کد خبر : 739031 تاریخ : 1404/4/18 - 03:21
ایمانی جاجرمی، جامعه‌شناس تشریح کرد درس‌های جنگ 12 روزه تهران غافل‌گیر شد، میلیاردها تومان پول خرج سازمان‌هایی مثل دفاع غیرعامل یا مدیریت بحران کردیم که در چنین روزهایی به کار بیایند ولی تا سه چهار روز اول جنگ منفعل بودند، این نشان می‌دهد سناریوی حمله هوایی را تمرین نکردند و آمادگی نداشتند.
گروه اجتماعی: تهران با جمعیت بیش از 10 میلیون نفر بامداد 23 خرداد هدف حمله هوایی اسرائیل قرار گرفت. جنگ 12 روز به طول انجامید، شهرها در روزهای اول جنگ بدون دفاع و پناهگاه بودند. به همین دلیل میلیون‌ها نفر مجبور شدند از شهرها کوچ کنند. دستگاه‌های مدیریت بحران و دفاع از شهر نیز غافلگیر شدند و شهر بدون پناهگاه و آژیر خطر گرفتار جنگ بود. حسین ایمانی جاجرمی، جامعه‌شناس و عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران می‌گوید: «میلیاردها تومان پول خرج سازمان‌هایی مثل پدافند غیرعامل، مدیریت بحران و... شده تا در چنین روزهایی به کار آیند، ولی چند روز اول جنگ آنها منفعل بودند. متأسفانه بیشتر روایت احساسی از جنگ داریم تا تجربه واقعی از هشت سال جنگ که باید درس می‌گرفتیم و دفاع شهری می‌داشتیم که نداریم.» در ادامه گزیده نظرات وی را می‌خوانید:

‌ضعف در پایتخت
تهران غافل‌گیر شد، میلیاردها تومان پول خرج سازمان‌هایی مثل دفاع غیرعامل یا مدیریت بحران کردیم که در چنین روزهایی به کار بیایند ولی تا سه چهار روز اول جنگ منفعل بودند، این نشان می‌دهد سناریوی حمله هوایی را تمرین نکردند و آمادگی نداشتند، ما قبل از انقلاب سازمانی داشتیم به نام «سازمان دفاع غیرنظامی کشور» که در آن مسئله حمله هوایی تمرین شده بود، حتی آن آژیری که زمان جنگ عراق علیه ایران در شهر به گوش می‌رسید کار آن سازمان بود. تشکیلات ما غافل‌گیر شده بودند. سازمان‌هایی وجود دارد که در اصطلاح به آن «دفاع شهری» می‌گویند، از این سازمان‌ها خبری نبود. ما در خاورمیانه نیاز به این تمرین‌ها داریم. بیشتر یک روایت احساسی از جنگ کردیم درحالی‌که از آن تجربه هشت‌ساله باید درس می‌گرفتیم، به‌ویژه برای شهرسازی و دفاع شهری. ما امروز با اسرائیل درگیر هستیم و چنین حمله‌ای از قبل هم پیش‌بینی می‌شد، بنابراین سناریوی حمله به ایران جدی بود لذا ما نباید غافل‌گیر می‌شدیم. بخش عمده جمعیت خالی از تجربه جنگ بودند، جمعیت زیادی از تهران خارج شد، مردم حدود ۱۸ ساعت در ترافیک گیر کردند، در شهرها برخی کالاها کمیاب شدند، اما اگر در برابر حملات هوایی آمادگی داشتیم نیازی به این جابه‌جایی جمعیت نبود، بلکه پناهگاه‌ها مشخص بود و با تمرین از قبل انجام‌شده بود می‌توانستیم امنیت را برقرار کنیم.

شهرداری در خواب
طبق قانون شهردار تهران مدیر بحران تهران است، شهردار باید در آن ایام با مردم صحبت می‌کرد و روحیه می‌داد، اما انگار ‌کسی آماده نبود، به نظرم این جنگ درس بزرگی داشت که باید از آن یاد بگیریم، فرض کنیم درگیری دوباره شروع شود یا بعدها مجدد به ما تجاوز نظامی شود، آیا برای دفاع شهری نباید کاری انجام بدهیم؟ مبحث ۲۱ مقررات ملی ساختمان مربوط به پناهگاه است بنابراین آلان باید تحقیق و بازرسی شود که چرا انجام‌نشده است و چه کسانی تکلیف خودشان را انجام نداده‌اند؟ سازمان‌های متولی دفاع شهری و ساختن پناهگاه هستند منحل شوند. این مسائل نیازمند رسیدگی جدی است. سوختن تهران غیرقابل‌تحمل بود، به شهری که دوستش داری صدمه وارد می‌شود و از جاهای مختلف آن دود بلند می‌شود!

