لوگو
1404 شنبه 20 ارديبهشت
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • سخن‌گاه
  • اقتصاد
  • شهروند
  • بین الملل
  • فرهنگ و هنر
  • سلامت
  • علم و فناوری
  • ورزش
  • خواندنی‌ها
  • آرشیو روزنامه
1399/12/18 - شماره 1534
نسخه چاپی
طنز

لغت‌نامه فرزندی

سلام فرزندم. می‌دانم هنوز از آب نگذشته‌ای و حتی مادرت هم معلوم نیست کدام سیندرلانمایی است که می‌خواهد بر کناره‌ ساحل قلبم لنگر بیندازد و کنگر حیف‌ومیل کند، اما این دلیل نمی‌شود که من آنچه را که در قسمت بعدی زندگی‌ات نخواهی دید را نشانت ندهم و تو را مثل ایستگاه گرفته‌ها در این جامعه هر دم کلنگ ول‌کنم. پس تا آخر این لغت‌نامه با من باش تا نشانت دهم آنچه را که نباید:
*کوچه: ببین فرزندم؛ کوچه فحش نیست، اما بچه‌کوووچه‌ای (با همان غلظت «و») فحش محسوب می‌شود. کوچه جایی بود که پدربزرگت با مادربزرگت آنجا باهم آشنا شدند و همان‌جا نیز عروسی‌شان را گرفتند. کوچه یک مکان ساده نبود، حکم کافی‌شاپ اولین قرار، تالار عروسی و حتی ورزشگاه صدهزارنفری آزادی را برای مردم داشت. در صورت تنگ بودن هم کوچه می‌توانست جای سالن‌های بیوتی امروزی را بگیرد؛ چون قدیمی‌ترها می‌گفتند: «کوچه تنگه بله عروس قشنگه بله». ولی حیف که الآن کوچه خوارها دارند یکی‌یکی کوچه‌ها را از بین می‌برند و به‌جایش برج می‌سازند.
*سنگ‌پا: بچه‌ بابا، شاید اگر روزی نحوه‌ استفاده‌ این وسیله را در 2 لول (همان totube، نسخه‌ بومی‌سازی شده‌ی یوتیوب) ببینی و بفهمی یک‌زمان پدرت و پدرانت می‌خزیدند داخل حمام و یک سنگِ سیاهِ سوراخ‌سوراخ که شبیه 206 چپ کرده است را با حرص‌وطمع کف پای خود می‌کشیدند با خودت فکر کنی ما مازوخیسمی چیزی داشتیم؛ اما باید بگویم ارزش سنگ پای قزوین... اصلاً ولش کن؛ این چیزها برایت بدآموزی دارد. فقط این را بدان که سنگ‌پا، نسخه‌ آفریقایی-ایرانی باب اسفنجی است.
*لامپ صد: این‌یکی دیگر اصلاً شوخی‌بردار نیست. تا به سن قانونی نرسیده‌ای اجازه نداری بهش دست بزنی! کل نخبه‌های کشور به‌واسطه‌ همین فهمیدند خورشید چه رنگی است و اصلاً وجود هم دارد، چون در مدارس از آن برای نشان دادن منظورمه شمسی استفاده می‌کردند. یکی از کاربردی‌ترین استفاده‌های آن نیز این بود که هر وقت می‌خواستی دستشویی را در خانه مهمان جهت‌یابی کنی، منبع نور زردرنگی که در حیاط بود را دنبال می‌کردی تا به طلب کرده‌ات برسی. حالا بماند که این وسیله این‌قدر گرما تولید می‌کرد که یک مدت کارخانه‌های سشوار سازی درهایشان تخته شده بود.
بیبی من، مادربزرگت مرا صدا می‌کند تا بروم نون بربری بخرم، بقیه‌اش بماند برای هفته‌ی بعد. خداحافظ تو و ننه‌ات.

 

Facebook Twitter Linkedin Whatsapp Pinterest Email

دیدگاه شما

دیدگاه شما پس از بررسی منتشر خواهد شد. نظراتی که حاوی توهین یا الفاظ نامناسب باشند، حذف می‌شوند.

تیتر خبرهای این صفحه

  • تست کرونا با فریاد زدن در باجه
  • لغت‌نامه فرزندی
  • دورریز 17 درصد مواد غذایی جهان!
  • توزیع روزانه ۱۰۰۰ تن مرغ در استان تهران
  • هشدار تازه سازمان جهانی بهداشت
  • آمار نهایی داوطلبان کنکور ۱۴۰۰
  • آیا ویروس کرونا از طریق سطوح منتقل می‌شود؟
  • آزادی ۱۲ زندانی به همت محسن چاوشی
  • اعلام رنگ‌بندی شهرهای کرونایی تا ۲۵ اسفند
  • سامانه بارشی جدید چهارشنبه می‌آید
  • سری سوم اسکناس ۵۰ هزار ریالی
لوگو
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • همکاری با ما
  • تعرفه آگهی
  • نمایندگی‌ها
  • شناسنامه
  • مرامنامه
  • آرشیو
  • RSS

1401© :: کلیه حقوق قانونی این سایت متعلق به روزنامه ستاره صبح بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلا مانع است.