لوگو
1404 چهارشنبه 28 خرداد
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • سخن‌گاه
  • اقتصاد
  • شهروند
  • بین الملل
  • فرهنگ و هنر
  • سلامت
  • علم و فناوری
  • ورزش
  • خواندنی‌ها
  • آرشیو روزنامه
1404/03/12 - شماره 2519
نسخه چاپی
نقدی بر مجموعه آثار ابراهیم اکبری گرز

معماری حافظه و تجرید

مجموعه‌ی نقاشی «بی چگونگی ۲» در گالری ویستا ادامه‌ای است بر «بی چگونگی ۱» که حدود یک سال و نیم پیش در همین گالری برگزار شد. این مجموعه‌ی دوازده‌گانه، تصویری تأمل‌برانگیز از برخورد ذهن هنرمند با معماری، حافظه و امر قدسی ترسیم می‌کند؛ فضایی میان واقعیت و خیال، فرم و معنا، که در آن حضور نیز حضوری انتزاعی و درونی است. در مرکز این آثار، بنایی برگرفته از معماری، منسوب به بایزید بسطامی قرار دارد؛ عارف بزرگ قرن سوم هجری که حضورش در این نقاشی‌ها نه فقط فیزیکی، بلکه معنوی و شهودی است. بنا از بستر واقعی خود جدا شده و در فضایی انتزاعی، آرام و بی‌زمان بازآفریده شده است. گویی هنرمند این معماری را از دل تاریخ به چشم‌اندازهایی برده که نه مناظر طبیعی، بلکه بازتاب‌هایی از عالم مثال‌اند؛ شهرهایی خیالی که در مرز حافظه و رؤیا شناورند.
بازگشت به بایزید در این آثار، صرفاً فرمی یا موضوعی نیست. هنرمند پیش‌تر در مجموعه‌ای با عنوان «به صحرا شدم» نیز تجربه‌ای مشابه را از سر گذرانده بود. اکنون، با فاصله‌ای بیش از یک دهه، این رجعت بار دیگر رخ داده اما با زبانی پخته‌تر، مفهومی درونی‌تر و بیانی خلاصه‌تر. مخاطب با هنرمندی مواجه است که نگاه او به عرفان ایرانی از سطح بازنمایی عبور کرده و به ساحت شهود و زیست درونی رسیده است.
فرم در این آثار از انسجامی دقیق برخوردار است؛ ترکیب‌بندی‌ها مستحکم، فضاها متوازن و پرسپکتیو گاه آگاهانه مختل شده تا مخاطب را از منطق عینی به عمق ادراک ذهنی ببرد. نگاه فرمالیستی آثار با بیانی مینیمال همراه است و این سادگی ساختاری، بستری مناسب برای بیان معنا ایجاد کرده است. حضور انسان یا به کلی حذف شده، یا چنان کم‌رنگ است که بیشتر نشانی از حس حضور را منتقل می‌کند تا جسمانیت آن.
زبان بصری این مجموعه، در عین سادگی، حاصل سال‌ها کار و پالایش است. استفاده از تکنیک‌های ترکیبی رنگ روغن و اکریلیک، همراه با شره‌های روان و کنترل‌شده‌ی رنگ، بافت‌هایی نوستالژیک و سیال پدید آورده‌اند. این بافت‌ها نه تنها به فضاسازی کمک می‌کنند، بلکه کیفیتی زمان‌مند و ذهنی به آثار می‌بخشند؛ گویی سطح بوم خود بدل به لایه‌هایی از خاطره شده است.
تسلط هنرمند بر مکاتب نقاشی مدرن و کلاسیک، در کنار درک عمیق از فرهنگ بصری ایران، به خلق زبانی شخصی و عمیق انجامیده است؛ زبانی که با وجود ریشه داشتن در تاریخ هنر، در مسیر تجربه‌ای معاصر و مستقل حرکت می‌کند.
پیشینه‌ی نظری هنرمند نیز در شکل‌گیری این زبان نقش مهمی دارد. او در پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشد خود به تأثیر اندیشه‌های سهروردی بر نقوش ایرانی و مفهوم عالم مثال پرداخته و در مجموعه‌ای دیگر، پرتره‌هایی با الهام از دیدگاه‌های شیخ اشراق درباره‌ی نور، خیال و وحدت شهودی خلق کرده است. اکنون این دغدغه‌ها، از مرحله‌ی پژوهش به سطح شهود بصری منتقل شده و در آثار «بی چگونگی ۲» به شکلی درونی، آزاد و تأمل‌برانگیز بازتاب یافته‌اند.
