۲۰سالهای معترض بود اهل شیراز که در روز جشن جهانی تئاتر مقابل وضعیت بد آن روزهای تئاتر شیراز قد علم کرده بود که «تئاتر در این شهر مرده است!» حالا چندین سال از آن روز میگذرد و آن جوان با نمایش «بک تو بلک» در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه است و روزی دو بار تمام صندلیهای این تالار را پر میکند. سجاد افشاریان از ۱۷ سالگی آرزو داشت در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه برود و حالا در ۳۸ سالگی به این رؤیا رسیده است. آنچه پیشرو دارید، بخشی از گفتگوی ایسنا با اوست که به انگیزه اجرای نمایش «بک تو بلک» انجام شده است:
نام سجاد افشاریان با اولین اعتراض او در تئاتر گره خورده. ماجرایی که این چنین روایتش میکند: «تئاتر شیراز در بخشهای مالی و مدیریت دچار فساد شده بود. مثلاً پرونده نمایشی در انجمن نمایش به دستم میرسید مبنی بر اینکه فلان هنرمند نمایشی اجرا کرده و مبلغی دریافت کرده در حالیکه آن هنرمند کار نکرده و پولی هم نگرفته بود و ... به هر کس که میگفتم وضعیت بغرنجی است و چرا صدایمان در نمیآید، هیچ کس همراهی نمیکرد و همه میگفتند حالا شده، میگذرد ... بنابراین روز جهانی تئاتر تصمیم گرفتم و پیش از مدیر کل اداره ارشاد اسلامی وقت ، نیم ساعت حرف زدم و همه آنچه را که فکر میکردم شارلاتانیزم و فساد و اشتباه است تا مبلغ حقارتآمیز کمک هزینهها و ... را گفتم. گفتم که جشن تئاتر نداریم و امروز را عزای عمومی تئاتر اعلام میکنم و از کسانی که با من موافق بودند، خواستم تا سالن را ترک کنند. فکر میکنم از حدود هزار مخاطب، ۸۰۰ تن سالن را ترک کردند و ما بیرون از سالن تحصن کردیم .امروز که در ۳۸ سالگی به این اتفاق نگاه میکنم، خوشحالم ۲۰ سال پیش هم وقتی فکر میکردم حقی ناحق شده، بیتفاوت نبودم و صدایم درآمد.»
«بک تو بلک» موضوعی اجتماعی دارد؛ درباره یک زندانی به نام «علی» است و افشاریان درباره پرداختن به این موضوع چنین توضیح میدهد: « معتقدم در درام، هیچ موضوعی در جهان، جذابتر از پرداختن به انسان نیست؛ انسان، روحیاتش، درونیاتش و مواجهاش با جهان پیرامونش در سالی که زندگی میکند. بر این اساس، طبیعتاً دغدغه انسان ایرانی در سال ۱۴۰۲ با ۵ سال قبل متفاوت است و دغدغه انسان در ایرانِ سال ۱۴۰۲ با نزدیکترین همسایگانمان هم متفاوت است.
برای خودم مسئولیت اجتماعی قائلم
اولین دور اجراهای «بک تو بلک» زمستان سال ۱۴۰۰ روی صحنه رفت. بعد از آن این نمایش در چند شهر از جمله رشت هم اجرا داشت و در کنار این اجرا، ۱۷ زندانی آزاد شدند.
افشاریان که همیشه این وظیفه اجتماعی را برای خود قائل بوده، در این باره میگوید: با ایمان و علاقه تمام چنین میکنم همچنانکه همین کار را در بخش نمایش هم انجام میدهم به طوری که تا الان نزدیک ۷۰ نمایش را تهیه کردهام و از هیچ کدامش نه تنها یک هزار تومانی برنداشتهام، بلکه به آن پروژهها به قدر وسع و از هر راهی که توانستهام، درآمد تزریق کردهام. در فعالیتهای گستردهتر اجتماعی هم همیشه این دغدغه را داشتهام.
با خانهنشینی نمیتوان اثرگذار بود
اما چه انگیزهای سبب میشود در شرایطی که برخی از هنرمندان، گوشه نشستن را انتخاب کردهاند، سجاد افشاریان با اجرای چند نمایش همکاری داشته باشد؟ «زمانی جامعه فرهنگی سلامتتری داشتیم چراکه در جامعه فرهنگیمان بزرگترهایی بودند؛ مثلاً آقای بنان و شجریان و احمد محمود و گلشیری و ... رفته رفته از جایی آسیب میبینیم که جامعه روشنفکری رو به زوال است. یعنی روشنفکر ما به جای اینکه بخواهد جریان و دستگاه فکری ایجاد کند، سختیایی را که باید به خودش بدهد، برنمیتابد و به جای آن ناسزا میگوید یا گوشهگیری میکند. مخاطب هم میبیند او و روشنفکر هر دو دارند ناسزا میگویند. اینجاست که جریان روشنفکری از تاثیرگذاری ساقط میشود. همه حرف من این است که اگر فکر میکنیم میتوانیم تأثیر بگذاریم، این تاثیرگذاری با خانهنشینی به دست نمیآید. تأثیر من این است که در سختترین روزها و دشوارترین شرایط تئاتر به صحنه بیاورم و بدانم برای مردم سرزمینم کاری میکنم.»