رئیس دولت از ایجاد تغییراتی بزرگ صحبت میکند آیا این تغییرات مبنایی قانونی دارد؟
قانون هدفمندی یارانهها در 15 دیماه سال 1388 تصویب شد در آن قانون قیمت حدوداً 15 حامل انرژی مثل نفت، بنزین، گازوئیل و... تغییر میکرد. بنابراین بود که نرخها بعد از مدتی به نرخ انرژی در کشورهای همسایه برسد تا انگیزهای برای قاچاق نباشد. در آن تاریخ اولین جراحی یارانهای کشور انجام شد. اما قرار بر این نبود که درآمد حاصل به خزانه برود بلکه بنا بود برابر قانون هدفمندی 50% صرف زیرساختهای بخش دارو، درمان و صرف امنیت غذایی و نان و آرد کشور و صرف سوخت و گرمایش و اصلاح الگوهای گرمایشی برای جلوگیری از هدر رفت انرژی شود. و بخشی هم به شکل یارانه نقدی به مردم داده شود. 30% نیز باید به بخش صنعت و کشاورزی داده میشد چون این بخشها از افزایش نرخ حاملهای انرژی آسیب میدیدند اما هیچکدام از این موارد اجرایی نشد و تنها قیمتها افزایش پیدا کرد و بهجای اینکه افزایش را خرج زیرساختها کنند تنها خزانه دولت پر شد! در همان قانون آمده بود که تا پایان برنامه پنجساله پنجم باید شاهد این اتفاقات باشیم ولی هیچکدام از این اتفاقات رخ نداد. در آن زمان دلار 1000 تومان بود و 45 هزار تومان یارانه به مردم میدادند امروز 13 سال از آن تاریخ میگذرد و دلار به نزدیک 30 هزار تومان رسیده است و هنوز مردم همان 45 هزار تومان را میگیرند. مسئولان درباره سختی این پرداخت ها حرف میزنند سابق بر این هم شب واریز یارانهها آقای زنگنه وزیر نفت خواب آشفته میدید و آقای نوبخت هم میگفت چطور باید یارانه را پرداخت کنم؟ وزیر اقتصاد هم گلایه داشت و هیچ کسی نمیپرسید که آقایان شما به مردم صدقه نمیدهید! افزایش قیمتی ایجاد کردید و پول کلانی از مردم میگیرید که بخشی از همان پول را به شکل یارانه به همان مردم پرداخت میکنید!
در خصوص تغییراتی نظیر تغییر در مبلغ پرداختی یارانهها این سؤال پیش میآید که آیا از اساس دولت سیزدهم قادر به اجرای این طرح خواهد بود؟
یادمان باشد که دولت هیچ راهی جز این ندارد و باید این جراحی را انجام بدهد. زیرا میلیاردها ارز مملکت را آتش زدند و از وزارت دفاع تا صداوسیما همه ارز بگیر شده بودند و با ارز چوبلباسی خلالدندان و دسته بیل وارد کردند. لازم است تغییراتی اساسی در اقتصاد صورت بگیرد اما این جراحی باکیفیتی که امروز در مورد آن صحبت میشود راهی به ناکجا آباد است! نان شوخیبردار نیست. در طول تاریخ هر حرکت و جنبشی که شکلگرفته مربوط به نان بوده که به بلوای نان مشهور شده است. نان یعنی سفره مردم یعنی گرسنگی ازاینرو باوجود اینکه جراحی اقتصادی را لازم میدانم ولی اعلام میکنم دولت سیزدهم این عمل را از ناحیه نامناسبی آغاز کرده است و انگشت روی بد جایی گذاشته است. در سالهای گذشته گوشت از سفره اقشار کمدرآمد پر زد، مرغ پر زد، برنج هم سال گذشته از سفرهها پر زد، ماکارونی را هم پراندند حالا که رسیده به نان باید اعلامخطر کنیم من باید یادآوری کنم که قانون هدفمندی یارانهها یک قانون جامع بود که مرحلهبهمرحله و ریال به ریال مسائل را دیده و تعریف کرده بود ولی این قانون اجرا نشد و به ناگهان صبح جمعهای وقتی رئیسجمهور خواب بود بنزین سه برابر شد و صد شهر کشور به آشوب کشیده شد. در مورد آنچه دولت سیزدهم در حال انجام آن است باید گفت این بار دیگر هیچ قانونی وجود ندارد! هدفمندی یارانهها قانون داشت ولی خروجیاش مایحتاج مردم را از سفرهها پرواز داد. میتوان پیشبینی کرد عملکرد دولت سیزدهم چه نتیجهای به بار خواهد آورد!
در این مرحله شباهتی بین عملکرد دولت سیزدهم و دولتهای نهم و دهم دیده میشود، آیا ابراهیم رئیسی در راستای جلب نظر تودههای مردم، در تقلید از سیاستهای محمود احمدینژاد گام برداشته است یا خیر؟
آقای رئیسجمهور در صحبتهای تلویزیونی خود گفت ما دو ماه این پول را میپردازیم ولی بعد از دو ماه چه خواهد شد؟! من پیشبینی میکنم به دهه شصت و به دوران کوپن بارخواهیم گشت. این طرح که قانون و برنامه ندارد از هماکنون شکستخورده است. دولت سیزدهم جا پای دوت آقای احمدینژاد گذاشته و همان کار ها را میکند با این تفاوت که دولت قانون و سرمایه اجتماعی لازم برای این اقدامات را ندارد. ضمن اینکه دولت سیزدهم تیم اقتصادی نامتجانسی دارد یکطرف محسن رضایی قرار دارد و یکطرف آقای صالحآبادی است. اگر آقای رئیسی را از این دولت برداریم همان ساختار دولتهای نهم و دهم هستند. من سیمای دولت احمدینژاد را در چهره دولت سیزدهم میبینم با این تفاوت که آقای احمدینژاد قانونی برای هدفمندی یارانهها داشت ، متأسفانه قانون را اجرا نکرد و این دولت در حالی به این جراحی عمیق دست برده که هیچ قانونی برای این کار سنگین ندارد. ما تنها میتوانیم دعا کنیم که این بیمار نگونبخت زیر عمل جراحی تلف نشود و در ماههای آینده شاهد بلوای نان نباشیم.