هرکسی از ظن خود با سینمای دفاع مقدس یار شد
تاریخ معاصر ایران مملو از حوادث متعددی است که هرکدام میتواند بستری برای نگارش فیلمنامه یا ساخت فیلم باشد. دفاع مقدس نیز در زمره همین حوادث جای دارد. من معتقدم، دفاع مقدس میتواند یکی از بهترین و جذابترین سوژهها برای هنر ملی باشد و در تمامی هنرهای هفتگانه مثل یک خورشید بدرخشد. حوادث متعددی در پشت خاکریزهای دوران هشتساله جنگ ایران و عراق اتفاق افتاد که سینمای ایران میتواند از تمامی آن وقایع تغذیه کند. متأسفانه هرکسی از ظن خود با سینمای دفاع مقدس یار شد و آن را به نابودی کشاند. من بهعنوان خبرنگار در جنگ حضور داشتم و شاهد وقایع بسیاری بودم. نیروها از تهران به جنگ اعزام میشدند و در مدتزمان سفر خود تحت آموزش قرار میگرفتند. رادیو و تلویزیون، تعداد رزمندگان را زیاد نشان میدادند، اما نیروهایی که در صحنه جنگ حضور داشتند، چندان زیاد نبودند.
نقش سینما در تهییج نیروهای رزمنده برای حضور در جنگ
به تبع شرایط حاکم بر صحنه جنگ، سینمای ایران به سینمای تبلیغی و فیلمهای پروپاگاندا نیاز داشت؛ بنابراین تصمیم گرفته شد تا با توجه به نیازهای جنگ، خارج از صحنه نبرد به درون آن نگاهی بیندازند؛ بنابراین تمامی فیلمهای آن برهه باهدف ترغیب حضور تماشاگران در جنگ ساخته میشدند. این موضوع در تمامی کشورهای جهان وجود دارد یعنی سینما، ادبیات و موسیقی در تهییج نیروهای رزمنده برای حضور در جنگ نقش دارند. تمامی کاراکترهای سینمای جنگ در آن دوره قهرمان بودند و با یک اسلحه تعداد زیادی از نیروهای عراقی را میکشتند؛ همگی حاجی، سید بودند. باغیرت رزمندگان، شرایط به نحوی پیش رفت که دیگر نیازی به ترغیب تماشاچیان برای حضور در جنگ نبود. در این شرایط، زاویه دید سینما نسبت به جنگ تغییر و این بار از درون میدان جنگ به بیرون نگاه کرد. سینماگران، اسلحهها را به زمین گذاشتند و با نگاهی تحلیلی به جنگ نگاه کردند. اگرچه فیلمهای موفقی در این زمینه ساخته شده، اما سینمای ایران نتوانسته است در این عرصه جریان سازی کند. مدیران فرهنگی متفاوتی در دولتهای مختلف روی کار آمدند که هر یک از آنها، نگاهی متفاوت نسبت به سینمای دفاع مقدس داشت. بهطور مثال، اعضای نخست انجمن انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را همان بچههای جنگ تشکیل میدادند؛ آنها باور داشتند، تمامی افراد میتوانند یک فیلم درباره دفاع مقدس بسازند و باید تمامی امکانات در اختیارشان قرار گیرد. همچنین اگر کارگردان اولین تجربه فیلمسازی را سپری میکند دیگر نیازی به اخذ مجوز از وزارت ارشاد ندارد. این نگاهها سبب برگزاری جشنوارههای فیلمهای ارزشی شده بود و تعداد آثار دفاع مقدس در جشنواره فیلم فجر زیاد بود. در حال حاضر، عملکرد این انجمن خنثی شده و تأثیر چندانی ندارد.
جایگاه سینمای دفاع مقدس
ایران در جهان
معتقدم برای ساخت برخی فیلمهای جنگی خارجی مانند «۱۹۱۷» و «نجات سرباز رایان» از سینمای دفاع مقدس ایران الهام گرفته شده است. بهطور مثال، در سینمای ایران رزمندگان روی سلاحها و اسلحههای خود شعاری نوشتهاند که در میدان واقعی نبرد هم چنین مسائل وجود داشت. من در سینمای جنگ آمریکا دیدهام که یک سرباز زیر لب انجیل میخواند و سپس شلیک میکند؛ این مسائل بارها در سینمای ایران به تصویر کشیده شده است. تمام جنگهای دنیا هم صورت و هم سیرت دارند. صورت تمامی جنگها شبیه به هم است یعنی دو گروه در مقابل یکدیگر قرار میگیرند، یکی شکست میخورد و دیگری پیروز میشود. آنچه میان صحنههای جنگ تفاوت ایجاد میکند، سیرت جنگ است. دوران هشت سال دفاع مقدس با یک مظلومیت همراه شد؛ هیچ جنگی در کار نبود و ما از خود دفاع کردیم. به گفته امام، جنگ به ما کرامت بخشید؛ پرسشی این است که چگونه جنگ میتواند کرامت و نعمت به ارمغان بیاورد؟ من در فیلم «شببخیر فرمانده» به دنبال پاسخ به این موضوع بودم و کرامت داشتن جنگ برای ایران را در این فیلم به تصویر کشیدم. پیشرفتهای ما در عرصه نظامی به دلیل جنگ است، ما از خواب غفلت بیدار و نسبت به تعرض به خاک خودمان هوشیار شدیم.
