پسلرزه کنارهگیری آملیلاریجانی از شورای نگهبان
روزنامه سازندگی در گزارش تیتر ۱ خود با عنوان «طلوع و غروب شیخ» به کنارهگیری آیتالله آملی لاریجانی از شورای نگهبان پرداخت.روزنامه کیهان نوشت: سازندگی در این گزارش سعی کرده است دلخوری و ناراحتی علی لاریجانی و صادق آملی لاریجانی از نظام را القا و آن را برجسته کند و بگوید که اختلافنظر و تشتت آرا در رئوس نظام باعث کنارهگیری رئیساسبق قوه قضائیه شده است.نکته جالب ماجرا این است که نویسنده در بخشی از یادداشت خود نوشته است: «عدم حضور دو برادر (علی و صادق لاریجانی) در مراسم تنفیذ و پس از آن در مراسم تحلیف نشان داد که دلخوریها همچنان پابرجاست. نه علی لاریجانی به این مراسم رفت و نه آملی که رئیسمجمع تشخیص و عضو فقهای شورای نگهبان بود حاضر شد در آن جلسات حاضر شود».این ادعا در حالی است که علی و صادق آملی لاریجانی هر دو در مراسم تنفیذ حکم سیزدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران حضور داشتهاند و ادعای روزنامه سازندگی اگر که شیطنت و عمدی نبوده از منظر خوشبینانه حاکی از بیدقتی نویسنده آن مطلب است.نکته قابل آن آنکه بیدقتی مزبور عیار خوبی برای اهمیت و عمق این تحلیل روزنامه مدعی اصلاحطلبی است.
واکنش کمیسیون فرهنگی به جمع آوری یک میلیون امضا علیه طرح صیانت از فضای مجازی
غلامرضا منتظری، نایب رییس کمیسیون فرهنگی درباره آخرین وضعیت طرح «صیانت از حقوق کاربران فضای مجازی» در مجلس گفت: این طرح پیش نویس است، قانون نیست. بنده هم نسبت به این طرح نقد دارم اما پیش نویس باید بررسی شود تا اشکالاتش برطرف شود. بنابراین تاکنون در این زمینه چیزی به نام قانون تصویب نشده است اما برررسی پیش نویس و طرح توسط کمیسیون ویژه باید شروع شود.او افزود: بنابراین یقینا اگر این بررسی به پایان می رسد مفاد زیادی از طرح را خواهیم دید که تغییر کرده است. در واقع موافق و مخالف این طرح، زمانی معنا دارد که کار این طرح تمام شده باشد اما وقتی در حال حاضر این طرح در حال بررسی است نمی توان موافق یا مخالف بود.او در واکنش به مخالفت یک میلیون نفر از ایرانیان در فضای مجازی، تصریح کرد: بحث اصلی این است که آیا ما قانون می خواهیم یا نمی خواهیم؟ این سوال کلیدی است. اکثر کشورهای جهان در حوزه فضای مجازی، قانون دارند و نمی توان آن را انکار کرد. الان یمن که یک کشور جنگ زده است و هزاران مشکل دارد فضای مجازی اش دارای قانون است.منتظری ادامه داد: اما اگر دوستانی که مخالف این طرح هستند مطلبی یا نقدی دارند بیان کنند اما اینکه بگویند ما قانون نمی خواهیم بحث دیگری است.
بیانیه انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران درباره فهیم دشتی
در پی شهادت فهیم دشتی روزنامهنگار سرشناس افغان در پنحشیر، انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران بیانیهای به شرح زیر صادر کرد: فهیم دشتی روزنامهنگار مردمی، محبوب و سرشناس افغانستان و سخنگوی نیروی مقاومت پنجشیر روز یکشنبه ۱۴ شهریور به شهادت رسید.در میان خبرهای دریافتی از تحولات و اتفاقات افغانستان که روزنامهنگاران ایران با دقت و حساسیت، دنبال میکنند، شهادت «فهیم دشتی» تلخی مضاعفی دارد چرا که او را با پیشینه روزنامهنگاری میشناختیم.خبرنگار هفته نامۀ «کابل» با مدیریت و مسؤولیت احمد شاه مسعود که پس از چندی پوشش اخبار «پنج شیر» بدو سپرده شد و دوشادوش فرمانده در صحنهها حاضر بود و از جمله درست ۲۰ سال پیش و در همان مصاحبه که به ترور احمد شاه مسعود انجامید و او مجروح و برای مداوا به تاجیکستان و فرانسه اعزام شد.وقتی بهبود یافت و بازگشت تمام همت خود را صرف زنده نگاه داشتن یاد احمد شاه مسعود و ادامه انتشار هفته نامه کابل کرد. فقدان این روزنامهنگار فهیم و شیفته زبان فارسی و فرهنگ و ادبیات ایران نه تنها ضایعهای برای جامعه رسانهای و روزنامه نگاران افغانستان که اسباب اندوه عمیق روزنامهنگاران ایرانی است خاصه اگر خاموشی این صدا نمادی از خاموشی چراغ اندیشه در دورهای تازه باشد و آزادی اطلاعرسانی در سرزمین همسایه را دیگر بار به محاق بَرَد.
تحلیل عباس عبدی از اخراج بیژن عبدالکریمی
عباس عبدی در یادداشتی نوشت: دکتر بیژن عبدالکریمی از نمونه روشنفکرانی است که جامعه ایران نیازمند آنان است. هر کس میتواند با او و با نگاهش مخالف یا موافق باشد، ولی بعید است که نسبت به انگیزهها و رفتار او احترام نگذارد. دلسوزی او برای ایران و جامعه و مردم تردیدناپذیر است. رفتار او در تعامل سازنده و همدلانه با همه نحلههای فکری و حتی حکومت، قابل احترام است.اکنون میشنویم که چنین استادی را با عذر بدتر از گناه از دانشگاه آزاد اخراج میکنند. اگر یک نظام آموزشی مستقل و معتبر میداشتیم، بهطور قطع عبدالکریمی باید در بهترین دانشگاه تدریس میکرد. به گمانم مشکل اصلی در این اخراج چیز دیگری است.در واقع هنگامی که در فضاهای رسانهای غیررسمی و در کف خیابان و کوچه و بازار گرایش به گذشتهای را میبینیم که از بسیاری جهات ارزش دفاع ندارد و باید محکوم شود، متوجه میشویم، یک علت آن سیاه و سفید کردن گذشته و منع دیگران از اظهارنظر و تایید نقاط مثبت آن است.اخراج عبدالکریمی در ذهنیت مخاطب و جامعه نتیجهای جز تایید گفتمان مخالفان رادیکال حکومت ندارد. حکومتی که مدعی بود مارکسیستها هم میتوانند آزاد باشند و حرف بزنند، کارش به جایی رسیده که عبدالکریمی را در دانشگاه تحمل نمیکند. آیا منظور از کرسیهای آزاداندیشی اخراج عبدالکریمیها است؟