ساختوساز در حریم بستر
رودخانه ممنوع
سیلها انسانساز هستند یعنی عدم مدیریت و دخالت نامناسب در منابع آب باعث این مشکلات زیستمحیطی شده است. بنابراین اگر مدیریت مناسب اعمال شود و روشها تغییر کند، مسلماً مشکلات سیل و خشکسالی کمتر میشود. بحث تغییرات اقلیمی راداریم ولی اینکه بخواهیم سیلها را به تغییرات اقلیمی ربط بدهیم درواقع سلب مسئولیت است. متأسفانه ما در مسئله سیل خلأ قانونی داریم. دامنهها و تپهها جزو اراضی ملی هستند و کسی اجازه ساختوساز ندارد. در حریم رودخانهها به لحاظ قانونی اجازه ساختوساز نداریم ولی شما در تمام حریم رودخانهها میبینید ساختوسازها وجود دارد و مجوزهای صادرشده برای ساخت در حریم و بستر رودخانه بوده است. این چه فرآیندی است که سبب شده این مجوزهای غیرقانونی و یا فراقانونی صادر شود؟ مگر میتوان درروی بستر رودخانه هتل و رستوران و ویلا ساخت؟ بسیاری از سیلهای ویرانگر اخیر در ایران، طغیان طبیعی رودخانه است. اگر حریم و بستر رودخانه رعایت میشد، اصلاً نباید شاهد چنین خسارتهایی باشیم.
مدیریت نامناسب شهری
بخش دیگری از خسارتها مربوط به مدیریت نامناسب شهر است. متأسفانه شهرداریها و مدیریت شهری ما با مسئله مدیریت سیلاب شهری بیگانه و بعضاً ناآشنا هستند. مدیریت سنتی سیلاب در شهرها به دفع آب سطحی تمرکز دارد. از شهرداریها سؤال کنید در طول مدیریت شهری خود، سطوح نفوذپذیر در شهرها را چقدر افزایش دادهاند؟ همین فضای بین کاشیها در پیاده راهها در شهرها با سیمان پرشده است. درحالیکه سادهترین کار در مدیریت شهری این است که فضاها را با موادی پر کنند که آب بتواند نفوذ کند. شهرداریها برای توسعه مفاهیم مدرنی مانند آبخیزداری شهری و استحصال آب در شهرها اقدام مؤثری انجام ندادهاند.
مدیریت شهری بتن و خودرومحور است
مدیریت شهری ما متأسفانه بتن و خودرومحور است. با مدیریت بتن محورو خودرومحور و مصرف محور، چه تغییر اقلیم باشد چه نباشد ما آسیبپذیر هستیم. اگر یکی دو سال بارش نباشد دچار خشکسالی و تبعات نامناسب آن میشویم و اگر چند میلیمتر ببارد دچار خرابی سیلاب میشویم. مدیریت شهری ما در این رابطه نیاز به آموزش دارد. شما در همین شهرهای شمالی که بارش کافی دارند نگاه کنید، هیچ آموزش و برنامهای جهت استحصال آب باران در معماری شهری و ساختمانها وجود ندارد. در شهرهای قسمت خشک ایران هم همین طور. در سیل اخیر یزد میبینید، آبگرفتگیها نمونه بارز این است که مدیریت شهری متأسفانه برنامه مناسبی درباره مدیریت سیلاب شهری ندارد.
سطوح نفوذپذیر شهر را افزایش دهید
گسترش شهرنشینی، به صورت خودکار سطوح نفوذناپذیر را افزایش میدهد. پس باید همزمان با توسعه شهر، سطوح نفوذپذیر شهر را هم افزایش دهیم که روشهای متنوعی برای این کار در دنیا وجود داردکه بسته به اقلیم و شرایط آب و هوایی میتوان این روشها را جهت جذب حداکثری جریانهای سیلابی در شهرها پیادهسازی کرد. توسعه پارکهای آبخیز و استفاده از سیسترن ها و مخازن آبی در آنها یکی از مواردی است که میتوان به کمک آنها هم مناطق تفریحی وتوریستی در شهرها ایجاد کرد و هم مخازنی مطمئن جهت مدیریت سیلاب شهری و استفاده از آب ذخیرهشده جهت توسعه فضای سبز خود شهرها.
