قاسم محبعلی/ تحلیل گر روابط بین الملل
افغانستان با منافع ایران در زمینه های سیاست داخلی و خارجی در ارتباط است و فرهنگ و مذهب ایران با این کشور قرابت و نزدیکی دارد. در سال ۲۰۰۱ وسقوط طالبان بحث بر این بود که امکان حذف طالبان به واسطه موقعیت این گروه در این کشور از صحنه سیاسی افغانستان ممکن نیست. از مهمترین حامیان طالبان قطر، پاکستان و امارات بودند که البته بخشی از محافظه کاران آمریکا نیز رابطه خوبی در آن زمان با طالبان داشتند. اما در تشریح این برآیند معضل اصلی را می توان در توافقنامه دوحه دید که آمریکا در آن طالبان را طرف اصلی خود اعلام کرده است. تنها اسمی که در این سند آمده امارت اسلامی افغانستان ذکر شده و نامی از دولت نیامده است. همچنین ذکر شده که آینده افغانستان را مذاکرات بین امارت اسلامی افغانستان و گروه های ذیربط تعیین خواهد شد.
نکته بعدی این که آمریکایی ها از طالبان خواستند که این گروه تضمین دهد که امنیت آمریکا و متحدان آمریکا را تهدید نکند. نکته جالب این است طرف مورد نظر آمریکا دولت افغانستان نیست.نکته دیگر اینکه فقط به امنیت اشاره می کند و خبری از منافع نیست. چنین مساله ای در سندهای حقوقی قابل توجه است چرا که منافع گسترده تر از امنیت تلقی می شود.با توجه به رویکرد بایدن انتظار می رفت با روی کار آمدن او توافق دوحه مورد بازبینی قرار گیرد. اما بر خلاف سنت های دولت آمریکا خلیلزاد در پست خود ابقا شد و نسبتی با دموکرات ها ندارد.
طالبان تغییری در عقاید خود نداده است و عملیات نظامی آن طراحی شده به نظر می رسد. به نظر می رسد این عملیات با کمک یک ارتش کلاسیک یعنی با کمک پاکستان طراحی شده است. طالبان حرکت خود را ابتدا از مرزهای ایران و نقاطی که غیرپشتون نشین بود آغاز کرد. سپس به حرکت به سمت داخل حرکت کرد. این حکایت از این دارد که طالبان با هوشیاری خود یا با استراتژی تعریف شده بتواند بر افغانستان مسلط شود. در افغانستان گروه های قومی به کمک های خارجی وابسته هستند و یکی از مهمترین عوامل فساد در داخل دولت نیز همین مساله بود و پایگاه اجتماعی خود را از دست دادند. در این بین طالبان نیز راه های دخالت همسایگان را از طریق زمینی بست. دولتمردان افغانستان نیز به این مساله پی بردند که دیگر کمک های خارجی در کار نیست و ترجیح دادند درگیر نشوند و نیروهای خود را برای آینده حفظ کنند.در ماجرای درگیری بین طالبان و پنجشیر نیز ایران باید با فشارهای دیپلماتیک روی پاکستان از جبهه مقاومت حمایت می کرد و اجازه نمی داد نیروهای پنجشیر با دخالت یک کشور خارجی تحت فشار قرار بگیرد.