افزایش فاصله تورمی
در گزارش مرکز آمار آمده: محدوده تغییرات تورم ۱۲ ماهه در گروه عمده «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات» بین ٦٠.٥ درصد برای دهک هشتم تا ٦٤.٦ درصد برای دهک اول است. همچنین در مورد گروه عمده «کالاهای غیرخوراکی و خدمات» بین ٣٢.٩ درصد برای دهک چهارم، پنجم و ششم تا ٣٦.٦ درصد برای دهک دهم است.
بر اساس اعداد مربوط به تورم در میان دهکهای مختلف هزینهای، فاصله تورمی دهکها در این ماه به ٨,٥ واحد درصد رسید که نسبت به ماه قبل (٧.٩ واحد درصد) ٠.٦ واحد درصد افزایش داشته است.
این گزارش میافزاید فاصله تورمی در گروه عمده «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات» نسبت به ماه قبل ٠.٧ واحد درصد افزایش داشته و در گروه عمده «کالاهای غیرخوراکی و خدمات» نسبت به ماه قبل ٠.٢ واحد درصد افزایش داشته است.
همچنین بررسی منابع رسمی از مرکز آمار ایران حکایت از این دارد که در سال 1400، بهطور متوسط ۳۰.۱ درصد خانوارهای ده دهک بدون فرد شاغل بودهاند و این مقدار در دهک اول (کمدرآمدترین دهک) بالغ بر ۵۵ درصد است. مصرف گوشت دهک اول هم ۶۰ درصد کمتر از میانگین کشوری است. سهم تفریحات، سرگرمی و خدمات فرهنگی در سبد خانوار اندک است. بهطور متوسط یکمیلیون و ۸۰۰ هزار تومان است که زنجان، سیستان و بلوچستان و کهکیلویه و بویراحمد با سهم ۲ میلیون و ۶۰۰ هزارتومانی، سه استان با بیشترین مصرف برای خدمات تفریحی و فرهنگی هستند.
68 درصد؛ تورم مواد غذایی
پیشتر مرکز آمار ایران تورم مواد غذایی 68 درصد اعلام کرد که در این میان «میوه و خشکبار» رکورددار گرانی خوراکیها در آبان 1401 بودند. دادههای گزارش مرکز آمار ایران نشان میدهد که تورم مواد خوراکی، آشامیدنی و دخانیات طی آبان 1401 در شاخصهای نقطهای، سالانه و ماهانه به ترتیب روی اعداد 67.7، 61.3 و 1.3 واحد درصد ایستاد.
در این ارتباط وحید محمودی، اقتصاددان از افزایش فزاینده فقر و تورم انتقاد میکند و دلایل گسترش فقر را توضیح میدهد که در ادامه گزیده آن را میخوانید.
خط فقر چقدر است؟
خط فقر نمیتواند واقعیات را بهموقع به نمایش بگذارد. چون، خط فقر برای خانوار به لحاظ ترکیب، بُعد و مناطق جغرافیایی متفاوت است. ما با یک خط فقر مواجه نیستیم، بلکه با بُرداری از خط فقر روبهرو هستیم.
فقر مطلق بر اساس سبد انستیتوی تحقیقات تغذیهای محاسبه میشود. این سبد حدود ۱۵-۱۰ قلم کالا (شامل نان، برنج، روغن، گوشت، مرغ، پنیر و …) را در برمیگیرد. طبق این سبد، یک فرد باید در روز بهطور متوسط ۲۵۰۰ کالری مصرف کند، البته باید شامل تمام این کالاها باشد تا مواد مغذی لازم به بدن برسد و دچار سوءتغذیه نشود.
انستیتو تغذیه این استاندارد حداقلی را ارائه میکند، سطح عمومی قیمتها را هم در اختیارداریم، درنتیجه بر اساس آنها نیازهای حداقل خوراکی محاسبه میشود. سپس، نیازهای غیرخوراکی بر اساس یکسری معیار محاسبه میشوند که یک بحث فنی است.