امامزاده داوود، حریم
رودخانه وجود ندارد
در امامزاده داوود، متأسفانه حریم رودخانه وجود ندارد و ساختوساز از گذشته وجود داشته است. هشدارها هم قبلاً داده شد ولی متأسفانه هشدارها جدی گرفته نشد و ساختوسازها گسترش هم پیدا کرد. در امامزاده داوود اینکه روی بستر رودخانه، ساختوساز میکنیم و رود را با کانال از زیر شهر عبور میدهیم نمیدانم اسمش چیست.
وزارت نیرو یک بهرهبرداراست و دید تجاری نسبت به رودخانه دارد تا دید حفاظتی. یکی از مشکلات عمده ما در حفاظت از منابع آب و خاک کشور همین بخشیدن است. اینکه بخشی از منابع طبیعی را جدا کنیم و به بهرهبرداری بدهیم که او دید تجارتی و منافعی دارد. بهعنوانمثال وزارت نیرو وقتی مجوز برای استخراج آب در یک چاه میدهد، اثر برداشت آب که فقط مربوط به آن بخش چاه نیست بلکه منطقه وسیعی را تحت تأثیر قرار میدهد و احیاناً دچار و فرونشست میکند. در مدیریت منابع رودخانهها هم همین طور است. در مناطقی بستر رودخانهها را به شیلات برای پرورش ماهی اجاره دادند که موقع بارش و سیل مشکلات زیادی به وجود میآورد. اینکه فکر کنیم منابع طبیعی دست ارگانی میافتد که درآمدسازی کنند، بهشدت برای ما بد است و ما را آسیبپذیر میکند. امیدوارم دولت فعلی همانطور جلوی پروژه مخرب میانکاله ایستاد، جلوی این اقدام را هم بگیرد.
تمامی اراضی ملی و رودخانهها باید به نام دولت سند بخورد با نمایندگی واحد یک ارگان تا امکان رانتخواری و سوءاستفاده به کسی داده نشود. بخشی نگری، مسئله مدیریت سیل را بسیار پیچیدهتر و بدتر از گذشته خواهد کرد.
ضرورت مدیریت هوشمند آب
متأسفانه مدیریت اجرایی همواره بر این تمرکز داشته که آب را از اینطرف کشور به آنطرف ببرد، بجای آنکه منابع آبی محدود خود در منطقه را هوشمندانه مدیریت کند. نگاه احیای بومشناسی در دریاچه ارومیه و سایر دشتها، گم است. ما مشکلی را میخواهیم حل کنیم مدام آب را انتقال میدهیم. تجربه میگوید این کار فایدهای ندارد. همین الآن میخواهند سدهای جدید اطراف دریاچه ارومیه بزنند. ایجاد سدهای جدید یعنی کم شدن ورودی آب روی دریاچه درحالیکه مطالعات متعدد نشان داده علت خشک شدن دریاچه ارومیه، بارگذاری بیش از حد کشاورزی و صنعتی در حوضه آبریز دریاچه و احداث همین سدها است. شما به جای مدیریت این عوامل میگویید این چند تا سد را هم اضافه میکنم و بعد تونل انتقال آب میزنم. عاملی که سبب خشک شدن دریاچه ارومیه شده را توسعه میدهید و بعد میخواهید با یک راهکار مهندسی دیگر، دریاچه را پرآب کنید. این شدنی نیست.
منتظریم باران مشکل را حل کند
تالابهای ما وضعیت مناسبی ندارند یا خشکشدهاند، یا آلودگی صنعتی واردشان میشود. مدیریت درستی درباره تالابها نداریم و همیشه منتظر باران هستیم تا مشکل را حل کند. متأسفانه نگاه جامعی در کشور درباره تالابها وجود ندارد و این باعث میشود تالابها بیش از گذشته دچار مشکل شود. نجات تالابها و منابع آبی ما نیازمند یک تغییر اساسی است.
