جنگ تجاری بهسرعت در حال تشدید میان ایالات متحده آمریکا و چین دو قدرت برتر ژئوپولیتیکی جهان که اقتصادهایشان بهشدت در هم تنیدهاند تهدیدی برای وارد آوردن آسیبهای شدید به هر دو کشور است و شوکهایی در سراسر جهان خواهد فرستاد.
افزایش شگفتانگیز تعرفههای ترامپ بر چین در این هفته، پیرو هیچ فرمول معناداری نبوده است. او همانند همیشه، مانند یک دلال معاملات ملکی رفتار میکند: ریسک را تا سطحی غیرقابل تحمل بالا میبرد تا اهرم فشار به دست آورد. این جدیدترین تجلی از «نظریه مرد دیوانه» است؛ رویکردی که در آن ترامپ با ترسیم شدیدترین سناریوها، سعی دارد حریفانش را مرعوب کند.
شاید این روش جواب بدهد و چین – که علاقهای به ویران کردن اقتصادی ندارد که دیگر مانند گذشته رشد خیرهکنندهای ندارد – برای مذاکره عجله کند. بسیاری از کارشناسان چینی معتقدند که پکن نیز به اندازه ترامپ علاقهای به رسیدن به نقطه بیبازگشت ندارد. پیامدهای احتمالی یک جنگ تجاری تمامعیار ممکن است طرفین را وادار کند که عقبنشینی نمایند.
اما پس از آنکه ترامپ روز پنجشنبه با تأیید اینکه تعرفهها بر کالاهای چینی به ۱۴۵ درصد خواهد رسید، سطح تنش را بالا برد، رئیسجمهور چین، شی جینپینگ، نیز واکنش نشان داد و تعرفهها بر کالاهای آمریکایی را به ۱۲۵ درصد افزایش داد. شی اعلام کرد که چین «نمیترسد« و «نگران نیست».
همچنین نشانههای تازهای وجود دارد مبنی بر اینکه تیم ترامپ درک درستی از عوامل تأثیرگذار در تصمیمات پکن ندارد. کایلی اتوود از سیانان گزارش داد که دولت آمریکا بهصورت خصوصی به چینیها هشدار داده بود که به تعرفههای آمریکا پاسخ ندهند و اینکه شی باید برای تماس با ترامپ درخواست بدهد؛ حرکتی که میتوانست القا کند رئیسجمهور چین در موقعیتی متزلزل در برابر رئیسجمهور آمریکا قرار دارد که خود این بحران را آغاز کرده است – موضوعی غیرقابل تحمل برای پکن.یکی از دلایلی که جنگ تجاری میان آمریکا و چین را تا این حد خطرناک میکند، این است که اقتصادهای این دو کشور بهشدت در هم تنیده شدهاند.
سالها ادغام اقتصادی برای هر دو کشور سودمند بوده است. مصرفکنندگان آمریکایی به کالاهای ارزان – از پوشاک و کفش گرفته تا الکترونیک و آیفون – دست یافتهاند که کیفیت زندگی طبقه متوسط را بهبود داده است. چین نیز از تجارت با آمریکا برای گسترش تولیدات صنعتی و نجات دهها میلیون نفر از فقر استفاده کرده و سود حاصل را در صنایع فناوری و ارتش در حال رشدش سرمایهگذاری نموده است.
در ایالات متحده، جنبه منفی این رابطه آن بوده که کالاهای ارزان چینی، صنایع داخلی را در هم شکستهاند؛ از فولادسازی تا تولید مبلمان. و این نظریه قدیمی که توسعه اقتصادی چین منجر به کاهش کنترل حزب کمونیست خواهد شد، هرگز محقق نشد. اکنون ضدچینها در واشنگتن استدلال میکنند که آمریکا با اعتیاد خود به کالاهای ارزان، عملاً دشمن ابرقدرت قرن بیستویکم را خودش ساخته است.
تحلیلگران سیاست خارجی زمانی استدلال میکردند که پیوندهای اقتصادی آمریکا و چین مانند سپری در برابر درگیری نظامی عمل میکنند. اما اکنون صحبت از «جداسازی» یا «دیکاپلینگ» است – فرآیند تفکیک اقتصادهای آمریکا و چین، دو قدرتی که در دو سوی خطرناکترین رقابت ژئوپولیتیکی جهان ایستادهاند.
اگر تجارت میان آمریکا و چین از بین برود، پیامدهای آن دردناک خواهد بود. قیمت کالاهایی که بخش مهمی از زندگی آمریکایی هستند، ممکن است بهطور چشمگیری افزایش یابد. این مسئله میتواند تورم را تشدید کرده، کیفیت زندگی میلیونها نفر را کاهش دهد و اعتماد مصرفکننده را از بین ببرد – که ممکن است آمریکا را به سمت رکود بکشاند.
در چین، یک جنگ تجاری طولانیمدت میتواند بهشدت بر کسبوکارهای کوچک تأثیر بگذارد، که نیروی محرکه اصلی اقتصاد کشور هستند. بیکاری ممکن است افزایش یابد؛ موضوعی که برای کشوری که بهشدت نگران ناآرامیهای داخلی است، اهمیت زیادی دارد. ناظران غربی اغلب فراموش میکنند که اگرچه سیستم اقتدارگرای چین اعتراضات را سرکوب میکند، اما سیاست داخلی خاص خودش را دارد که رهبرانش نمیتوانند نادیده بگیرند.
به همین دلیل، جنگ تجاری میان آمریکا و چین میتواند به آزمونی طاقتفرسا تبدیل شود برای سنجش اینکه کدام ملت تاب تحمل درد اقتصادی بیشتری را دارد.
یکی از رویکردهایی که میتواند قدرت و نفوذ جهانی آمریکا را به خدمت گیرد و شانس فشار بر پکن برای رسیدگی به شکایات دیرینه آمریکا – همچون دسترسی به بازار، سرقت مالکیت فکری، جاسوسی صنعتی و دیگر موارد – را افزایش دهد، ایجاد ائتلافی از متحدان تجاری است.
کوین هَسِت، رئیس شورای ملی اقتصاد در دولت ترامپ گفت که در جلسه کابینه بررسی خواهد شد که آیا آمریکا باید با متحدانش توافقنامههای تجاری امضا کند تا جبههای متحد علیه چین ایجاد شود. قدرت آمریکا همواره با سیستم اتحادهایش تقویت شده – مزیتی کلیدی که چین از آن بیبهره است. یک رویکرد مشترک میان کشورهای تجاری آمریکای شمالی و اروپا، برای پکن نادیدهگرفتنی نخواهد بود.اما تمام اقدامات ترامپ از بازگشت به قدرت تاکنون، دقیقاً در جهت تخریب این گروه از دموکراسیهای همفکر بوده است.
منبع: شفقنا