اصغر فرهادی باید از حواشی فاصله بگیرد
رضا اورنگ، منتقد سینما و تلویزیون گفت: متأسفانه در چند دهه اخیر شاهد هستیم نگاهی در نقد حاکم است که بهجای فیلم، فیلمساز را مدنظر قرار میدهند و این باعث میشود که نگاههایی مغرضانه در فضای نقد ما حاکم شود که نظرات فقط بر پایه مقاصد سیاسی و مالی مطرح میشوند و این نگاه قطعاً از رده نقد فیلم خارج است. مشکلی که به وجود آمده فاصله بین صفر و صدی است و پیدا کردن نقد و نظر بیغرض در این فضا کار سختی میشود، منتقد باید نگاه فنی داشته باشد و فیلم را مورد تحلیل قرار دهد. فیلمساز باید فیلم بسازد و لازم نیست جواب انتقادها را بدهد. همه اصغر فرهادی را با فیلمهایش میشناسیم و نیازی نیست او برای نقدها و صحبتها جوابیه صادر کند. به حاشیه کشیده شدن فیلمساز همیشه برای او خطرناک است و اصغر فرهادی هم باید مراقب باشد تا وارد بحثهایی خارج از سینما نشود. وی تأکید کرد: اصغر فرهادی افتخاری برای سینما و کشور ما است و همه ما تا زمانی که او در فیلمسازی موفق باشد به او افتخار میکنیم. درگیریهای داخلی ما به خارج ربطی ندارد و باید او را تشویق کنیم که به کارش ادامه دهد و جایزه بگیرد، اما متأسفانه ما مشکلاتمان را بزرگتر میکنیم و درنهایت این بزرگ شدن مشکلات منجر به کنار زدن فیلمساز میشود. این منتقد در پایان درباره فیلم «قهرمان» گفت: به نظر من «قهرمان» نسبت به دیگر فیلمهای اصغر فرهادی اثری ضعیفتر است. البته در کارنامه هر فیلمساز ممکن است چند اثر ضعیف وجود داشته باشد، اما از فیلمسازی چون فرهادی که دو اسکار و چند جایزه مهم در جشنوارههای برلین و کن گرفته انتظار میرود سینمایش روبهپیشرفت باشد.
«قهرمان» از دیگر آثار فرهادی
ضعیفتر است
همچنین رضا درستکار منتقد سینما گفت: در دسترس بودن فضای مجازی و ایجاد شرایطی که هر کس بهنوعی صاحب یک رسانه است باعث شده همه امکان این را داشته باشند که درباره فیلمها نظر بدهند. فیلمهای اصغر فرهادی به هر شکل موردتوجه محافل سینمایی در دنیاست و بسیاری از آنهایی که سعی دارند با توهین و ناسزا نسبت به این کارگردان درباره فیلم قضاوت کنند، سعی دارند از شهرت و نام فرهادی برای خود محفلی در جهت دیده شدن ایجاد کنند. بسیاری از این نوشتهها را که بخوانید متوجه میشوید نویسنده بدش نمیآید با پرخاش بحثی راه انداخته و جلبتوجهی کند. در مقابل این جبهه یک عده هم به تعریف از فیلم «قهرمان» میپردازند ولی بازهم خیلی کم پیش میآید نقد نوشته شود و حتی برخی از این افراد هم سعی دارند خودنمایی کنند. وی تأکید کرد: من سینمای اصغر فرهادی را پس از «جدایی نادر از سیمین» دوست دارم، اما «قهرمان» را بهرغم اینکه با دغدغه ذهنی کارگردان ارتباط برقرار کردم از دیگر آثار فرهادی ضعیفتر میدانم. حرف فرهادی در این فیلم را میفهمم و میپذیریم که ما مردم ایران قهرمان میسازیم و خودمان ساقطش میکنیم، اما باوجوداینکه قطعاً چنین مضمونی بسیار مهم و حائز اهمیت است و ریشه در یک جفای تاریخی دارد، به نظر من اتفاق لازم در پرداختن به مضمون و قصهای که «قهرمان» دنبال میکند، رخ نداده است.
فیلمهای فرهادی بازتابی از شرایط اجتماعی
جواد طوسی، منتقد سینما گفت: فیلم سینمایی «قهرمان» را از منظر حضور در عرصههای جهانی و مناسبات بینالمللی دنبال نمیکنم، همینکه اصغر فرهادی پس از یک سفر جهانی و ساخت فیلم در کشورهای اروپایی دوباره به جامعه ملتهب و پرتنش خودش رجعت کرده و نگاه و سمت و سویی معاصر پیداکرده نقطه امیدبخشی است؛ به نظر من اثر جدیدش میتواند در ادامه فیلمهایی چون «شهر زیبا» و «جدایی نادر از سیمین» قرار بگیرد. در یک نگاه واقعبینانه باید بپذیریم اصغر فرهادی یک تعریف متفاوت از سینمای اجتماعی منطبق با شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دوران پایهریزی کرد که این روند از همان فیلم «شهر زیبا» شکل گرفت که با «چهارشنبهسوری» و «درباره الی» و دیگر آثارش به آن تداوم بخشید. جدا از نقطه نظرات متفاوتی که از منظر جامعهشناختی میتوان به آثار اصغر فرهادی داشت نمیشود این واقعیت را منکر شد که فیلمهای اصغر فرهادی بازتابی از شرایط موجود ما در طبقهبندی ناهمگونش است. از این منظر به اعتقاد من فیلم «قهرمان» از آثار برتر اصغر فرهادی است، چراکه تعادلی بین محتوا و فرم این اثر شاهد هستیم. در فیلم «قهرمان» بدون اینکه فرم بخواهد خیلی رخنمایی کند، در خدمت مضمون، دستمایه اثر و گستره نگاه اجتماعی فیلمساز قرار میگیرد.
برخی اظهارنظرها درباره «قهرمان» ربطی بهنقد فیلم ندارد
مصطفی محمودی، منتقد سینما، تئاتر و تلویزیون اظهار داشت: در سینما درباره فیلمهای مطرح اظهارنظرهای بسیاری میشود ولی کسانی که بدون شناخت رسالت نقد و منتقد اظهارنظر میکنند، منتقد نیستند. اگر بخواهیم دقیق نقد را تعریف کنیم در تئاتر و سینما بههیچعنوان منتقد نداریم و آنچه بهعنوان نقد در این عرصه شاهد هستیم صرفاً اظهارنظرهایی شخصی است که بعضاً به دنبال تسویهحسابهای شخصی، حسابوکتابهای جناحی و حتی یک سری عقدهگشایی هستند. وقتی میتوانیم مدعی شویم نقد و منتقد در سینمای ایران وجود دارد که نوشته یک منتقد بتواند یک اثر را در گیشه بالا ببرد یا حتی زمین بزند، اما کدام منتقد ما در سینما یا تئاتر آنقدر با مخاطب در ارتباط است که نقدش چنین تأثیری داشته باشد؟ منتقدان ما مقصر اصلی شکلگیری این شرایط هستند چراکه بهجای نقد به تسویهحسابهای شخصی، بوق تبلیغاتی شدن برای فیلمها و... پرداختند و سطح نقد را به این مرتبه کاهش دادند. مردم باهوشتر از این هستند که نتوانند تفاوت نقد بیغرض را با تسویهحساب شخصی تشخیص دهند؛ به نظر میرسد فیلم «قهرمان» نتوانسته نظر مخاطبان را به خود جلب کند، اما آنچه بهعنوان نقد در فضای عمومی سینمایمان میخوانیم بیشتر شبیه به شوخی است.