سوء مدیریت شهری
جنگ چنان اثرات عمیق و گسترده دارد که شما نمی‌توانید انتظار داشته باشید که زیرساخت اجتماعی بتواند آن را تحمل کند، جنگ نیازمند سازمان‌دهی و ظرفیت اداری، انسانی، مالی، تجهیزاتی و پشتیبانی زیادی هست. مردم در حد مقدورات می‌توانند به یکدیگر کمک کنند، اما این وضعیت چند روز می‌تواند ادامه پیدا کند، این وضعیت را نمی‌شود به نیت خیرخواهانه آدم‌ها واگذار کرد.
وقتی مثلاً جنگ گسترده شود افرادی که به دیگران کمک می‌کردند خودشان هم دچار مشکل می‌شوند. نکته دیگر این‌که ما در جامعه مدرن زندگی می‌کنیم، وقتی شهری هشت میلیون جمعیت دارد نیاز به مدیریت و سازمان‌دهی دارد، برای ۱۰ روز ممکن است که نیات خیرخواهانه عمل کند ولی شما نمی‌توانید در درازمدت روی آن حساب کنید در چنین روزهایی معماری ساختمان‌ها، ظرفیت‌های اورژانس، آتش‌نشانی اهمیت دارد. ما تجربه جنگ هشت‌ساله را نادیده گرفتیم.

توافق بر سر ایرانی بودن
گزارش‌های سرمایه اجتماعی نشان می‌دهد که بیشترین توافق ایرانی‌ها در خصوص ایرانی بودن و ایران است، بنابراین هرگونه تجاوز به کشور، توهین و تحقیر به هویت ملی با واکنش مردم مواجه می‌شود. لذا ما درهمیم روزها دیدیم اکثر کسانی که از سال‌های گذشته گله و شکایتی داشتند همه آن‌ها را کنار گذاشتند و پشت ایده ایران بسیج شدند، این‌یک سرمایه است.

فضای مشارکت را باز کنید
تاریخ به ما یاد داده که دولت‌های پایدار آن‌هایی هستند که حمایت مردم را داشته‌اند، در عصری زندگی می‌کنیم که برای پایداری سیاست‌ها حداقل باید بخش قابل‌توجه جامعه در شکل‌گیری آن نقش داشته باشند و آن را اجرا کنند. حاکمیت باید فضای مشارکت را باز کند، قبل از این‌که سیاستی اجرا شود به آرای عمومی گذاشته شود. اما وقتی مشارکت در انتخابات کم می‌شود باید به‌عنوان هشدار به آن توجه کرد، این هشدارها داده‌شده اما به آن بی‌توجهی شد.

ضرورت تغییر
از مدت‌ها قبل متخصصان می‌گفتند که در ایران یک نیروی اجتماعی جدیدی در حال شکل‌گیری است که آن زنان هستند، اما به‌جای پذیرش با سیاست‌های سختگیرانه سعی شد با آن‌ها مقابله شود، کسانی که خواهان این سخت‌گیری‌ها بودند الان قضاوت کنند که این سیاست‌ها به نفع جامعه بود یا به ضرر آن؟ اگر بپذیریم زنان نیروی اجتماعی فعال هستند به نفع جامعه است یا این‌که به نیروی مخالف تبدیل بشوند؟ این مسائل نیاز به بازنگری دارد، دولت برای تغییرات باید آماده شود. درسی که ما گرفتیم این است که همه‌چیز را باید جدی گرفت، از صداوسیما باید صدای اکثریت مردم پخش شود تا شنیده شود، چرا این سازمان با عملکرد خودش بخش زیادی از مخاطبان را ازدست‌داده بعد همین مخاطب به رسانه‌ای توجه می‌کند که مشخص است منافع ملی را حمایت نمی‌کند.
برگرفته از: خبر آنلاین