لوگو
1404 پنج‌شنبه 16 مرداد
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • سخن‌گاه
  • اقتصاد
  • شهروند
  • بین الملل
  • فرهنگ و هنر
  • سلامت
  • علم و فناوری
  • ورزش
  • خواندنی‌ها
  • آرشیو روزنامه
1404/05/01 - شماره 2553
نسخه چاپی
کالوم مک‌کان در گفت‌وگو با گاردین:

این روزها باید با جسارت نوشت

الهه شمس: کالوم مک‌کان، نویسنده ایرلندی برنده جایزه که در سال ۱۹۶۵ در دوبلین متولد شد، پیش از مهاجرت به آمریکا و ورود به دنیای کتاب، در حوزه خبرنگاری فعالیت می‌کرد. از آثار شاخص او می‌توان به «بگذار جهان بزرگ بچرخد» (برنده جایزه بین‌المللی دوبلین در سال ۲۰۱۱) و «اَپیروگون» (۲۰۲۰) اشاره کرد که نگاهی چندوجهی به مناقشه اسرائیل و فلسطین دارد. مک‌کان سال گذشته با همکاری دایان فولی، مادر جیمز فولی (خبرنگار آمریکایی کشته‌شده توسط داعش)، کتاب خاطرات «مادر آمریکایی» را منتشر کرد. در رمان تازه‌اش، «توئیست» که در ۶ مارس منتشر شد، یک خبرنگار ایرلندی بر روی یک کشتی تعمیر کابل در سواحل آفریقا، با پرسش‌هایی پیرامون تخریب محیط زیست، اطلاعات بی‌پایان و استعمار رویارو می‌شود. او ساکن نیویورک است و سه فرزند دارد.

  کابل‌های ارتباطی زیردریایی، موضوعی است که در ادبیات داستانی کمتر به آن پرداخته شده است. چرا تصمیم گرفتید درباره آن‌ها بنویسید؟
در اوایل همه‌گیری کووید -۱۹، به دلیل فروپاشی مداوم جهان، بسیار به مفهوم «ترمیم» می‌اندیشیدم. در همان زمان، داستانی درباره کشتی «لئون تِوِنَن» خواندم که یک کشتی تعمیر کابل در آفریقای جنوبی بود. من هم مانند بسیاری دیگر، تصور می‌کردم که اطلاعات دیجیتال از تلفن‌های همراهمان به ماهواره‌ها ارسال و از آنجا بازگردانده می‌شود، اما واقعیت این است که تمام این فرایند در اعماق دریا رخ می‌دهد. جالب آنکه از زمانی که نوشتن این کتاب را آغاز کردم، قطع شدن این کابل‌ها به امری رایج بدل شده است: از اقدام حوثی‌ها در دریای سرخ گرفته تا فعالیت روس‌ها و چینی‌ها در دریای بالتیک. به گمانم در آینده بیشتر درباره این موضوع خواهیم شنید.
شگفت‌آور است که این کابل‌ها تا چه اندازه آسیب‌پذیرند؛ تمام ارتباطات مدرن ما از درون لوله‌هایی ظریف در کف اقیانوس عبور می‌کند.
دقیقاً. در نزدیکی سواحل می‌توان کابل‌ها را با ابزارهای کنترل از راه دور تعمیر کرد، اما در آب‌های دورتر، ناچاریم به شیوه‌های قرن نوزدهمی بازگردیم؛ طنابی با یک قلاب به پایین فرستاده می‌شود و به بهترین نتیجه امید می‌بندیم.

  رمان شما بارها به «دل تاریکی» اثر جوزف کنراد ارجاع می‌دهد. این اثر برای شما چه معنایی دارد؟
در سطحی ساده، «توئیست» روایت مردی است بر روی یک کشتی که در جست‌وجوی چیزی است. حادثه قطع کابل، درست پس از سیلاب رود کنگو رخ می‌دهد که زباله‌های خود را به دریا می‌ریزد. شگفت‌انگیز آنکه مسیر این کابل‌ها تقریباً با مسیر کشتی‌های استعمارگران منطبق است. این هم‌صدایی‌ها برای من جذابیت داشت.

