رابطه‌ بیمار و پزشک روی ترازو

رابطه‌ بیمار و پزشک روی ترازو

 

بابک خطی

طبیب و فعال اجتماعی

صورت‌های متنوع و پرتعدادی برای رابطه‌ بین بیماران و پزشکان می‌توان متصور شد و در همه‌ فرایندهای درمانی شکل گرفتن درست این رابطه شرطی اساسی برای تحقق درمان است و بدون وجود آن حتی در صورت وجود علم و تخصص کافی در پزشک، درمان در بهترین حالت خود محقق نخواهد شد. در نگاه کلی به این رابطه در اکثر موارد به علت نگرانی ناشی از بیماری و نیازی که به درمان در سمت بیمار این رابطه وجود دارد و از سوی دیگر به خاطر توانایی علمی و عملی درمان که در سمت پزشک این رابطه هست، نوعی برخورد توأم با احترام و سپاسگزاری- حتی گاهی اغراق شده- از طرف بیمار نسبت پزشک ابراز می‌شود.

نکته‌ مهم اما این است که چون بیمار در این رابطه‌ دوسویه تا حد زیادی منفعل و تابع بوده، به خاطر ترس از بیماری خود را مقید به اطاعت از پزشک می‌بیند و عملاً قدرت مانور چندانی ندارد، در کنار این احترام و تحسین، حالت‌هایی از احساس خشم و سرخوردگی نیز در او تشکیل شده و تکوین می‌یابد. این احساس خشم و سرخوردگی در مواردی که روند درمان به هر دلیل دچار اختلال می‌شود، بروز بیرونی یافته و ممکن است بر قسمت احترام چیره شود.

برای رسیدن به حداکثر تفاهم و تعادل در این رابطه باید سعی شود که ایجاد آن با تعامل باشد؛ یعنی اینکه جز در موارد اورژانس پزشکی که نیاز به اقدامات فوری است، پزشک با حوصله و طی گفتگوی دوسویه، بیماری، سیر علائم، روند درمان، عوارض احتمالی آن و ... را قدم‌به‌قدم با بیمار مطرح کند و درنهایت این هر دوی آن‌ها باشند که روش‌ یا روش‌های درمانی را انتخاب می‌کنند. حسن ایجاد رابطه‌ بیمار و پزشک به شکل تعاملی، وجود توازن و تعقل در آن است که در جریان آن نه احترام اغراق شده‌ و غیرواقعی شکل می‌گیرد و نه خشمی عمیق و غیرضروری برانگیخته می‌شود‌.

اما در بسیاری از نقاط دنیا و ازجمله در کشور ما بعضاً رابطه‌های بین بیمار و پزشک بر اساس رابطه‌ والدی ساخته می‌شوند که درواقع الگوبرداری از مدل شبانکارگی مسیحی است. در این نوع رابطه پزشک در جایگاه دانای کل، عالم به تمام امور و قادر مطلق است و مریض موجودی تنها، ناچار و منفعل مطلق است که تنها وظیفه‌اش اطاعت از اوامر درمانی است که پزشک تجویز می‌کند. این نوع رابطه که پزشک را در جایگاه خدایگان می‌نشاند باعث ایجاد احترام و سپاسگزاری بیش‌ازحد و گاه دروغینی از طرف بیمار خواهد شد که پایه‌ای در واقعیت ندارد.

حال اگر پزشک در این نوع رابطه و در جایگاه انسان کامل و بدون نقص مرتکب اشتباهی حتی سهوی، ناگزیر و حتی باوجود رعایت نظامات درمانی شود، این امکان با احتمال بالا وجود خواهد داشت که از سوی بیمار پذیرفته نشود و عملاً برانگیزاننده‌ همان خشمی در بیمار و اطرافیان او شود که در ذات این رابطه وجود دارد و در ابتدای این یادداشت به توضیح آن پرداخته شد و در دنیای واقعی نیز کار به شکایت و حکایت و درگیری‌های قضایی سخت و لاینحل کشیده شود.

در واقع در نگاه منصفانه هم وقتی می‌توان از بیمار توقع درک خطاهای ناگزیر پزشکی و جایزالخطا بودن انسانی را داشت که پزشک در فرایند تشخیص و درمان نیز چونان یک انسان و در مقام برابر با بیمار رفتار کند و با گفتگو و تعامل، درمان و عوارض احتمالی آن را برای بیمار توضیح دهد و از نشستن در جایگاه والدی مطلق‌العنان پرهیز کند.

شاید حس لذت و قدرت در رابطه‌ والدی و نیاز به گذاشتن وقت و ایجاد رابطه‌ برابر در نوع تعاملی دل کندن از اولی و تمایل به دومی را سخت نموده است، اما باید بدانیم این اتفاق بالاخره -هر چه زودتر بهتر- باید بیفتد، چراکه شرایط و مقتضیات جهان مدرن و پست‌مدرن استفاده از مدل‌های تعاملی در پزشکی را طلب می‌کنند و درنهایت گریزی از اجرای آن نیست.

