پیتر اوبورن
3 دسامبر 2021
تارنمای میدل ایست ای
برگردان علیاصغر شهدی
Asghar.shahdi@gmail.com
مذاکرات فقط در مورد برنامه هستهای تهران نیست. این رخداد با نظم نوین جهانی که با کاهش قدرت ایالاتمتحده در حال ظهور است در ارتباط است.
شایسته است که وین پایتخت اتریش، میزبان آخرین تلاش برای نجات توافق هستهای ایران باش، توافقی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا سه سال پیش آن را به هم ریخت. وین مکانی برای کارگردانی فیلم سینمایی «مرد سوم» شاهکار جنگ سرد کارول رید ساخته شده در سال 1328 (1949) بود و این هفته میرود که میزبان افتتاحیهای برای جنگ سرد بعدی باشد.
این جنگ سرد قدیمی بین ایالاتمتحده و اتحاد جماهیر شوروی نیست، بلکه یک کارزار جدید بین ایالاتمتحده و ابرقدرت نوظهور چین است. برای این مذاکرات تنها ظاهر کار در مورد ایران است: این رویداد همچنین مرتبط با نظم نوین جهانی است که با عقبنشینی سراسیمه ایالاتمتحده در سراسر آسیا و خاورمیانه پس از شکستهای تحقیرآمیز در عراق و اخیراً در افغانستان در حال ظهور است.
این درست است که مذاکرات وین - که در کاخ کوبورگ نئوکلاسیک که قدمت آن به قبل از امپراتوری اتریش مجارستان برمیگردد- برگزار میشود در ظاهر فقط مربوط به ایران است؛ اما در واقعیت، خیلی بیشتر از ایران را در برمیگیرد. ساختار جدید امنیت جهانی چیزی است که بر همه کشورهای درگیر در این گفتگوها تأثیر میگذارد: فرانسه، روسیه، بریتانیا، چین و آلمان، گروه موسوم به 1+4 که در کنار آمریکا بر سر توافق 2015 مذاکره کرده بودند.
ایالاتمتحده نقش اصلی را در تضمین این توافق ایفا کرد، اما امروز در اتاق مذاکره حضور ندارد. ایران پس از نقض یکجانبه توافق آمریکا در سال 1397 (2018) دیگر راضی به حضور در کنار آمریکا نشد. بااینحال، یک هیئت آمریکایی در وین در هتل همسایه ماریوت مستقر شده بودند. پیامرسانهای اروپایی نقش تبادل پیام بین هتل کوبورگ با دیپلماتهای سرگردان ایالاتمتحده در خیابانهای خلوت وین را به عهده گرفته بودند.
چینیها در روز افتتاحیه مذاکرات، اظهارنظرهای تندی درباره «ریاکاری هستهای» غرب کردند. این اظهارات قویاً حاکی از آن است که چینیها با استدلال اساسی علی باقری کنی مذاکرهکننده ایرانی مبنی بر اینکه کشورش مورد بیعدالتی آمریکا قرارگرفته است - بیعدالتی که اروپاییها نیز در آن شریک بودهاند، همدل هستند.
باقری کنی روز چهارشنبه در گفتوگو با میدل ایست آی با اشاره به اینکه توافق سال 2015 که در آن ایران موافقت کرد غنیسازی اورانیوم را در ازای لغو تحریمها محدود کند، یک نقص مهلک داشت؛ درحالیکه ایران به عهد خود در معامله عمل کرده بود، تحریمها هرگز برداشته نشد.
درست است که باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا و معمار این توافق، درباره صلح صحبت میکرد؛ اما در پشتصحنه، این خزانهداری آمریکا بود که به تهدید نهادهای تجاری خواستار شراکت با ایران ادامه میداد. ترامپ بعداً تحریمها را تشدید کرد و اروپاییها نتوانستند کاری در مورد آن انجام دهند.
خود را بهجای دولت روحانی که توافق هستهای را امضا کرد قرار دهید. این کشور هرگز در ازای شجاعت سیاسی خود در تلاش برای برقراری صلح با ایالاتمتحده و متحدانش چیزی جدی دریافت نکرد. این بدان معناست که در داخل ایران، قادر به دفاع از خود در برابر منتقدان داخلی که استدلال میکردند دولت یک قرارداد نامتوازن امضا کرده است، نبود.
طبق این توافق، ایران به قول خود پایبند بود و اجازه نظارت کامل آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر فعالیتهای هستهای ایران را داد؛ اما راستی آزمایی متقابلی در مورد تضمینهای آمریکا مبنی بر تعامل مجدد ایران با جامعه بینالمللی وجود نداشت.
باقری کنی یک تیم مذاکرهکننده 40 نفره ازجمله رئیس سابق بانک مرکزی ایران و دو معاون وزیر امور خارجه را به همراه داشته است. او به آن تیم نیاز دارد تا بر راستی آزمایی اصرار کند که آیا ایالاتمتحده اجازه میدهد ایران بار دیگر در بازارهای بینالمللی تجارت کند یا خیر. این قولی است که بعید به نظر میرسد دیپلماتهای آمریکایی بدهند؛ و حتی اگر آنها این کار را انجام دهند، دشوار است که جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا بتواند این کار را انجام دهد.
این ما را به شکاف بین چین (و روسیه) ازیکطرف و اروپاییها از طرف دیگر میبرد. تحقیر ایالاتمتحده در کابل در ماه اوت این پیام را فرستاد که ایالاتمتحده درراه خروج است. انتظار داشته باشید که چینی قدرتمندتر در برابر تلاشهای آمریکا برای استفاده از دلار آمریکا برای اعمال تحریمها علیه کشورهای غیر دوست مانند ایران، مقاومت کند.
روز پنجشنبه، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، با گستاخی به ایران هشدار داد که «زمان برای بازگشت به توافق هستهای بسیار دیر شده» است. ایران به اینگونه به موضوع نگاه نمیکند. تیم مذاکرهکننده بر این باور است که زمان برای ایالاتمتحده در حال اتمام است، موقعیت آن ضعیفتر از آن چیزی است که فکر میکنند - و زمان آن فرارسیده است که بلینکن و بایدن با واقعیتهای ناخوشایند جنگ سرد بعدی بیدار شوند.