  شما اغلب به سراغ مسائل بزرگ می‌روید. فکر می‌کنید رمان می‌تواند تغییری در جهان ایجاد کند؟
به گمان من، رمان به‌تنهایی قادر به تغییر این مسائل نیست، اما می‌تواند ترکی کوچک در دیوار ایجاد کند تا دیگران آن ترک را گسترش دهند و شاید روزی آن دیوار فرو بریزد. آیا من لزوماً نویسندگان را به کنشگری فرا می‌خوانم؟ نه، اما شخصاً احساس می‌کنم به این کار موظفم. نوشتن درباره اسرائیل و فلسطین در «اَپیروگون» موضوعی سنگین بود و البته مخاطراتی به همراه داشت، اما شاید همین اثر مختصر بتواند اندیشه متعارف را اندکی جابه‌جا کند. نویسندگان دیگر به‌اندازه گذشته اهمیت ندارند؛ این روزها باید از نیازی درونی و با جسارت نوشت و همین برای من جذاب است. دوست دارم پشتم به دیوار باشد.

  پس از انتشار «اَپیروگون»، آیا همچنان با رامی و بسام (دو شخصیت واقعی کتاب که برای صلح تلاش می‌کنند) در ارتباط هستید؟
تقریباً هر هفته با رامی و بسام صحبت می‌کنم و احساساتم نسبت به وضعیت کنونی را از دیدگاه آن‌ها می‌بینم، زیرا من اینجا در نیویورک نشسته‌ام، نه در کرانه باختری یا اورشلیم. آن‌ها می‌گویند که بسیار ناراحت، خشمگین و نگران‌اند. اخیراً با پسر بسام، عرب، صحبت کردم؛ او را در یک ایست‌بازرسی متوقف کرده و اسلحه روی سرش گذاشته بودند. داستان‌هایی که می‌شنوم تنم را به لرزه می‌آورد. من هم خشمگین و دل‌شکسته‌ام

  شما سال‌ها نویسندگی خلاق تدریس کرده‌اید و کتابی نیز در این زمینه نوشته‌اید. اگر بخواهید آن را در یک توصیه کلیدی خلاصه کنید، آن توصیه چیست؟
جمله‌ای از الکساندر هِمون را بسیار دوست دارم: «همه‌چیز مزخرف است… تا زمانی که دیگر نباشد!» اصل کار، تکرار و تسلیم نشدن است؛ اینکه اجازه ندهی داستان تو را شکست دهد. من هر کتابی را که نوشته‌ام، در میانه راه رها کرده‌ام. انگار این بخشی از فرایند کار است: باید به خودت سخت بگیری تا بفهمی آن کار واقعاً برایت چه معنایی دارد.
برگرفته از: ایبنا

 

Facebook Twitter Linkedin Whatsapp Pinterest Email

دیدگاه شما

دیدگاه شما پس از بررسی منتشر خواهد شد. نظراتی که حاوی توهین یا الفاظ نامناسب باشند، حذف می‌شوند.

تیتر خبرهای این صفحه

  • درگذشت ابوالحسن عاشوری
  • رمان جدید شمس لنگرودی
  • این روزها باید با جسارت نوشت
  • «زن و بچه» میلیاردی
  • انتشار کتاب «احساسات سیاسی»
  • معرفی فیلم‌های جشنواره فیلم ونیز
لوگو
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • همکاری با ما
  • تعرفه آگهی
  • نمایندگی‌ها
  • شناسنامه
  • مرامنامه
  • آرشیو
  • RSS

1401© :: کلیه حقوق قانونی این سایت متعلق به روزنامه ستاره صبح بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلا مانع است.