بجز طالبان چه گروه هایی در افغانستان فعالیت می کنند و وزن دارند و جایگاه طالبان در بین این گروه ها چگونه است؟
گروه های زیادی در افغانستان فعالیت می کنند. به طور مثال در مجموعه مقاومت حدود 14 گروه فعالیت می کنند. اما در این سو گروه هایی مثل حقانی ها و قندهاری ها، طیقت، شریعت، طالبان پاکستان و... را داریم که اختلافات زیادی با هم دارند ولی مخرج مشترک همه آنها شرارت و آزار و اذیت مردم است. پاکستان از فعالیت این مجموعه ها در افغانستان بهره برداری کرده و می کند. در بین گروه های موجود در افغانستان خشن ترین، ناسازگارترین و ماموریت پذیرترین آن ها، حقانی ها هستند که سازمان استشهادی هستند این سازمان ترور انجام می دهد. گروهی که امروز در افغانستان حاکم است به مستقیم و غیر مستقیم پیرو شبکه حقانی است . آن ها بسیاری از مجموعه های دیگر را کنار زده اند. ویژگی حقانی ها جنگ افروزی و توحش است.
ارتباط گروه های تندرو در افغانستان با پاکستان و عربستان چیست و چگونه از حمایت های برون سرزمینی بهره می برند؟
امروز در افغانستان بحث «حنفی» و «سلفی» مطرح است. حنفی ها با مهندسی که دارند، سلفی ها را می کشند و بخشی از داعش افغانستان در این حوزه فعال است. با کمی واکاوی در ظواهر ماجرا هم می توان به ارتباطات فکری و اندیشه ای بین این گروه های تند رو پی برد. پرچم عربستان و داعش و طالبان عبارت مشترک لااله الا الله را حمل می کند و تنها رنگ های متفاوتی از هم دارند یکی سبز، دیگری مشکی و سومی سفید است. این ها به یک سمت حرکت می کنند و ویژگی مشترکشان استفاده از دین به عنوان یک ابزار برای تحقق اهداف خود و در نهایت استقرار امارت اسلامی هستند اگر چه که به ظاهر هر کدام حرف های متفاوتی می زنند و رفتار های واحدی ندارند ولی همه این ها یکی هستند. عربستان حامی مالی و پاکستان حامی فکری گروه های تند رو افغانستان هستند.
از گذشته تا امروز چه نوع ارتباطی بین القاعده و طالبان وجود داشت؟ آیا القاعده در دامان طالبان جای خواهد گرفت؟
القاعده همان طالب است. طالبان و القاعده زیر شاخه هم هستند. وقتی که گفت و گو با آمریکا در دوحه جریان داشت طالبان قول داده بود که به القاعده پناه نمی دهیم ولی در ماجرای ایمن الظواهری دیدیم که سراج الدین حقانی میزبان وی بوده و شبکه حقانی در پناه دادن به الظواهری نقش داشته اند. واضح است که طالب دروغگو و پیمان شکن است و به هیچ وجه نمی تواند خواسته های القاعده و یا سایر گروه های تندرو و هم فکر اش را نادیده بگیرد. زیرا این گروه ها در یک مسیر حرکت می کنند. تصور اینکه طالبان تغییر کرده، اشتباه بوده و هست روی خوش نشان دادن به طالبان از سوی ایران اشتباه است. طالبان تفاوتی با القاعده ندارد و همان رفتار القاعده را از این گروه انتظار داشته باشید.
کشته شدن رهبر القاعده این سوال را مطرح می کند که مگر آمریکایی ها از افغانستان خارج نشده بودند؟!
ایمن الظواهری فردی دست پرورده آمریکایی ها بود. آمریکا در هر فرصتی یکی از یارانش را قربانی می کند. معنا و مفهوم این اتفاقات این است که آمریکا افغانستان را ترک نکرده است و سازمان اطلاعاتی آمریکا در افغانستان کار می کند. تحرکات تروریستی در مورد مساجد شیعیان و سایر مسائلی که در افغانستان رخ می دهد می توان مرتبط با فعالیت های اطلاعاتی و پنهان آمریکا در این منطقه باشد. آمریکا در این بستر بر مناقشاتی بین طالبان و القاعده و داعش کار می کند. به نتیجه رسیدن این پروژه فاجعه برای منطقه است. آمریکا از طریق طالبان چین و روسیه را کنترل می کند. پرسش این است که پهبادی که بلند شده از کدام پایگاه آمریکایی در منطقه بلند شده بود. مشخصا این پهباد از پاکستان برخاسته است. نباید نقش پاکستان را در موضوع کشتن رهبر القاعده نادیده گرفت زیرا پاکستان باعث تقویت این گروه ها شده و منافع مردم افغانستان و امنیت منطقه اهمیتی برای پاکستان ندارد. متاسفانه برآیند این مسائل ناامنی است همانطور که بسیاری از دلسوزان پیش بینی کرده بودند که حضور مجدد طالبان در قدرت حاصلی جز ناامنی برای منطقه نخواهد داشت.
با کشته شدن رهبر القاعده در افغانستان دنیا به شکل رسمی از حضور این گروه در خاک افغانستان مطلع شد آیا این خبر می تواند در اصل پذیرش طالبان توسط جامعه جهانی تردید ایجاد کند؟
به رسمیت شناختن طالبان به معنای خروج این گروه فهرست گروه های تروریست است. اتفاقات قبلی یعنی حاکمیت 20 سال پیش طالبان بر افغانستان کافی بود تا جهان به این نتیجه برسد که این گروه شایسته حکومت داری ندارد. با اینکه برخی از کشور ها با طالبان تعامل دارند؛ ولی امروز به رسمیت شناختن طالبان اولویت هیچ کشور دنیا نیست.