علی میرزامحمدی جامعه شناس
ابومفلس پیشکار قصر کوفه، شخصیت تاریخی سریال مختارنامه است که به احتمال، بیشتر از مبنای مستندات تاریخی بر اساس خلاقیت های نویسنده فیلم نامه شخصیت پردازی شده است. وجه جالب این شخصیت آن است که او در سلسله دولت های مختلف که یکی توسط دیگری سرنگون و جایگزین می شود بدون تغییر ابقا می شود و هیچ حکومتی نیازی به تغییر او احساس نمی کند؟!
دکتر سریع القلم نیز در ریشه یابی مشکلات ایران در نحوه تفکر غالب ایرانیان به مواردی اشاره می کند که یکی از آنها چندشخصیتی بودن است؛ به این معنا که فرد، گرایش و منش سیاسی مشخص ندارد و با توجه به تغییرات سیاسی جامعه، رنگ عوض می کند. فردی، هم در دولت سازندگی و هم دولت اصلاحات صاحب سمت است و هم در دوره حاکمیت اصول گرایان و نو اصول گرایان سمت دارد؟ متاسفانه چند شخصیتی بودن، در محافل سیاسی با رنگ و لعاب «تعامل و انعطاف سیاسی و مدیریتی» توجیه می شود. اصطلاح" ابومفلس های مدیریتی " به ما کمک میکند تا با کنکاش در تغییرات دولتها به ویژه پس از پیروزی انقلاب به پس زمینه های رشد تیپی مدیران در سطوح مختلف بپردازیم که با رویکرد محافظه کارانه خود، سکون و ایستایی را در صحنه مدیریتی حاکم می کنند. مردان " کت و شلوار و ... . شیفتگان تقویم و مناسبت که با سخنرانی های بی محتوای خود حرفی برای گفتن ندارند. در قاموس فکری این تیپ مدیران خلاقیت و نوآوری جایی ندارد. آنها به جای نوآوری و خلاقیت به ذخایر بخشنامه های سالهای گذشته متوسل میشوند و با حاکمیت دیوانسالاری، خلاقیت و نوآوری را خفه می کنند. آنها هرگز فرصت طرح مسایل و مشکلات حوزه کاری خود را نمیدهند و با تحریف و تغییر مسایل و به حاشیه راندن فرصت تغییرات مثبت را از صاحبان خلاقیت و نوآوری میگیرند. در این فضای ساکن و ایستا صاحبان خلاقیت و نوآوری منزوی میشوند و کارکنان با بهره هوشی زیرمتوسط فرصت جولان پیدا میکنند!؟
ابومفلس های مدیریتی هرچند منشاء تحول مثبت نیستند اما بواسطه آنکه حساسیت و انتقاد سیاسی را بر نمی انگیزند، همچنان بر اریکه قدرت تکیه می زنند. ابومفلس های سپهر سیاسی ایران، را با عبارت «چند زیستان سیاسی» نیز می توان توصیف نمود؛ آنها محاسبه گرانی هستند که برای برافراشته نگه داشتن پرچم منافع خود، در نسیمگاههای سیاسی رنگ عوض میکنند. آنها برای حیات سیاسی خود به کاربست استراتژیها متوسل میشوند. برای مثال اعضای یک خانواده بزرگ در تصمیمی محاسبه گرانه به دو گروه تقسیم میشوند. برخی از آنها مدعی گرایش اصول گرایی و برخی دیگر مدعی اصلاح طلبی میشوند. در دهه 90 نیز برخی مدعیان اصول گرایی خانواده به گرایش اعتدال گرایی نزدیک میشوند؟
به این شیوه این خانواده در تغییرات سیاسی کشور، سهمی کم و بیش از قدرت را کسب میکنند. به این معنا که اگر اصول گرایان در راس قدرت باشند، اعضای دیگر خانواده را زیر پروبال حمایت خود قرار میدهند و در برابر انتقادهای هم حزبیهای خود به در هم شکستن مصالح حزبی، مدعی عمل فراجناحی و استفاده از تخصص نیروها میشوند و این را به نفع مصالح حزبی قلمداد میکنند.
در مقیاسی بزرگتر ما با هم این گونه خانوادهها سروکار داریم که با یکدیگر پیوند خویشاوندی دارند. ابومفلس ها یا به عبارت صحیحتر چند زیستان سیاسی در هر جو سیاسی، قدرت تنفس و حیات دارند. با وجود چند زیستان سیاسی، گردش نخبگان روی نمیدهد.
در چنین فضایی تغییر مدیریتها صوری و ظاهری است و معدود افرادی نیز که فرصت راهیابی به نظام مدیریتی را خواهند داشت از طریق حامی طلبی و حامی پروری، مجری سیاستهایی خواهند بود که تقویت کننده شبکه آقازادهها است.
شبکه ابومفلس ها یا چند زیستان سیاسی فضایی مصنوعی برای شور و اشتیاق انتخابات خلق میکنند، اما در عمل نمیتوانند به تحقق مطالبات وعده داده شده تن بدهند.
رشد جریان اصلاح طلبی با رشد قارچی شبکه ابومفلس ها یا چند زیستان سیاسی متوقف شده و حتی به عقب رانده شده است. آنها براساس «استراتژی فاخته ای» با تظاهر و ابراز علاقه ابزاری، با امکانات و هزینههای متعلق به اصلاحات، پرورش و رشد مییابند تا در زمان مناسب با حذف و سقوط نیروهای واقعی اصلاحات، خود در سپهر سیاسی به پرواز درآیند!؟
شبکه چند زیستان سیاسی فساد اقتصادی را نهادینه و مبارزه با آنرا دشوار میکنند. نشاط سیاسی و فرهنگی را از جامعه میگیرند و برنامه ریزی برای توسعه را به ویروس آمارسازی کاذب آلوده میکنند. در بستر چنین شبکهای، اصول گرایان به وصول گرا مبدل میشوند، اصلاح طلبان طریق فرصت طلبی در پیش میگیرند و اعتدال گرایان به انفعال میگرایند!؟
مقابله به این شبکه همت همه جناحهای سیاسی و دلسوزان واقعی نظام را میطلبد چراکه از تبعات منفی آن اصول گرا، اصلاح طلب و اعتدال گرا صدمه میبینند.
پالایش نهادهای سیاسی کشور از وجود این شبکه به گفتمانی فراجناحی نیازمند است. بر این اساس باید هوشیار بود که ابومفلس ها یا چند زیستان سیاسی، خود را در پوشش حزبی مخفی نکنند که هزینه مفاسد آنها را احزاب سیاسی پرداخت کنند.