در کتاب «اندازهگیری فقر و توزیع درآمد در ایران»، سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۳ را بررسی کردهام. آخرین بهروزرسانی مربوط به آبان ماه سال جاری است. بر اساس این مطالعات، خط فقر مطلق برای یک خانوار دو نفرِ ساکن شهر تهران، ۳۲ میلیون تومان است. برای خانوار روستایی در استان تهران نیز ۱۵ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان تخمین زده میشود. در ضمن، محاسبات ما نشان میدهد که در سال ۱۴۰۰، خط فقر مطلق برای یک خانوار شهری ساکن شهر تهران ۲۲ میلیون و ۲۲۰ هزار تومان بود. برای خانوار روستایی ساکن استان تهران نیز ۱۰ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان بوده است. اما الآن، بر مبنای تورم سالانه حدود ۴۵ درصدی امسال، خط فقر در شهر تهران به ۳۲ میلیون تومان رسیده است.
دریافتی یک استاد تمام پایه ۳۲ دانشگاه تهران ۲۶ میلیون تومان است که عملاً زیر خطر فقر قرار میگیرد. این در حالی است که حدود ۱۰ سال قبل، زیر خط فقر قرار نداشتند و جز افراد متوسط به بالا قرار میگرفتند.
تورم
نرخ تورم به حدود ۵۰ درصد رسیده است. دولت مدعی است که تفکری متفاوت از تفکر دولت هاشمی دارد، اما باز با همان روش شوک درمانی، ارز ۴۲۰۰ تومانی را حذف کرد. یعنی سیاست غلط دولت روحانی را با روش غلط اصلاح کرد.
افزایش فقر و گرانی؛ ریشه اعتراضات
در خردادماه سال ۱۳۹۷ بهشدت تصمیم ارز ۴۲۰۰ تومانی را به زیر سؤال بردم که اساساً تصمیمگیری غلطی است و آثار نامیمون فراوانی به دنبال خواهد داشت. یک تصمیم اشتباه توسط دولت روحانی گرفته شد، بعد هم دولت رئیسی با یک تصمیم اشتباه دیگر اوضاع را بدتر کرد. ریشه اصلی بخش قابلتوجه اعتراضات همین افزایش فقر، محرومیت و گرانیهای فزایندهای است که به جامعه تحمیلشده است.
قیمت برخی کالاها تا ۸۰ درصد و کالایی مثل روغن بیش از 230 درصد در سال جاری نسبت به سال گذشته افزایش داشته است. وقتی شاخص CPI محاسبه میشود، مبنای تورمی حدود ۳۶۰ کالاست، ولی اگر ۱۵-۱۰ قلم کالای اساسی که مبنای محاسبه فقر مطلق خوراکی است را مبنا قرار دهیم، تورم سبد به مراتب از تورم شاخص قیمت مصرفکننده بالاتر است. به همین دلیل، افرادی که در دهکهای پایین درآمدی قرار دارند، چون نیاز مصرفیشان به این کالاها زیاد است، بعضاً در مناطق دورافتاده هستند و هزینههای دیگری به آنها تحمیل میشود تا کالا به دستشان برسد، تورم بیشتری را تجربه میکنند.
تورم خطای دولتهاست
فریدمن، اقتصاددان معتقد است: «تورم خطای دولتهاست». اگر یک کشور برای دهههای متوالی دچار تورم بالا باشد، این مردم هستند که برای جبران خطای دولتها تلاش میکنند تا حداقل مخارج خودشان را تأمین و در صورت امکان قدرت خریدشان را حفظ کنند. وقتی تورم بالاست، بهطور طبیعی محدودیتهای نهادی و ساختاری فراوانی در اقتصاد وجود دارد که اجازه نمیدهد سطح اشتغال خانوار افزایش پیدا کند یا فرد نمیتواند نیازهای خود را متناسب با نرخ تورم تأمین کند. بنابراین، افراد به راههای مختلفی متوسل میشوند تا افزایش نرخ تورمی که روی سبد مخارجشان بار شده است را جبران کنند.
