عضویت افتخاری و نشان جامعه خیرین مدرسهساز کشور به سید حمید موسوی شهردار منطقه یک بهپاس تلاشهای مجدانه ایشان در ساماندهی و حمایت از مدارس کم برخوردار اهدا شد. به گزارش روابط عمومی شهرداری منطقه یک، در جلسه کمیسیون فرهنگی و اجتماعی جامعه خیرین مدرسهساز کشور که با حضور علیاکبر ابراهیمی رئیس، نائب رئیس و اعضای کمیسیون اجتماعی این جامعه، مدیرعامل جامعه خیرین مدرسهساز کشور، مشاور وزیر آموزش و پرورش، معاونین دبير کل یونسکو، دختر محمدرضا حافظی پدر مدرسهسازی ایران و ... در محل شرکت پاکشوما برگزار شد عضویت افتخاری جامعه خیرین مدرسهساز کشور به سید حمید موسوی شهردار منطقه یک اهدا شد. شهردار منطقه یک در این جلسه راز ماندگاری این کشور پهناور را وجود افراد فرهیختهای دانست که هرکجا در سطح جامعه احساس خلأ کردند، داوطلبانه به ایفای نقش پرداختند و دوشادوش دستگاهها و سازمانهای دولتی حضور مؤثر و فعال داشتند. موسوی ضمن تأکید بر این مطلب که ترویج اخلاق و شناساندن سبک زندگی خیرین در مدارس میتواند جامعه را به سوی توسعه و شکوفایی بیشتر رهنمون کند، گفت: شهرداری منطقه یک ضمن استقبال از فعالیت این جامعه در زمینه تولید و ایجاد فرصتهای شغلی، این آمادگی را دارد تا هم به عنوان یک سازمان خدماتی در موضوعات تبلیغات محیطی با جامعه خیرین مدرسهساز همکاری نماید و هم در راستای فرهنگسازی، کار مشترک اقتصادی و جذب سرمایه اقدامات لازم را به انجام رساند.
فرزند محک پس از رهایی از سرطان رشته پزشکی را انتخاب کرد
رفتار پرفسور «پروانه وثوق» باعث شد به پزشکی علاقهمند شوم
«محمدرضا» کودک دیروز محک و پزشک امروز، 33 ساله است. او 20 سال پیش، یعنی زمانی که محک تنها یک مؤسسه کوچک، متشکل از تعدادی داوطلب بود که برای ارائه خدمات مددکاری اجتماعی به بیمارستانهای دولتی و دانشگاهی دارای بخش خون و آنکولوژی کودکان مراجعه میکردند، به بیماری سرطان لنفوم هوچکین مبتلا شد. پس از تشخیص بیماری از استان مازندران به تهران آمد و در بیمارستان علیاصغر تحت معالجه پروفسور «پروانه وثوق» قرار گرفت. این پزشک جوان اهل خطه سرسبز شمال، به بیان خاطراتش از زمان ابتلا به بیماری تا ورود به دانشکده پزشکی میپردازد. با محمدرضا به 20 سال پیش سفر میکنیم. درست زمانی که یک کودک 13 ساله بود و علائم تب و تنگی نفس روزبهروز در او بیشتر میشد. در ابتدا خانواده و اطرافیان تصور کردند او به یک سرماخوردگی ساده مبتلا شده اما پس از یک ماه بیماری رو به وخامت رفت و آنها به بیمارستان محل سکونتشان مراجعه کردند. فرزند محک میگوید: «از وقتی دیگر نتوانستم همپایه دوستانم در مدرسه بدوم و فوتبال بازی کنم به این بیماری مشکوک شدیم. برای همین یک ماه پس از آغاز اولین علائم، به پزشک مراجعه کردیم. پس از انجام سیتیاسکن در بیمارستان بستری شدم. صبح روز بعد با بررسی پزشکان، پروفسور «پروانه وثوق» به ما معرفی شد. به همین دلیل از محل سکونتمان به سمت بیمارستان علیاصغر تهران راه افتادیم.» فاصله محک 20 سال پیش با محک امروز بسیار زیاد است. مؤسسهای کوچک که در سال 77، درست همان روزها که محمدرضا با آن آشنا شد، تلاش میکرد تا با روشهای سنتی به جمعآوری کمکهای مردمی برای خرید زمینی که امروز همه آن را با نام بیمارستان فوق تخصصی سرطان کودکان محک میشناسند، بپردازد. اولویت محک در ابتدا احداث یک اقامتگاه برای کاهش دغدغههای خانوادههایی که از سایر نقاط کشور برای درمان فرزندشان مراجعه میکنند بود. محمدرضا آن روزها را به خوبی به یاد میآورد: «خاطرم هست همان زمان افراد با گویشها و لهجههای متفاوت از جایجای ایران به بیمارستان علیاصغر مراجعه میکردند و جایی برای اسکان نداشتند. مدتی بعد شنیدیم که محک اقامتگاهی راهاندازی کرده تا خانوادهها بتوانند در زمان درمان فرزندشان آنجا ساکن شوند و شب را در راهروهای بیمارستان و یا خیابانهای اطراف نخوابند.» امروز خدمات حمایتی محک به 30 شهر در ایران و 12 بیمارستان دولتی و دانشگاهی دارای بخش خون و آنکولوژی اطفال در تهران تسری پیداکرده است. مددکاران اجتماعی و روانشناسان محک به صورت حضوری و غیرحضوری به ارائه خدمات حمایتی و روانشناختی به کودکان مبتلا به سرطان میپردازند و آنها در هرکجای ایران که باشند میتوانند تحت حمایت محک یا مؤسسات خیریهای که توسط این سازمان توانمند شدهاند قرار گیرند.
سرطان، مسیر پزشکی را پیش پایم گذاشت
محمدرضا پس از 10 ماه شیمیدرمانی، بدون عود مجدد، قطع درمان شد، به مدرسه بازگشت و علاقه خودش را به رشته پزشکی دنبال کرد. پدر و مادرش همیشه میخواستند او فرد مفیدی برای جامعه شود و این موضوع در تلاش او برای قبولی در رشته پزشکی تأثیر زیادی گذاشت. این روزها کودک دیروز محک پزشک عمومی است و در گرایش تخصصی پزشکی اطفال درسش را ادامه میدهد.