مجموعه‌ی حاضر گام دیگری است در مسیر هنرمندی که با وفاداری به ریشه‌های فرهنگی و معنوی خود، تصویری تازه از انسان معاصر، حافظه‌ی تاریخی و فضای درونی خلق می‌کند. فضاهایی سبک، روحی و خلوت، سرشار از سکوت، که میان فرم و رنگ، نور و خیال گسترده شده‌اند و مخاطب، به‌ویژه انسان پریشان و سرگشته‌ی امروز را، به حس حضور، سکوت مجرد و امکانی برای معنا و قرار دعوت می‌کنند.
مولانا، عطار نیشابوری، ابوسعید ابوالخیر، جامی، سعدی و بسیاری دیگر از عرفا، شاعران و نویسندگان درباره‌ی بایزید بسطامی متفکر قرن سوم هجری  و اهمیت پژوهشی بودن افکار او بحث کرده و اشعاری سروده‌اند. اما خود بایزید بسطامی نیز سروده‌ای تحت عنوان «بی چگونگی» دارد که متافیزیک ادراک او را در عرصه‌ی پژوهش فلسفی بیان می‌کند:
"روشن‌تر از خاموشی چراغی ندیدم،
و سخنی به از بی‌سخنی نشنیدم،
ساکن سرای سکوت شدم،
و صدره‌ی صابری در پوشیدم،
مرغی گشتم، چشم او از یگانگی،
پر او از همیشگی،
در هوای بی چگونگی می‌پریدم،
کاسه‌ای بیاشامیدم که هرگز تا ابد،
از تشنگی آن سیراب نشدم."_
در این شعر، بایزید به مفهوم وحدت وجود اشاره می‌کند؛ وجود و یگانگی را امری جاودانه می‌داند و قائل به زمان و مکانی برای آن نیست. او تداوم را یکی از ویژگی‌های منطق فلسفه‌ی وحدت وجود و امر واقع می‌داند.
می‌توان این مفهوم را با آثار نقاشی اکبری گرز در هماهنگی کامل شمرد، زیرا آثار او نیز معطوف به متافیزیک بایزید بسطامی هستند و با کیفیت ممتازی اجرا شده‌اند. آثار هنری، به‌ویژه نقاشی، را می‌توان از دیدگاه‌های گوناگون بررسی کرد، و نقاشی‌های اکبری گرز نیز چنین قابلیتی دارند.
همان‌طور که در سروده‌های عرفانی و نیز در معماری مقبره‌ی زیبای بایزید بسطامی نوعی وحدت و یگانگی دیده می‌شود، در نقاشی‌های اکبری گرز نیز این وحدت و یگانگی در رنگ، فرم و ترکیب‌بندی، در مناسبت با نظریه‌ی بایزید بسطامی، قابل ادراک است و محتوای عارفانه‌ی آثار را شکل می‌دهد.
آثار هنری را می‌توان از دیدگاه‌های فلسفی متفاوت مورد بررسی قرار داد. اگر بخواهیم به مفهوم وحدت وجود در فلسفه‌ی غرب نیز اشاره‌ای داشته باشیم، آثار نقاشی اکبری گرز به دیدگاه فلسفی وحدت وجود امانوئل کانت نزدیک‌تر هستند. کانت وحدت وجود و یگانگی را نوعی تجربه‌ی حسی تصویری از «ذهن من» در خودآگاهی از پیشینه‌ی تجربی می‌داند، و تصاویر ذهنی را امری کلی و آگاهی از تجربه‌ی نفسانی در پیوند با شناخت‌شناسا و هستی‌شناسی محسوب می‌کند.
آثار نقاشی اکبری گرز، تجسمی تحول‌یافته از «بی چگونگی» به‌صورت تصاویر ذهنی هستند، که وحدتی متشکل از فرم‌های هستی‌شناسا را در فضایی معماری‌گونه شکل داده‌اند. این آثار، تجربه‌ای از ادراک هنرمند از مفاهیم عرفانی بایزید بسطامی هستند، و ضربه‌های قلم‌مو، رنگ، فرم و ترکیب‌بندی، همگی نشانه‌هایی بر این ادعا و شواهدی بر عارفانه‌بودن آثار به‌شمار می‌آیند.

 

Facebook Twitter Linkedin Whatsapp Pinterest Email

دیدگاه شما

دیدگاه شما پس از بررسی منتشر خواهد شد. نظراتی که حاوی توهین یا الفاظ نامناسب باشند، حذف می‌شوند.

تیتر خبرهای این صفحه

  • جایزه‌های جهانی برای گروه تئاتر ایرانی
  • «ماهسون» در ایران نمی‌خواند
  • معماری حافظه و تجرید
  • روایت هانری تراوایا از زندگی شارل بودلر
  • افق نو در دموکراسی
  • سند مردم‌شناختی «سه‌گانه قاهره»
لوگو
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • همکاری با ما
  • تعرفه آگهی
  • نمایندگی‌ها
  • شناسنامه
  • مرامنامه
  • آرشیو
  • RSS

1401© :: کلیه حقوق قانونی این سایت متعلق به روزنامه ستاره صبح بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلا مانع است.