اسرائیل به تهران در آغازین ساعات ٢٣خرداد ١۴٠۴ یکی از پرتنشترین مقاطع ژئوپلیتیک منطقهای بین ایران و اسرائیل آغاز شد. این دلیل بسیار خوبی بود تا مردم تحت تأثیر سیلی از اخبار، تحلیلها، روایتها و تصاویر قرار بگیرند. در چنین وضعیتی، مردم بیش از همیشه نیاز به قطبنمایی دارند که حقیقت را از هیاهو جدا کند. در این هنگام وظیفه فعالان روابطعمومی و ارتباطات تنها بازنشر اخبار نیست بلکه این سربازان جنگ نرم لازم است مردم را در برابر تقابل رسانهای توانمند کنند و نه قربانی!
تقابل رسانهها در ایام جنگ در حقیقت نبردی فراتر از موشکها است. در جنگهای امروزی، دو جبهه همزمان فعال هستند: ابتدا جبهه نظامی که در آن، نیروهای مسلح میجنگند. و دوم جبهه رسانهای که در آن، رسانهها میکوشند روایت پیروزی یا شکست را به مردم القا کنند اما در عصر حاضر با گسترش فضای مجازی هر فرد خود یک رسانه است. هر موشکی که شلیک میشود، دهها خبر ساختگی، تصویر تقطیعشده، تحلیل نادرست یا ویدیوی گمراهکننده به باور مردم شلیک میشود. هر کدام با یک هدف مشخص: تغییر ذهن مردم، ایجاد ترس، شک، بیاعتمادی یا هیجانزدگی بیجا را تحریک میکند.
حال پرسش این است در چنین بحران ارتباطی، فعالان روابطعمومی و ارتباطات چه باید بکنند؟ برای پاسخ به این پرسش لازم است سه مأموریت فوری برای این قشر تدوین کرد:
۱. آموزش کاربردی سواد رسانهای کهدر اولین قدم میگوید هر خبر فوری لزوماً خبر درست نیست. منابع موثق مانند خبرگزاریهای رسمی، نهادهای مسئول، رسانههایی با سابقه معتبر را باید شناخت. این نکته قابل تذکر است که از منظر حرفهای، هیچ رسانهای بدون رویکرد سیاسی نیست. بنابراین عنوان رسانه مستقل سخن دقیقی محسوب نمیشود. باید مراقب ویدیوهای بیتاریخ، عکسهای نامرتبط و توییتهای بدون سند بود. پیش از هرگونه اشتراکگذاری لازم است تحقیقی کوتاه انجام داد.
۲. اعتمادسازی با شفافیت هر چه اطلاعات رسمی دیرتر و با غلو منتشر شود، جای آن را شایعه و ترس پر میکند. ما وظیفه داریم با انتشار اطلاعات سریع، دقیق، و در عین حال صادقانه، جای خالی روایت رسمی و صادقانه را پر کنیم. اگر دروغ نگوییم، نیازی به مبارزه با شایعه نیست. اعتماد، سپر رسانه است.
۳. یادآوری مداوم مسئولیت اخلاقی در بازنشر اخبار مردم باید بدانند که هر بار یک خبر را بیسند منتشر میکنند، ممکن است به ترس عمومی، آشوب یا حتی خطر جانی کمک کنند. روابط عمومیها و فعالان ارتباطات باید این آگاهی را از طریق اینفوگرافی، ویدیو، پادکست یا پیامهای کوتاه تقویت کنند.
در جنگ، همه سربازند. مردم هم سربازان جبهه رسانهای هستند، اما اگر سلاح آگاهی در اختیارشان نباشد، قربانی این جنگ میشوند، نه کنشگر آن. وظیفه فعالان ارتباطات، فراتر از مدیریت اخبار است. ما باید مربیان حقیقتجویی در عصر جنگ روایتها باشیم. آینده کشور نه فقط به تعداد موشکها، که به قدرت روایتهایش بستگی دارد. و این یعنی قدرت روابط عمومی، قدرت راهبردی است.