قاسم محبعلی، مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امور خارجه و تحلیلگر برجسته سیاست خارجی در گفتوگو با ستاره صبح، در خصوص دلایل آنچه مانعسازی روسیه در مسیر برجام از سوی ظریف عنوانشده است، خاطرنشان کرد: «ازنظر تحلیلی این موضوع از گذشته همواره مطرح بود. روسها هیچ علاقهای ندارند که مناسبات ایران با آمریکا و اروپا عادی شود، چراکه این موضوع میتواند موقعیت آنها در منطقه خاورمیانه، قفقاز، آسیای میانه و... به خطر بیندازد و موقعیتهای یکطرفهای که برای آنها در ارتباط با ایران به وجود آمده را از بین خواهد برد. مثلاً اگر ایران مناسبات بهتری در سطح بینالملل داشت، حتماً در کنوانسیون دریای خزر از موضع بالاتری با روسیه و طرفهای دیگر وارد گفتوگو میشد. موضوع دیگر بعد ژئوپلیتیک است که روسها علاقهمند نیستند که رابطه ایران و کشورهای همسایهاش با اروپا و آمریکا بهبود پیدا کند. نکته دیگر این است که روسها علاقهمند نیستند رقیبی مثل ایران وارد بازار گاز اروپا شود و درنتیجه مایل نیستند روابط ایران و اروپا عادی شود و اروپاییها در نفت و گاز ایران سرمایهگذاری کنند و رقیبی برای صادرات گاز روسیه ایجاد شود و درنتیجه ابزار مهمی که بهعنوان اهرم فشار و پیشبرد سیاستهایش در قبال اروپا دارد، از بین برود.»
گرایشهای خاص در داخل
همچنین دکتر سید جلال ساداتیان، سفیر پیشین ایران در انگلیس، نماینده اسبق مجلس و تحلیلگر روابط بینالملل در گفتوگو با ستاره صبح در خصوص دلایل مخالفت احتمالی روسیه با برجام در سال 2015 گفت: «در ساختار سیاسی ایران در تاریخ معاصر، بهطورکلی عمده روابط خارجی با غرب و اروپا بوده است و در سالهای منتهی به انقلاب، بیشتر این روابط با آمریکا بوده است؛ اما پس از انقلاب اسلامی، به دلیل مخالفتهایی که با آمریکا صورت گرفت ایران مقداری به سمت روسیه و چین گرایش پیدا کرد و این روابط در طول زمان تقویت شد. طبیعی است که لابیهای آنها نخواهند ارتباطی بین ایران و آمریکا برقرار شود؛ اکنون هم همان جریانات نمیخواهند میزان تنشها بین ایران و آمریکا که بهویژه در دوره ترامپ به حداکثر خود رسیده بود، کاهش پیدا کند. چون با عادی بودن شرایط، ایران دیگر نفت خود را با تخفیف بسیار بالا به چین نمیفروشد. یا اینکه وقتی ایران نمیتواند وارد بازار انرژی بینالمللی بشود، این بازار تقریباً در اختیار روسیه قرار میگیرد. اگر شرایط عادی شود و ایران به فضای بینالملل برگردد، میزان مشارکت آنها در بازار ایران کاهش پیدا میکند و این بازار پرمنفعت از دست آنها میرود. به شکل گستردهای میتوان منافع این کشورها در ایران را تشریح کرد. چه منافع استراتژیک منطقهای و چه منافع اقتصادی و بازرگانی که از این مسیر نصیب آنها میشود و طبیعی است که لابیها و نفوذها و افرادی که ساختهوپرداختهاند به نفع آنها وارد این فضاسازیها میشوند. اینجا چنین وضعیتی وجود دارد که ما در دوران انقلاب به آنها میگفتیم «تودهایها»، چون جریانهای حامی روسیه اغلب عضو حزب توده بودند، ولی اکنونکه حزب توده وجود ندارد، معنیاش این نیست که لابیهای طرفدار روسیه در ساختار سیاسی حضور نداشته باشند. از طرفی حرف آقای ظریف این نیست که ما به خصومتی با چین و روسیه برسیم و تنش ایجاد کنیم؛ اتفاقاً منافع ملی ایران و امنیت ملی ایران ایجاب میکند ما رابطهای متعادل و منطقی با همه قدرتهای جهان در شرق و غرب داشته باشیم تا بتوانیم معیشت مردم و زندگی و اقتصاد مردم و پیشرفتهای کشور را ساماندهی کنیم. ولی میبینیم گرایشهایی خاص ما را به سمتوسوی دیگری میکشند. البته به نظر میرسد در کنار این رقابت خارجی، رقابتی داخلی ایجادشده که در آن، آینده دولت مطرح است. گروهی نظامی که فکر میکنند آینده دولت مال آنها است، فکر میکنند اگر این دولت موفق شود و به سطح کاهش تنش با آمریکا برسند، نوبت به آنها نخواهد رسید و فرصت در اختیار گروهی دیگر قرار میگیرد. این دو موضوع دستبهدست هم داده و وضعیت فعلی را ایجاد کرده است و این مسئله دیگر رقابت نیست، بلکه متأسفانه فحاشی و اتهام زنی است و با این مسئله بهتندی برخورد میشود، بهخصوص در مورد هیئتی که در حال مذاکره برای منافع ملی کشور است. اینکه پشت او را خالی کنند و به او حمله کنند و اینطور مورد بیاحترامی قرار بگیرد و برای تضعیف او تلاش کنند، جای تعجب و سؤال دارد. راهحلی که به ذهن من میرسد این است که فقط با درایت رهبری میتوان این وضعیت را جمع کرد؛ وگرنه این افراد گوش به حرف کسی نمیدهند و کسی بر آنها احاطه ندارد.»