پاکسازی سواحل
جدیداً حرکتی در قوه قضاییه دیدیم که پاکسازی سواحل شروعشده است. امیدوارم سختتر و با شدت و قاطعیت هر چه بیشتر این اقدامات دنبال شود. طبیعی است مردم بتوانند وارد سواحل و رودخانهها شوند ولی اینکه با ماشین وارد ساحل و بستر رودخانهها شویم برای شستن ماشین و ... صحنههایی است که متأسفانه فقط در ایران دیده میشود. در تفکر ما به خصوص در شهرهای شمالی، رودخانه را با فاضلاب اشتباه گرفتهایم. رودهایی که در رشت میگذرد را ببینید چه شده است. جزو آلودهترین رودهای دنیا شدهاند. در شهرهایی مانند آمستردام، مناطقی که کنار رود است جزء گرانترین مناطق است ولی در ایران اینطور نیست چون رودها هزاران آلودگی شیمیایی و صنعتی و خانگی دارند. این ناشی از ناآگاهی مدیریت شهری و شهرداریها برای حفاظت از منابع ارزشمند آبی است.
تبدیل فرونشست به سیلاب
یکی از دانشجویان سابق دکتری من، آقای دکتر حقشناس حقیقی، رسالهاش دکتریاش رو روی فرونشست کل ایران کارکرده. نتایج مطالعه او میگوید بیش از ۳۰۰ منطقه فرونشستی در دشتهای ایران داریم که برخی از آنها در سال بین ۲۰ تا ۳۰ سانتیمتر در سال فرونشست میکنند. عمدتاً خیلی از اینها در مناطق کشاورزی هستند و کمکم به مناطق شهری میرسند. فرونشست حتی یک میلیمتر در سال در منطقه شهری میتواند منجر به خسارات عظیم شود. میزان مطلق فرونشست مهم نیست بلکه منطقهای که فرونشست در آن اتفاق میافتد مهم است. اگر در شهرها فرونشست داشته باشیم باید اقداماتی شود تا مخاطرات کاهش یابد. عمده فرونشستهای ما در ایران در فلات مرکزی اتفاق میافتد که دچار کمبود منابع آب است. آنجاها، مجوزهای برداشت آب از چاه دادهشده است و درنتیجه حدود ۱۷ هزار و ۵۰۰ کیلومترمربع در دشت مرکزی ایران تحت تأثیر فرونشست است. جاهایی مانند همدان، قزوین، یزد، رفسنجان، یزد، کرج، تهران، فارس و اصفهان و .... در معرض فرونشست هستند. در فرونشستها، قابلیت جذب آب کم میشود و بارشها تبدیل به سیلاب میشود. در رفسنجان و یزد این را در سیل اخیر بهوضوح میبینید.
سدسازی
متأسفانه در کشور ما تمرکز در سالهای گذشته روی سدسازی بوده است. مطالعات معتبر در دنیا میگوید ایران بیش از ۴۰ درصد منابع آب سطحی خود را در دهههای گذشته از دست داده است. این یک تناقض است. شمامثلا ۱۰۰ سد ساختهاید و حداقل باید منابع آب سطحی شما افزایش یابد. ولی مطالعات میگوید شما ۴۰ درصد منابع آب سطحی خود را از دست دادهاید.در خوزستان گرد و غبار راداریم. در تهران ما آلودگی هوا در تابستان نداشتیم. الآن در تابستان آلودگی هوا در تهران داریم. اینها معضلاتی است که در هم تنیده است. معضلات محیطزیست ما بیشمار است. البته راهحل دارد ولی نیازمند تغییر تفکر و سیاستهای اجرایی است.
راهکار
افرادی به صورت پوپولیستی وعده احیا ۸ ساله میدادند. احیا که نشد هیچ، اکنون رو به نابودی است. علیرغم شعارها و دولتهای مختلف به مساحت کوه های زباله اضافه شد. متأسفانه امروز هم این معضل همچنان ادامه دارد. در مسئله سیل و آب هم این مشکل راداریم. در دولتهای گذشته، بحث سیل را با سدسازی، سادهسازی کردند. به بهانه سیل آمدند و هر جا خواستند آب را مدیریت کنند، سدهای بزرگ و کوچک زدند. مسئله سیل را نمیتوان با سدسازی، سادهسازی کرد. الآن که نتیجه نمیگیرند مشکل را گردن تغییر اقلیم میاندازند. امیدوارم دولت فعلی بتواند با یک برنامهریزی نوین جلوی بخشی از این تخریبها مانند آنچه در میانکاله اتفاق افتاد را بگیرد. باید مصرفگرایی بیرویه را مدیریت و قاطعانه جلوی نگاه منفعتی، تخریب محور و سودجویانه به منابع طبیعی ایستاد تابه مرور زمان انشالله مشکلات منابع آب و خاک کم و کمتر شود.