در روز هفتم محرم عبدالله بن زیاد در نامه ای که به عمر بن سعد فرستاد، به او دستور داد تا با سپاهیان خود بین امام حسین و اصحابش و آب فرات فاصله ایجاد کند و اجازه نوشیدن حتی قطره ای آب را به امام ندهد، همانگونه که از دادن آب به عثمان بن عفان خودداری شد !
عمر بن سعد نیز فوراً عمر بن حجاج را با پانصد سوار در کنار شریعه فرات مستقر کرد و مانع دسترسی امام حسین و یارانش به آب شدند، و این رفتار غیر انسانی سه روز قبل از شهادت امام حسین علیه السلام صورت گرفت . در این هنگام مردی به نام عبد الله بن حصین ازدی که از قبیله بجیله بود فریاد برداشت که : ای حسین ! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید ! به خدا سوگند که قطره ای از آن را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی !
امام حسین علیه السلام فرمود : خدایا او را از تشنگی بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده !
حمید بن مسلم می گوید : به خدا سوگند که پس از این گفتوگو به دیدار او رفتم در حالی که بیمار بود، قسم به آن خدایی که جز او پروردگاری نیست، دیدم که عبدالله بن حصین آنقدر آب میآشامید تا شکمش بالا میآمد، و آن را بالا میآورد ! و باز فریاد میزد : العطش ! باز آب میخورد تا شکمش آماس می کرد ولی سیراب نمی شد ! و چنین بود تا جان داد .
نام گذاری شب هفتم محرم به نام حضرت علی اصغر (ع) علی اصغر(ع) فرزند کوچک امام حسین(ع) و حضرت رباب دختر امرءالقیس است که با تیر سه شعبة حرمله بن کاهل اسدی به شهادت رسید. مصیبت علی اصغر(ع) برای حسین(ع) جان فرسا بود چنان که گریست و به خداوند عرض کرد: خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن. آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند ولی برای کشتن ما کمر بستهاند. در این لحظه ندایی از آسمان رسید که: ای حسین(ع) در اندیشه اصغر(ع) مباش، هم اکنون دایهای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است. شب هفتم، شب رضاست. حسین(ع) بهترین الگوی پایداری و رضآیت است. او پس از تحمل شهادت همه یاران و جوانانش، کودک شیرخوار خود را به میدان آورد. هنگامی که علی اصغر نیز فدا شد بر قضای الهی گردن نهاد و خطاب به خداوند گفت: ای خدا! چون تو این صحنهها را میبینی تحمل این مصیبتها بر من آسان میشود.