نخست اینکه هر چه جریان های سیاسی روی رویکرد های سیاسی تأکید کنند و در این زمینه فعالیت کنند به همان اندازه از واقعیت های موجود جامعه که عمدتأ اقتصادی و معیشتی است غافل خواهند شد. در نتیجه در شرایطی که مردم مطالبات واقعی خود را در فضای انتخابات مشاهده نمی کنند از انگیزه کافی برای حضور در انتخابات برخوردار نخواهند بود و میزان مشارکت در حد قابل قبولی شکل نخواهد گرفت.
دوم اینکه گزینه های جریان های سیاسی با شعارهای سیاسی در انتخابات حضور پیدا می کنند. این در حالی است که درصورت پیروزی در انتخابات با چالش های سیاسی مواجه نخواهند بود و بلکه با چالش های اقتصادی مواجه خواهند شد. این اتفاق در حالی رخ می دهد که چه قبل و چه بعد از آن همه تخم مرغ های خود را در ساحت سیاسی قرار داده اند. در نتیجه از هم اکنون می توان دولت آینده را به شکلی تصور کرد که در تحقق مطالبات اقتصادی مردماحتمالا ناتوان خواهد بود وممکن است بیشتر زمانش صرف مناقشات سیاسی خواهد شد.مشکلات اقتصادی کشورآنقدر عمیق شده که میطلبد که همه جریان های سیاسی با هم متحد شوند و با یک برنامه جامع اقتصادی حرکت کنند تا مشکلات حل و فصل شوند.
سوم اینکه چالش های اقتصادی روی سه طبقه جامعه تأثیر منفی گذاشته و رفتار طبقات اجتماعی نبست به گذشته متفاوت و غیر قابل پیش بینی شده است.طبقه ضعیف جامعه به اندازه ای نحیف و لاغر شده که با بی تفاوتی و ناامیدی به آینده نگاه می کند و از انگیزه کافی برای حضور در انتخابات برخوردار نیست.این طبقه به مرحله حفظ بقا رسیده وبه همین دلیل در چنین شرایطی نمی تواند به دغدغه های مدنی و سیاسی فکر کند. به همین دلیل احتمال حضور این طبقه اجتماعی در فضای انتخابات نسبت به گذشته کاهش پیدا خواهد کرد. طبقه متوسط شرایط متفاوتی دارد.در این طبقه که همواره دغدغه های مدنی بر دغدغه های اقتصادی غلبه داشته این بار هر دو دغدغه دارای اهمیت است. طبقه متوسط متوجه شده که بسیاری از آرمان های مدنی و فرهنگی این طبقه در سال های اخیر تحت تأثیر چالش های اقتصادی قرار داشته و به همین دلیل موفق نشده به آرمان های خود نزدیک شود. به همین دلیل با طبقه ضعیف جامعه در زمینه های اقتصادی همراهی می کند و این طبقه را به سمتی هدایت می کند که نسبت به آینده امیدواری کاذب نداشته باشد.طبقه متوسط به این نتیجه رسیده که تغییر رییس جمهور در ایران راه حل نیست و تا زمانی که برخی از رویکردهای ساختاری تعدیل و ترمیم نشود نمی توان نسبت به بهبود وضعیت زندگی مردم امیدوار بود. از سوی دیگر طبقه مرفه جامعه وجود دارد که علی رغم نداشتن مشکلات مالی به دلیل ناکارآمدی برخی مدیران در مدیریت جامعه و افزایش تنش های اجتماعی و فرهنگی نسبت به حضور در انتخابات بی تفاوت شده است و ترجیح می دهد در زمینی بازی نکنند که سود و منفعتی برای آنها به همراه نداشته باشد. به همین دلیل نیز از انگیزه کافی برای حضور در انتخابات برخوردار نیست.با افزایش آگاهی جامعه نمی توان انتظار رفتاری مانند گذشته از مردم در انتخابات داشت. مردم در سال های اخیر نسبت به ریشه های بسیاری از نابه سامانی های اقتصادی جامعه آگاهی پیدا کرده اند و به همین دلیل به دنبال شرایطی هستند که تغییر به شکل ملموس و عینی در زندگی آنها رخ بدهد. بدون تردید تا زمانی که این تغییر به وجود نیاید نمی توان شرایطی را تصور کرد که مردم وارد بازی های سیاسی جریان های سیاسی شوند. مهم ترین نقطه امیدی که در آینده وجود دارد کاهش مناقشات برجامی ایران و آمریکا و بازگشت این کشور به برجام و همچنین فوائد قرارداد ایران و چین برای ایران است. مذاکرات برجامی ایران و کشورهای غربی در حالی در هفته های اخیر انجام شده که امیدواری ها نسبت به بهبود شرایط را افزایش داده است.به همین دلیل احتمال برداشته شدن همه تحریم های ایران در آینده وجود دارد.واقعیت این است که برجام ارتباط مستقیمی روی وضعیت معیشتی مردم دارد.نکته دیگر اینکه اتفاقاتی در سال های اخیر در کشور رخ داده که شکاف بین مردم و دولت را بیشتر کرده و این شکاف روز به روز عمق بیشتری پیدا می کند که به کاهش مشروعیت منتهی خواهد شد.در نتیجه در شرایط کنونی برجام از نظر وضعیت معیشتی مردم،شکاف بین دولت و مردم و موضوع مشروعیت دارای اهمیت است.موضوع مهمی که برای برخی قابل درک نیست. از سوی دیگر اگر چه قرارداد ایران و چین در داخل کشور با انتقادات و مخالفت های زیادی مواجه بود اما تحقق این قرارداد در کوتاه مدت می تواند اقتصاد ایران را رونق بدهد. رونقی که در صورت تدابیر دوراندیشانه می تواند تدوام نیز داشته باشد.همه این اتفاقات در حالی رخ خواهد داد که تصمیم گیری های داخلی درباره وضعیت معیشت مردم عقلایی و همراه با آینده نگری باشد. نکته قابل تأمل اینکه گروهی به دنبال این هستند که مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم در دولت حسن روحانی حل نشود و بلکه به دولت آینده سپرده شود تا دولت آینده که به این گروه نزدیک تر است این مشکلات را حل کند. هدف این عده نیز جناحی است و معتقدند بهتر است گشایش های اقتصادی احتمالی آینده به نام حسن روحانی و حامیان سیاسی وی نوشته شود.واقعیت کنونی جامعه نشان می دهد حل مشکلات معیشتی مردم در کوتاه مدت میسر نیست و به همین دلیل کاندیدای انتخاباتی با چالش بازگشت اعتماد اجتماعی مردم مواجه هستند. اتفاقی که نمی تواند نوید بخش یک انتخابات پرشور باشد. در چنین شرایطی کاندیدای انتخاباتی چاره ای به جز این ندارند که همه برنامه های خود را به مشکلات معیشتی مردم گره بزنند.