حدود 50 روز از فیلتر شدن برخی پلتفرمهای فضای میگذرد و برخی افراد از احتمال فیلتر شدن دائمی آنها سخن میگویند. به نظر شما این موضوع چه قدر با اصل آزادی بیان سازگاری دارد؟
فیلترینگ در دو دهه اخیر و به دلیل تکنولوژی جدید اینترنت وارد ادبیات ارتباطات شده و از مصادیق سانسور است. از طرف دیگر حق آزادی بیان، گردش اطلاعات و آزادی رسانه به شکلهای مختلف در قانون اساسی کشور پیشبینی شده، بنابراین فیلترینگ مستقیم و صریح ناقض حقوق ملت است و بهعنوان سانسور کلی «نقض بسیار گسترده» محسوب میشود. سانسور ممکن است موردی باشد، مثلاینکه اعلام میکنند فلان خبر منتشر نشود، اما فیلترینگ شبیه آن است که بگویند کل روزنامهها دیگر منتشر نشوند؛ یعنی یک سانسور کلی است و ازاینجهت نقض حقوق ملت محسوب میشود.
دسترسی به فضای مجازی جزو حقوق اساسی و مشروع ملت است. مطابق با اصل نهم قانون اساسی، حتی مجلس نمیتواند قوانینی به تصویب برساند که آزادیهای مشروع ملت را از آنها سلب کند. نمایندگان مجلس باید توجه داشته باشند که نمایندگان ملت هستند و نمایندگان حکومت نیستند. اینکه نمایندگان ملت خلاف حقوق اساسی ملت قوانینی را تصویب کنند، اولاً این قوانین طبق اصل نهم قانون اساسی مشروعیت ندارد و ثانیاً خلاف مقتضای ذات نمایندگی است.
اعتراضات اخیر بهانه فیلتر شدن بخشی از فضای مجازی بود. اکنونکه برخی از سیاسیون مدعی هستند فضای کشور آرام شده فیلترینگ چه توجیهی میتواند داشته باشد؟
ازنظر حقوقی در شرایط بحرانهای وسیع مثل جنگ، سانسور مجاز است. در تمام رژیمهای حقوقی، دولتها میتوانند در موارد بحرانی مانند جنگ، سانسورهای موردی و محدود اعمال کنند. ما در دوران جنگ با عراق سابقه این را داریم که اخبار دچار سانسور میشدند و این موضوع ازنظر حقوقی قابلقبول و پذیرفته شده است؛ اما فیلترینگ، سانسور موردی و محدود نیست و یک سانسور کلی و عمومی است؛ و حتی در شرایط بحرانهای وسیع هم دولتها مجاز به اعمال سانسور وسیع و کلی نیستند.
نظر شما در خصوص آسیب این نوع فیلترینگ به کسبوکارهای مجازی چیست؟ آیا آماری در این زمینه دارید؟
مسئله فقط کسبوکارهای فضای مجازی نیست. مسئله اختلال در کسبوکارهای شخصی مردم، یک بخش از آسیبهایی است که فیلترینگ ایجاد میکند. آمارهایی هم منتشر شده که چه مقدار زیان به کسبوکارها وارد شده است. امروز من آماری دیدم که حدود 70 هزار میلیارد تومان آسیب به کسبوکارهایی که در فضای مجازی وجود دارد، وارد شده است.
مسئله این است که اساساً با فیلترینگ بخش بزرگی از ارتباطاتی که رسانههای رسمی اعم از خبرگزاریها، روزنامهها و رسانههای دیگر میخواهند با مخاطبانشان برقرار کنند، مختل میشود و نظام گردش اطلاعات را در کشور مختل میکند. البته مشکل در پلتفرمها و فضای مجازی نیست. مشکل در این است که بزرگترین و مهمترین رسانه کشور که تلویزیون است، نفوذش در جامعه کاهش یافته است. کسانی که طرفداران فیلترینگ هستند، با این دیدگاهشان یک اقرار ضمنی دارند و آن این است که رقابت رسانهای را به رسانههای رقیب باختهاند. اینها بهجای اینکه به این نوع شیوههای خلاف قانون اساسی متمسک شوند، باید به این فکر کنند که چگونه میتوانند رسانه تلویزیون داخلی را به شکلی احیا کنند که اعتماد مردم را جلب کند. در واقع راهحل افزایش توان رقابت با فضای مجازی در اصلاح تلویزیون است و در فیلترینگ نیست. ضمن اینکه فیلترینگ همواره تجربه شکست خوردهای بوده و انواع راهها برای دور زدن فیلترینگ همیشه موجود است.
شما تأکید داشتید که فیلترینگ نشانه ضعف صداوسیما در رقابت است؛ اما پس از فیلتر شدن پلتفرمهای خارجی بحث تقویت پلتفرمهای داخلی مطرح شد. آیا فیلتر کردن پلتفرمهای خارجی میتواند باعث تقویت پلتفرمهای داخلی شود؟
بعید میدانم. از زمانی هم که تلگرام فیلتر شد، دولت امکانات گستردهای به برخی پلتفرمهای داخلی داد تا بتوانند جایگزین تلگرام شوند، ولی استقبالی از آنها به عمل نیامد. میزان استقبال مردم از هر پلتفرم، تابع نظام بازار است. همین الآن تلگرام، اینستاگرام و واتس آپ محبوبیت زیادی بین مردم دارند. پلتفرمهای خارجی دیگری مثل ایمو، سیگنال، تیک توک، لاین، وایبر و ویچت هم هستند اما مردم سراغ آنها نرفتهاند و آنها را انتخاب نکردهاند. پلتفرمهای داخلی هم همین وضعیت را دارند؛ وقتی مردم استقبال نمیکنند، اعتماد و علاقهای به آنها ندارند، نمیشود بهزور آنها را به خورد مردمی داد که استفاده نمیکنند.
کما اینکه اکنون میزان استفاده مردم از تلویزیون کاهش پیدا کرده و نمیتوان مردم را مجبور کرد که جلوی فلان شبکه تلویزیون بنشینند. تجربه نشان داده که این شیوهها شکست خورده است.