جایگاه وزارت کار در مسائل اقتصاد کلان کشور کجاست و وزارت کار تا چه میزان در تعیین سیاست‌های کلان اقتصادی نقش دارد؟
هسته مرکزی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی برمی‌گردد به وزارت کار و امور اجتماعی که قبل از انقلاب تأسیس‌شده است. سازمان‌دهی مسائل کارگری و حمایت از کاربر عهده وزارت کار بوده و هست. به همین دلیل ساختارهایی مانند بازرسی کار، روابط کار و سایر سیستم‌های آموزشی در این وزارتخانه شکل‌گرفته است.
در سال‌های اخیر وزارت تعاون و وزارت رفاه نیز در وزارت کار ادغام شد یعنی علاوه بر مسائل کار و کارگر مسائل امور اجتماعی بر عهده این وزارت خانه گذاشته شد. لذا این وزارت خانه به لحاظ اجتماعی و اقتصادی نقش مهمی ایفا می‌کند.
سازمان تأمین اجتماعی که زیرمجموعه وزارت کار است حدود ۵۰ میلیون شهروند ایرانی را تحت پوشش دارد. این مسئله نشان می‌دهد چه طیف گسترده‌ای از آحاد جامعه با این وزارتخانه مستقیم در ارتباط هستند.
در کنار سازمان تأمین اجتماعی سازمان عشایر و روستایی وجود دارد که آن هم جمعیت قابل‌توجهی از کشور را پوشش می‌دهد لذا زمانی که سازمان‌های زیرمجموعه‌این وزارتخانه بررسی می‌شود نشان می‌دهد چه مسئولیت‌های بزرگی بر عهده این مجموعه گذاشته‌شده است.
به نظر شما چه فردی می‌تواند مجموعه‌ای به این گستردگی را مدیریت کند؟
وزارتخانه کار نیازمند فرد و یا افرادی باتجربه، خبره، باسواد و دست پاک دارد. کسانی نامزد مدیریت این وزارت خانه می‌شوند باید شناختی توأمان از مسائل اقتصادی و اجتماعی داشته باشند. نمی‌توان صرف داشتن یک مدرک دکتری فردی را برای مدیریت وزارت کار صاحب صلاحیت دانست. فردی باید مسئولیت بگیرد که سال‌ها در درون این وزارتخانه کارکرده باشد و به پیچیدگی‌های این وزارتخانه آگاه باشد. مسائل را در سطح خرد و کلان بداند.
این جوان‌گرایی در این وزارت خانه می‌تواند مشکلات را حل کند؟
اگر فردی باشد که درون این تشکیلات ۱۰ تا ۱۵ سال مدیریت کرده باشد و در سطوح مختلف تجربه کسب کرده باشد می‌تواند مدیر موفقی برای هدایت این وزارتخانه باشد؛ اما مؤلفه جوانی به‌تنهایی نمی‌تواند دلیل درستی برای سرپرستی این وزارتخانه باشد.
شما عملکرد عبدالملکی را از چه حوزه‌هایی قابل نقد می‌دانید؟
با توجه به اینکه من سال‌ها در بدنه وزارت کار فعالیت داشتم بنده عبدالملکی را نمی‌شناختم، روزی که او از مجلس رأی اعتماد گرفت مصاحبه‌ای انجام داد و گفت در سازمان شستا ده‌ها نفر مفسد هستند که باید فوراً نسبت به برکنار آن‌ها اقدام شود. بنده همان‌جا نسبت به عملکرد ایشان تردید کردم؛ زیراکسی که با بدنه این وزارتخانه آشنا نیست چطور افراد مجموعه را مفسد معرفی می‌کند. لذا مشخص بود که عبدالملکی برنامه‌ای برای اداره وزارت خانه ندارد. افرادی که به دنبال خودنمایی هستند چنین اظهاراتی را بیان می‌کنند.
در جای دیگر وی مدعی شد با یک‌میلیون تومان می‌توان شغل ایجاد کرد که بنده مصاحبه کردم گفتم آقای وزیر با بحث اشتغال و کار فاصله بسیاری دارد و نمی‌تواند وزارتخانه را اداره کند. عملکرد بعدی وی حتی بنده را مشکوک کرد که آیا واقعاً نمی‌داند یا مأمور شده است که آن مجموعه را به هم بریزد.
متأسفانه با تصمیمات نادرست او کارگران و بازنشستگان به خیابان آمدند. اگر این اعتراضات شکل نمی‌گرفت کار به استعفای زودهنگام نمی‌کشید. متأسفانه عبدالملکی در طول کمتر از 10 ماه سازمان‌های زیرمجموعه وزارتخانه را به‌هم‌ریخته است.
اکثر کارشناسان معتقد بودند که از ابتدا مشخص بود عبدالملکی نمی‌تواند چنین وزارت خانه‌ای را مدیریت کنند، پرسش این است چرا رئیس‌جمهور و مشاورانش این مسئله را متوجه نشدند و وی را برای این وزارتخانه معرفی کردند؟
به لحاظ تجربه و پیشینه عملکرد و رفتار فردی، رئیسی آدم‌شناس نیست و چنین افرادی مانند عبدالملکی را ذی‌نفعان و مشاورانشان پیشنهاد می‌دهند.
برخی اطلاعاتی به بنده دادند که عبدالملکی توسط علم الهدی به دولت معرفی‌شده است. رئیس‌جمهور قوه تشخیص درست از مدیرانش ندارد. در سایر وزارتخانه‌های صمت، آموزش پرورش، ارتباطات و اقتصاد نیز همین موضوع حاکم است. کابینه نیاز به ترمیم جدی و فوری دارد اگر این اتفاق نیفتد وضع بدتر خواهد شد.