بهار اصلانی- طنزنویس
یک روز در هفته ساعت پنجونیم صبح در محوطه جمعمان میکردند تا به سخنرانی رئیس اردوگاه آشویتس گوش جان بسپاریم. اگر شوخی بیمزهای میکرد و از ته دل نمیخندیدیم افسران اس اس از بالای دیوارها به سمتمان شلیک میکردند.
آن روز سخنرانی خود را اینطور آغاز کرد: «شما خوکهای کثیف خیلی باید قدردان شرایطی که براتون فراهم کردیم، باشید. اردوگاههای دیگه مشکل بیکاری دارن، درحالیکه به حول قوه الهی شما علاوه بر کارهای روزمره، کار هر روزتون شده غر زدن و ناله و نفرین کردن که این رو مدیون تلاشهای بیوقفه گشتاپو و افسران اس اس هستید.»
چون فکر میکردیم شوخی کرده غشغش خندیدیم و وقتی به چند نفرمان شلیک شد متوجه شدیم قضیه جدی است. در سکوت به ادامه سخنرانی گوش دادیم: «به قطعی برق معترض بودید که چرا زمان مشخصی نداره و کار اتاقهای گاز و کورههای آدمسوزی رو مختل کرده و از کشته، پُشته درست شده. اون مشکل رو هم با ارائه جدول زمانبندی قطع برق رفع کردیم. به امید خدا بهزودی جدول زمانبندی خلاصی تکتکتون رو هم پرسنل زحمتکش اردوگاه با درایت تبیین و خدمتتون ارائه میکنن تا خدایی نکرده مرگ عزیزی به تعویق نیفته و ما شرمنده شما نشیم. شنیدم بعضیهاتون میگید زندگی بهتون یه وطن، یه آرامش حقیقی و یه بچه بدهکاره! که اون هم همینطور که خودتون میگید، بدهی زندگی به شماست و ارتباطی به مدیریت اردوگاه نداره. ما بارها توی نشریات و رسانههای اردوگاه گفتیم که هر کی ناراحته، ول کنه از دنیا بره. نمیدونم چه امید به زندگی کاذبیه که شما رو سرپا نگه داشته! بنده دیگه عرضی ندارم. بهعنوان لطف آخر، با توجه به شیوع شپش در اردوگاه، علاوه بر تهیه نقشه رنگآمیزی شده، واکسن طبیعی ضد شپش «اُشتُر فارم» هم براتون در نظر گرفتیم که میتونید تزریق بفرمایید و برگردید سر کارتون.»