فاطمه رسولی
روانشناس
کلید رشد یک رابطه عاطفی، اعتماد است. در نظر بگیرید که زندگی بدون اعتمادسازی در رابطه چگونه میتواند باشد. شما میخواهید رازی را با همسر خود در میان بگذارید، اما به او اعتماد ندارید. حفظ روابط عاطفی بدون اعتمادسازی دشوار است. یک رابطه بدون اعتماد آشفته است و ناکارآمد میشود. اعتماد ایمانی است که به کسی دارید که همیشه به شما وفادار خواهد ماند و شما را دوست خواهد داشت.
اعتماد به کسی به این معنی است که میتوانید به او تکیه کنید، زیرا با او احساس امنیت میکنید. این سنگ بنای هر رابطهای است که بدون آن پایه و اساس همیشه متزلزل خواهد ماند. بیاعتمادی در رابطه در دسته اختلالات روانی دستهبندی نمیشود اما در صورت شدید بودن این حالت میتواند نشانه بروز یا زمینهساز ابتلا به برخی اختلالهای روانی مانند پارانویید باشد.
بیاعتمادی در رابطه عاطفی ممکن است خفیف یا شدید باشد. بیاعتمادی شدید منجر به از بین رفتن صمیمیت میان زوجین و بروز مشاجرات و درگیریهای لفظی میشود. سوءظن و شک بیمورد رابطه عاطفی را تبدیل به یک رابطه سمی میکند و افراد بهجای اینکه از باهم بودن لذت ببرند دچار ترس از دست دادن شده و شروع به کنترل یکدیگر میکنند. چنین رابطهای از حس امنیت درونی فاصله میگیرد و بهجای اینکه باعث سازندگی و رشد عاطفی و روانی طرفین شود اثرات مخرب بر سلامت روان آنها بر جای میگذارد.
بیاعتمادی میتواند ریشه در درون خود فرد داشته و نشئت گرفته از کودکی و طرحوارههای او باشد. همه ما زمانی که به دنیا میآییم، شبیه به یک صفحه سفید هستیم که هنوز هیچچیزی درون ما شکل نگرفته و ثبت نشده است؛ اما در هر برخورد با محیط اطراف، خانواده و والدین، بازخوردهایی را دریافت میکنیم که هر یک از آنها چیزی را درون ما شکل میدهند. بهاینترتیب میتوان گفت اطلاعاتی که هر یک از ما در دوران کودکی دریافت و آن را در ذهن و حافظهمان ذخیره میکنیم، در بزرگسالی به شکل طرحوارهها بروز میکنند.
طرحواره بیاعتمادی به این معناست که فرد معتقد است دیگران قابلاعتماد نیستند. کسی که این طرحواره را دارد مدام در این گمان است که دیگران قصد آسیب زدن به او را در سر میپرورانند و حتی افراد مهم زندگی نیز با او با صداقت برخورد نمیکنند. این افراد بهسختی به دیگران اعتماد میکنند. وقتی کسی بر این عقیده باشد که دیگران قصد آسیب زدن یا سوءاستفاده از او را دارند، نمیتواند بهصورت کامل به کسی اعتماد کند و همیشه مترصد و گوشبهزنگ میماند تا مبادا فریب نخورد. وقتی چنین فردی وارد رابطهای میشود هیچوقت اطلاعات زیادی در مورد خودش فاش نمیکند، از خودش زیاد حرف نمیزند زیرا معتقد است که دیگران از اطلاعاتی که او درباره خودش میدهد به شکلی علیه او سوءاستفاده میکنند. در ادامه به 6 راهکار برای رهایی از تله و طرحواره بیاعتمادی اشاره میشود.
۱-تفکر سیاهوسفید را کنار بگذارید
شما معمولاً افراد را به دو گروه مطلق غیرقابلاعتماد و قابلاعتماد تقسیم میکنید. بهجای آن میتوانید در ذهن خودتان یک طیف رسم کنید و به آدمها از ۱ تا ۱۰ نمره قابلاعتماد بودن بدهید.
۲-از ارتباط گرفتن اجتناب نکنید
احتمالاً شما به خاطر آنکه فکر میکنید از دیگران رودست میخورید، به فکر شروع رابطه با دیگران نیستید. شاید این تصمیم در کوتاهمدت آرامتان کند، اما در بلندمدت موجب تنهایی خودتان میشود.
۳-با مشاور یا یک دوست خوب در ارتباط باشید
وقتی شما با یک دوست خوب و قابلاعتماد یا مشاور رابطه داشته باشید، کمکم متوجه میشوید که آدمها آنطور که شما فکر میکردید غیرقابلاعتماد نیستند و باراهنماییهایی که او به شما میدهند کمکم بهجای تصوراتتان در مورد رابطه، واقعیتها را میبینید.
۴-بیاعتمادیتان را به خودتان یادآوری کنید
هر وقت میبینید دارید به دنبال معناهای پنهان و منفی رفتار دیگران میگردید، به خودتان یادآوری کنید که این فکر ممکن است از تلهای که در آن گرفتاريد ناشی شده باشد و نه از واقعیت نیت دیگران.
۵-ذهنخوانی نکنید
خواندن ذهن دیگران و جمعآوری مدرک برای اینکه شما درست میگویید فقط شما را از دیگران دور و رابطه شما را با آنها خراب میکند. بهجای این کار، به دیگران نزدیک شوید و در مورد رفتارشان با آنها صادقانه حرف بزنید. شما مستعد این هستید که همیشه نیمهخالی لیوان را ببینید. همینکه یادتان باشد مستعد این منفیبافی هستید، باعث میشود کمتر تحریف کنید و نیمهپر لیوان را هم ببینید.
6-تسلیم تلهتان نشوید
اگر با آدم واقعاً غیرقابلاعتماد و بدرفتاری رابطه برقرار کردهاید، یادتان باشد که فقط دارید به روح و جسم خودتان آسیب میزنید؛ بنابراین زودتر تصمیم بگیرید و از این رابطه بیرون بیایید.
با این راهکارها تا حدود زیادی بهتدریج با ترسها و ذهنیتهای منفی خودتان مقابله میکنید؛ اما اگر توان مدیریت تلههای ذهنی خود را نداشتید حتماً از کمک تخصصی یک طرحواره درمانگر بهره بگیرید.