برخیها علیرغم حضور اندکشان در جبهه، کرسیهای اصلی این ژانر را در اختیار گرفتهاند
برخی ادعای بسیاری درباره جنگ دارند، اما مدتزمان حضور آنها در جنگ به گرفتن چند عکس و ساخت چند مستند تلویزیونی محدود میشود، اما صندلیهای اصلی این ژانر سینمایی را در دست خود گرفتهاند. برخی از فیلمسازان نسبت به برخی مسائل هنوز تردید دارند و این موضوع از نوع فیلمسازی و نگاهشان مشخص میشود. اگر آثار آنها را با یکدیگر مقایسه کنیم، این تردید وجود دارد که آیا ما باید با عراق میجنگیدیم یا نباید با این کشور روبرو میشدیم. اگر بخواهیم بدانیم یک فیلمساز به معنای واقعی در میدان جنگ حضور داشته است، خروجی فیلمهایش به این موضوع پاسخ میدهد. هرکسی که خروجی فیلمش از تردید تهی باشد و آن فضا را تجربه کرده باشد، بهطورقطع چنین برداشتی ندارد. فیلمسازانی که نسبت به جنگ تردید دارند، نه در آن موقعیت حضور داشتهاند و نه جنگ را فهمیدهاند. این احتمال وجود دارد که در یک لحظه خوب در یک لوکیشن خوب با یک اتفاق خوب روبرو شدهاند. کسی که غبار جنگ به دلش نشسته باشد بههیچوجه تردید نخواهد کرد.
ساخت آثار ضد جنگ
مخاطبان سینما در گذر زمان تغییر کرده است. بسیاری از مخاطبانی که پس از جنگ به دنیا آمدهاند، بازنمای صحنه جنگ یا بازگشت اسرا برای آنها جذابیت ندارد. من هیچ خردهای نسبت به نسل بعد از جنگ نمیگیرم. ما نتوانستیم درباره سینمای جنگ جریان سازی کنیم. اگرچه فیلمهای تحلیلی، ضد جنگ و پروپاگاندا درباره جنگ ساختهایم، اما نتوانستیم نسل پس از جنگ را با هویت و ماهیت جنگ آشنا کنیم. بسیاری از مردم ازآنچه بر رزمندگان گذشت هیچ اطلاعی ندارند. مدیران فرهنگی باید به این موضوع توجه میکردند. سینمای آمریکا هنوز به مسائل جنگ جهانی دوم توجه میکند و این وقایع را طوری به تصویر میکشد که گویا مسئله روز است. سینماگران ایالاتمتحده هدفمند عمل میکنند و تمام مسائل روز را با جنگ جهانی دوم گره میزنند و برای مخاطبان امروز خود به نمایش میگذارند. این موضوع حتی در فیلمهای قدیمی مثل «پیانیست» و «فهرست شیندلر» هم به چشم میآید. اگرچه از ساخت این آثار سالها میگذرد، ولی هنگامیکه مخاطب به تماشای این آثار مینشیند، احساس میکند که این فیلمها متناسب با مسائلی است که در این دوران اتفاق میافتد. مدیران فرهنگی ایالاتمتحده توانستهاند بهصورت هدفمند جریان سازی کنند، اما مدیران فرهنگی ایرانی با هر ایدئولوژی که داشتهاند، عملکردی مناسب نداشتهاند. بهعبارتدیگر، آنها دست به ویرانگری زدهاند و هیچکس برای جریان سازی مسئولیتی را بر عهده نگرفته است. اگر از همان زمان ساخت فیلمهای تبلیغاتی بهصورت آهسته و پیوسته به جریان سازی روی میآوردیم، در این شرایط گرفتار نمیشدیم.