پلتفرمهای نمایش خانگی در سالهای اخیر دست به تولید سریال زده و در رقابت با شبکههای تلویزیونی موفق به جلب مخاطب شدهاند. به نظر شما آیا حوزه تئاتر میتواند با ساخت تلهتئاتر جایی در شبکههای نمایش خانگی برای خود ایجاد کند و سلیقه مخاطبان را به سمت نمایشهای تلویزیونی جلب کند؟
من کارهای شبکه نمایش خانگی را دنبال نکردهام و نمیدانم چهکاری میکنند و چه شیوههایی در تولید دارند؟ آنها راه خود را میروند. شواهد نشان میدهد که موفق عمل کردهاند؛ بهخصوص که «ساترا» با آنها اختلافنظر دارد. شبکههای نمایش خانگی در جلب نظر مخاطبان موفق بوده، زیرا سلیقه مخاطب امروز را شناختهاند. این شبکهها تولیدشان گرانقیمت است؛ زیرا بههرحال بخش خصوصی است و باید بازدهی مالی داشته باشد و از کاری که تولید میکند بهرهای داشته باشد. اگر ازنظر سیاستگذاران پلتفرمها، تئاتر ظرفیت اقتصادی مطلوبی داشت، برای تولید تلهتئاتر هم برنامهریزیهایی انجام میدادند و به سراغ مجموعههای تئاتری میآمدند؛ یعنی شکل کار به این صورت است، زیرا بحث سرمایه و بازدهی سرمایه مطرح است و روند کار اینطور نیست که تئاتریها به سراغ این بستر بروند. درواقع این شبکههای نمایش خانگی هستند که باید به این جمعبندی برسند و به سراغ گروههای تئاتری بیایند.
شما وضعیت تئاتر را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این نیاز وجود دارد که جامعه تئاتری کشور برای رونق گرفتن صحنه به سمت تولید تلهتئاتر برود یا خیر؟
وضعیت تئاتر خوب نبود و در دوران کرونا بیشترین حوزهای که از تعطیلیها آسیب دید تئاتر بود. مسئولان نتوانستند آنطور که باید کمکی به این حوزه بکنند، متأسفانه تئاترها مدتی تعطیل شد و گروهها بیکار شدند. تئاتر آسیبپذیرترین بخش هنر کشور است و کرونا هم به آسیبپذیرترینها ضربه زد. وقتی تئاتر متوقف میشود ما میمانیم و خودمان. متأسفانه این آسیبپذیری در تصمیمگیریها دیده نمیشود. هر گروه مدیریتی که روی کار میآید نظر متفاوت ازنظر دیگری دارد و سلیقه دیگری را حاکم میکند. بهطورکلی در شرایط امروز چه پلتفرمها و سازمانهای دیگر و صداوسیما و خارج و داخل نظام دولتی، هر کسی که دستش بهجایی میرسد و دلسوز تئاتر است، باید کاری برای تئاتر انجام بدهد. دراینارتباط لازم است بخش دولتی اگر مسئولیتی دارد پای وظیفهاش بایستد. بخش خصوصی اگر ظرفیتی را در حوزه تئاتر شناسایی میکند، آن را دنبال کند و پای مسئولیت خود بایستد. تئاتر مربوط به حوزه فرهنگی کشور است و پیشینهای دارد و میتواند اشتغال ایجاد کند و محصلان و دانشجویان فراوانی دارد. حداقل برای آینده شغلی آنها هم که شده باید به تئاتر کشور رونق بدهیم.
بهعنوان یک پیشکسوت حوزه نمایش در میان گزینههای تلویزیون و پلتفرمها، انتخاب شما برای ساخت و پخش تلهتئاتر چیست؟
این سؤال را باید از مردم پرسید که دوست دارند تلهتئاتر را کجا تماشا کنند. مسئولان امر، ابزارهایی را برای سنجش و ارزیابی نظر مخاطبان در اختیار دارند و میتوانند نظرسنجی و آمارگیری کنند. من تلویزیون نمیبینم و نمیدانم برنامههای تلویزیون در چه سطحی و چگونه است؟ ولی میدانم که مدتها است دیگر تئاتر تلویزیونی جایی در تولید شبکهها ندارد. حتی مجموعههایی که در سالهای گذشته تولید و ضبط شده و جزو سرمایههای فرهنگی هستند نیز مورداستفاده قرار نمیگیرند و بازپخش نمیشوند.
زمانی تئاتر تلویزیونی شاخصترین برنامه نمایشی تلویزیون بود و مخاطب زیادی داشت. من تلهتئاتر «باجناقها» را در سال 1366 ساختم و باوجود آنکه در همان زمان هم تلویزیون نمیپذیرفت که عهدهدار تولید و پخشش باشد، اما بازخوردها پس از پخش نشان داد که این کار چقدر دیده شد و چقدر محبوب بود. این تلهتئاتر اثری با سرمایهای اندک بود که تلویزیون از پخش آن سود زیادی برد. تماشاگر عوض نشده است و امروز هم اگر مجدداً مشابه آن کارها تولید شود همان تماشاگر تلویزیونش را باز میکند و پای آن مینشیند و کار را میبیند و لذت میبرد. تماشاگر فرق نکرده، بلکه جهت فرهنگی ما عوض شده است. لازم است در برنامهها و نظرسنجیها از بینندگان خواسته شود که نظر بدهند. اگر مردم امروز در مورد تلهتئاتر چیزی نمیدانند به این دلیل است که سیاستگذاران فرهنگی، مردم را از تلهتئاتر محروم کردهاند. اگر نسل جدید با این مقولهها ناآشنا است به این دلیل است که صداوسیما با تولیداتی که باب سلیقه مخاطب نیست نسل جدید را دلزده کرده است.