در این انتخابات رقابت بین آرمانگرایان و واقعگرایان صورت گرفت و اکثریت دست رد به سینه جبهه پایداری، کسانی که میخواهند بهجای جمهوری اسلامی، حکومت اسلامی، تمدن اسلامی و امت اسلامی ایجاد کنند زدند. انقلابینماها و نوکیسهها که در اقلیت هستند و نگاهشان به «برون» است نه «درون»، با بهرهگیری از نظریه استصوابی برای رسیدن به قدرت و ثروت شایستگان، نخبگان، باتجربهها، متخصصان، تکنو کراتها را حذف کردند و افراد آرمانی و ایده آلی ظاهر الصلاح که فاقد تجربه بودند را به مسئولیتها گماردند، بر سر ملت آن آمد که نباید میآمد. یعنی زندگی و رفاه مردم را بیش از هر زمان به مخاطره انداختند، قیمت دلار بیش از 60 هزار تومان و قیمت گوشت 700 هزار تومان شد و گفتنیهای دیگر.
مردم در میانه بیم و امید، تحریم و دخالت دولتیها که در صداوسیما به نفع رقیب پزشکیان تبلیغ میکردند و در تلویزیون میگفتند: به کسی رأی دهند که مثل شهید رئیسی باشند، به میدان آمدند و مانع رسیدن جبهه پایداری، انجمن حجتیه و هزینه تراشان به پاستور شدند. نتیجه انتخابات نشان داد که مردم سلوک، منش، رفتار، حکمرانی، دروغگویی و ... را نمیپسندند و میخواهند مثل دیگر کشورها در آسایش و آرامش زندگی کنند، به همین دلیل به پزشکیان رأی دادند. رأی دهندگان سیاست غرب ستیزی و نزدیکی به چین و روسیه را نمیخواهند و خواهان «توازن» در روابط خارجی هستند. رأی دهندگان خواهان برداشتن تحریمها و مذاکره و مصالحه با آمریکا هستند.
ملت هر وقت «روزنهای» گشوده شود برای داشتن زندگی بهتر به صحنه میآید و نقش ایفا میکند. ایرانیها چند بار به مصاف تمامیت خواهان آمدند و با صندوق رأی و به نوعی انجام رفراندوم، مجلس و دولت را از آنها گرفتند. این اتفاق در دوم خرداد 76، 24 خرداد 92 و 29 اردیبهشت 96 افتاد. رأی دهندگان هوشمندی نشان دادند و قوه مجریه را از دست پوپولیست های هزینهساز گرفتند و برای بار چندم این اتفاق روز جمعه تکرار شد. بار آخر مردم در حالی بر تندروها و افراطیها پیروز شدند که فضا ناعادلانه بود. باوجود دخالتها و توزیع پول در روستا توسط برخی نهادها در نهایت «اکثریت»، «اقلیت» را مغلوب کرد. قدیمیترها که امروز جایشان در میان ما خالی است، میگفتند: «اگر باد بکارید توفان درو خواهید کرد». آقایان ببینید و از خود بپرسید با مردم چه کردید که حدود 49 میلیون نفر ناراضی دارید.
رأی بالای 16 میلیون به پزشکیان یک سرمایه اجتماعی و یک قدرت برای او به حساب میآید. وی میتواند به پشتوانه این قدرت و سرمایه اجتماعی بر فرهنگ، اجتماع، اقتصاد، روابط خارجی، فضای مجازی و برداشتن تحریمها اثر بگذارد و با تشکیل کابینه تکنوکرات از درد، آلام و اندوه مردم بکاهد.
پرسش از حاکمیت این است که چرا و به چه دلیل به افرادی مثل جلیلی، زاکانی و... که مانع پیشرفت و رفاه مردم شدهاند با رجل سیاسی تشخیص دادن آنها جایزه میدهید. این افراد آیا نباید به خاطر آنچه انجام دادهاند محاکمه شوند؟
روز گذشته پس از اعلام خبر رئیسجمهور شدن مسعود پزشکیان که قصد تعامل با غرب دارد، قیمت دلار، سکه، خودرو و... کاهش پیدا کرد در مقابل بازار بورس که مدتها در حالت قرمز به سر میبرد، سبز شد و شاخص صعود کرد. حا بر فرض اگر سعید جلیلی انتخاب میشد، آیا چنین اتفاقی میافتاد یا برعکس آن رخ میداد؟
به همین دلیل است که نظامهای لیبرال جهان به گونهای طراحی شدهاند که قدرت در آنها چرخشی و قابل جابهجا شدن است. در این نظامها مردم به برنامه و کارنامه اقتصادی دولتها رأی میدهند نه چیز دیگر.