افزایش درآمد جوابگوی
تورم بالا نیست
افزایش درآمد سالانه متعارف جوابگوی این تورم بالا نیست، در این میان یا درآمد به آن حد حقوق و دستمزد به قدر کفایت بالا نرفته است یا نتیجه سیاستگذاریهای اشتباه است. برای مثال، دستمزد کارگران به میزان ۵۷ درصد افزایش یافت، اما به این نکته توجهی نشان داده نشده که طرف عرضه با چه مشکلاتی مواجه است. آیا اتفاق مثبتی برای کارفرما در سال ۱۴۰۰ افتاده است تا حاشیه سود او افزایش پیدا کند و درنتیجه توان بازپرداخت ۵۷ درصد افزایش حقوق را داشته باشد.
افزایش نرخ ارز همسو با تورم
علم اقتصاد میگوید وقتی نرخ تورم بالا رفت، بهای ارز بر اساس مابهالتفاوت نرخ تورم داخل و خارج از کشور باید افزایش پیدا کند. لذا ما در یک مارپیچ قرارگرفتهایم که ماحصل آن بدتر شدن وضعیت متوسط و فقیراست. نرخ کالاهای خوراکی و غیرخوراکی درنتیجه بالا رفتن بهای ارز به سرعت افزایش مییابد.
همین امر منجر به تعطیلی بسیاری از بنگاههای اقتصادی میشود. وقتی بنگاهها تعطیل شوند، تعدیل نیرو اتفاق میافتد و این امر هم اثر منفی خود را بر درآمد خانوار میگذارد. از سویی، تورم در حال افزایش است و خط فقر متناسب با آن بالا میرود و از سوی دیگر، کاهش درآمد حقیقی خانوار بهطور مداوم افزایش پیدا میکند و درنتیجه تعداد خانوارهای که بتوانند به خط فقر برسند، هر سال کمتر میشود. بنابراین تعداد زیادی از خانوارهای که جزو طبقه متوسط محسوب میشدند، به زیر خط فقر میروند.
افزایش فشار بر طبقه متوسط
اکثر کارمندان و کارگران در طبقه متوسط قرار میگیرند و بخشی از صاحبان بنگاههای کوچک و متوسطی هم هستند که درنتیجه تحریمها و بالا بودن هزینه مبادله وضعیت درآمدی قابلتوجهی ندارند. همه این بارها بر طبقه متوسط سوار میشود و این طبقه را به سمت پایین هل میدهد. الآن، دریافتی یک استاد تمام پایه ۳۲ دانشگاه تهران ۲۶ میلیون تومان است که عملاً زیر خطر فقر قرار میگیرد. این در حالی است که حدود ۱۰ سال قبل، اساتید که جزو طبقه نخبه و متوسط جامعه هستند، زیر خط فقر قرار نداشتند و جز افراد متوسط به بالا قرار میگرفتند.
معلمان و کارمندان زیر خط فقر
بر اساس مطالعاتی که بنده و دانشجویانم انجام دادهایم، ۵۴ درصد از معلمان شهر تهران تومان زیر خط فقر درآمدی و زمانی قرار دارند، البته این آمار برای دو سال قبل است و الآن تعمیق یافته است. ساختار اداری ما فربه است؛ حدود پنج میلیون کارمند داریم که جزو طبقه متوسط هستند و بهشدت تحت فشارند.
دوقطبی شدن جامعه
آمارها نشان میدهد حدود ۷۰ درصد جمعیت کشور نیازمند حمایت هستند، یا اینکه وقتی گفته میشود به ۹۰ درصد یارانه تعلق میگیرد، یعنی طبقه متوسط نابودشده است. الآن، چیزی به نام طبقه متوسط دیگر باقی نمانده است و جامعه دوقطبی شده است. در این جامعه دوقطبی، دو دهک درآمدی وجود دارند که وضعیت آنها درنتیجه تورم بهتر و بهتر میشود و وضعیت مابقی یعنی ۸۰ درصد جامعه بدتر و بدتر میشود. بدیهی است نابودی طبقه متوسط هم آثار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی متعددی را به دنبال دارد.