 

لینک کوتاه: http://www.setaresobh.ir/fa/main/detail/88187/

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
ویژه نامه

رابطه‌ بیمار و پزشک روی ترازو

رابطه‌ بیمار و پزشک روی ترازو

 

بابک خطی

طبیب و فعال اجتماعی

صورت‌های متنوع و پرتعدادی برای رابطه‌ بین بیماران و پزشکان می‌توان متصور شد و در همه‌ فرایندهای درمانی شکل گرفتن درست این رابطه شرطی اساسی برای تحقق درمان است و بدون وجود آن حتی در صورت وجود علم و تخصص کافی در پزشک، درمان در بهترین حالت خود محقق نخواهد شد. در نگاه کلی به این رابطه در اکثر موارد به علت نگرانی ناشی از بیماری و نیازی که به درمان در سمت بیمار این رابطه وجود دارد و از سوی دیگر به خاطر توانایی علمی و عملی درمان که در سمت پزشک این رابطه هست، نوعی برخورد توأم با احترام و سپاسگزاری- حتی گاهی اغراق شده- از طرف بیمار نسبت پزشک ابراز می‌شود.

نکته‌ مهم اما این است که چون بیمار در این رابطه‌ دوسویه تا حد زیادی منفعل و تابع بوده، به خاطر ترس از بیماری خود را مقید به اطاعت از پزشک می‌بیند و عملاً قدرت مانور چندانی ندارد، در کنار این احترام و تحسین، حالت‌هایی از احساس خشم و سرخوردگی نیز در او تشکیل شده و تکوین می‌یابد. این احساس خشم و سرخوردگی در مواردی که روند درمان به هر دلیل دچار اختلال می‌شود، بروز بیرونی یافته و ممکن است بر قسمت احترام چیره شود.

برای رسیدن به حداکثر تفاهم و تعادل در این رابطه باید سعی شود که ایجاد آن با تعامل باشد؛ یعنی اینکه جز در موارد اورژانس پزشکی که نیاز به اقدامات فوری است، پزشک با حوصله و طی گفتگوی دوسویه، بیماری، سیر علائم، روند درمان، عوارض احتمالی آن و ... را قدم‌به‌قدم با بیمار مطرح کند و درنهایت این هر دوی آن‌ها باشند که روش‌ یا روش‌های درمانی را انتخاب می‌کنند. حسن ایجاد رابطه‌ بیمار و پزشک به شکل تعاملی، وجود توازن و تعقل در آن است که در جریان آن نه احترام اغراق شده‌ و غیرواقعی شکل می‌گیرد و نه خشمی عمیق و غیرضروری برانگیخته می‌شود‌.

اما در بسیاری از نقاط دنیا و ازجمله در کشور ما بعضاً رابطه‌های بین بیمار و پزشک بر اساس رابطه‌ والدی ساخته می‌شوند که درواقع الگوبرداری از مدل شبانکارگی مسیحی است. در این نوع رابطه پزشک در جایگاه دانای کل، عالم به تمام امور و قادر مطلق است و مریض موجودی تنها، ناچار و منفعل مطلق است که تنها وظیفه‌اش اطاعت از اوامر درمانی است که پزشک تجویز می‌کند. این نوع رابطه که پزشک را در جایگاه خدایگان می‌نشاند باعث ایجاد احترام و سپاسگزاری بیش‌ازحد و گاه دروغینی از طرف بیمار خواهد شد که پایه‌ای در واقعیت ندارد.

حال اگر پزشک در این نوع رابطه و در جایگاه انسان کامل و بدون نقص مرتکب اشتباهی حتی سهوی، ناگزیر و حتی باوجود رعایت نظامات درمانی شود، این امکان با احتمال بالا وجود خواهد داشت که از سوی بیمار پذیرفته نشود و عملاً برانگیزاننده‌ همان خشمی در بیمار و اطرافیان او شود که در ذات این رابطه وجود دارد و در ابتدای این یادداشت به توضیح آن پرداخته شد و در دنیای واقعی نیز کار به شکایت و حکایت و درگیری‌های قضایی سخت و لاینحل کشیده شود.

در واقع در نگاه منصفانه هم وقتی می‌توان از بیمار توقع درک خطاهای ناگزیر پزشکی و جایزالخطا بودن انسانی را داشت که پزشک در فرایند تشخیص و درمان نیز چونان یک انسان و در مقام برابر با بیمار رفتار کند و با گفتگو و تعامل، درمان و عوارض احتمالی آن را برای بیمار توضیح دهد و از نشستن در جایگاه والدی مطلق‌العنان پرهیز کند.

شاید حس لذت و قدرت در رابطه‌ والدی و نیاز به گذاشتن وقت و ایجاد رابطه‌ برابر در نوع تعاملی دل کندن از اولی و تمایل به دومی را سخت نموده است، اما باید بدانیم این اتفاق بالاخره -هر چه زودتر بهتر- باید بیفتد، چراکه شرایط و مقتضیات جهان مدرن و پست‌مدرن استفاده از مدل‌های تعاملی در پزشکی را طلب می‌کنند و درنهایت گریزی از اجرای آن نیست.

 

لینک کوتاه: http://www.setaresobh.ir/fa/main/detail/88187/

ارسال دیدگاه شما