چرا درزمانی که ایران چنین زخمی و آزرده است موضعگیریهایی میشود که خطرآفرین هستند. این سخنان بیفایده و خطرآفرین با کدام منطق سازگار است؟ پنجه در پنجه ترامپ انداختن در شرایط کنونی بر مبنای عقلی استوار نیست. عدهای که ادای شجاعت درمی آورند بدانند که رفتارشان کمکی به کاهش تنش نمیکند. ترس گاهی نشانه شجاعت و دانستن است. ما توان ایستادگی در برابر ساختارهای جهانی را نداریم. چرا در زمانهای که قدرتهایی همانند روسیه و چین از رویاروئی با امریکا پرهیز میکنند ما بدون توجه به شناخت روحیه ترامپ تلاش برای خشمگین کردن او را ادامه میدهیم و پیامدهای آن را محاسبه نمیکنیم؟ باور کنیم گاهی ترس به نفع مردم و کشور است شجاعتی که ممکن است ایران را ویران کند. گویا قرار نیست همچنان سخن دلسوزان شنیده شود و مانع آسیب بیشتر به کشور گرفته شود. جهان امروز ایران را بازیگر خارج از قاعده میداند و ایران هم از این نسبت دادن تاکنون خشنود بوده ولی به زمانی رسیدهایم که دنیا از ایران طبیعی شدن و وارد بازی جهانی شدن را میخواهد. وارد نظم جهانی شدن امکان بهرهگیری از مزایای آن را فراهم میکند. باید بپذیریم که بسیاری ازسیاستها سودی به حال کشور و مردم نداشته است. پذیرش شکست در پارهای از سیاستها و اصلاح کاستیها نشانهای از شجاعت وآگاهی است. هرچه دیرتر به بازنگری سیاستها و روشها بپردازیم آسیب بیشتر خواهیم دید به جای ادعاهای غیرواقعی واقعیتها را همانطور که هست بپذیریم. امریکا و قدرت های جهانی با پشتیبانی کامل از اسرائیل و تأمین سلاحهای پیشرفته راه نابودی اسرائیل را خواهند بست پس چرا ما باید وارد بازی و یا شعارهایی بشویم که از توان ما خارج است؟ هنگامی که هزینههای شعارها چنین بالاست چرا بازنگری مبنای اداره کشور نمیشود؟ هم اکنون که آسمان کشور آسیب دیده و نفوذیها و جاسوسان و پادوهای آنها همچنان حضور دارند نمیتوان دل خوش به شعار به مسیر گذشته ادامه داد. توان ایران در ضربه زدن به اسرائیل قابل ستایش است ولی آسیب دیدن جدی ایران هم قابل انکار نیست. به جای کتمان واقعیتها بهتر است تسلیم واقعیت شد واز خردمندان واندیشمندان راه حل خواست. آنها که کشور را به دامان روسیه پرتاب کردند و روسیه در بزنگاه تاریخی چنان ایران را فروخت و تنها گذاشت که همانند نداشت. ولی هزینههای دادن پهباد با ویرانی زیر ساختهای کشور داده شد. باید صدا وسیمارا از تحلیل گران متوهمی چون محسن رضائی جواد لاریجانی وفؤاد ایزدی و…. باز ستاند وفرزانگی را به جای توهمهای ویرانگر نشانید. سالهاست که دشمنی بین ایران و امریکا و مرگ بر امریکا گفتن و نابودی اسرائیل تبدیل به ارزش شده است. وکوششها وپیشنهادها برای گذر از بحران در روابط ایران و آمریکا پذیرفته نشد پاسداری تا آنچه میبایست نشود شد. درهمین شرایط نیز باید با گفتوگو با امریکا وحل همه جانبه مشکلات بین دو کشور فضای دشمنی وجنگ را به فضای کم تنش وبرقراری رابطه تبدیل کرد. پایان هرجنگیصلح وسازشاست.