ایران و کشورهای نوظهور و منطقه
کشورهایی مانند هند و پاکستان که از نظر وسعت جمعیت نیروی کار و حتی نرخ رشد اقتصادی در سالهای اخیر جزو بازیگران پررنگ آسیا بودهاند، همچنان با چالش در زمینه فقر شاغلین روبهرو هستند. دادههای ILO نشان میدهد که درصد بالایی از نیروی کار در این کشورها درآمدی کمتر از ۲.۱۵ دلار در روز دارند، در حالی که ایران در این شاخص از وضعیت بهتری برخوردار است.
بررسی جدول منتشرشده از سوی سازمان بینالمللی کار نشان میدهد که ایران حتی در مقایسه با کشورهایی نظیر برزیل و چین نیز عملکرد مناسبی دارد. برزیل به عنوان یکی از بزرگترین اقتصادهای آمریکای لاتین و عضو گروه بریکس، همچنان سهم قابل توجهی از شاغلانش را در محدوده فقر مطلق میبیند. چین نیز که با رشد اقتصادی سریع در دهههای اخیر به دومین اقتصاد بزرگ جهان بدل شده است، نتوانسته معضل فقر شاغلین را حل کند. در این مقایسه، ایران در موقعیتی قرار دارد که درصد کمتری از شاغلانش زیر خط فقر جهانی زندگی میکنند.
حتی کشور عمان به عنوان یکی از تولیدکنندگان مهم نفت در خلیج فارس، در رتبهای ضعیفتر از ایران قرار دارد. ایران توانسته با وجود تحریم و محدودیتهای اقتصادی، عملکردی بهتر از عمان در این شاخص به ثبت برساند.
محاسبه خط فقر جهانی
این جایگاه نشان میدهد ترکیب بازار کار، سیاستهای حمایتی و نقش برابری قدرت خرید (PPP) در ایران توانستهاند بخشی از جمعیت شاغل را از فقر مطلق نجات دهند.
بر اساس دادههای بانک جهانی، هر دلار PPP در ایران معادل حدود ۱۱۷ هزار تومان برآورد شده است. این بدان معناست که خط فقر جهانی با معیار ۲.۱۵ دلار در روز، برای ایران معادل ۲۵۰ هزار تومان در روز یا حدود ۷ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان در ماه است. این محاسبه، مبنای سنجش حداقل درآمدی است که یک فرد شاغل باید به دست آورد تا از محدوده فقر مطلق خارج شود. در این چارچوب، دادههای سازمان بینالمللی کار نشان میدهد که بخش بزرگی از نیروی کار در ایران، بالاتر از این آستانه درآمدی قرار دارند.
وضعیت فقر شاغلان
شاخص فقر شاغلین یکی از مهمترین معیارها برای سنجش عدالت اجتماعی و کیفیت توزیع درآمد در هر کشور است.
در ایران، بهرغم چالشهای اقتصادی ناشی از تحریمها، نوسانات ارزی و تورم، دادههای ILO نشان میدهد که میزان فقر شاغلین به سطح بحرانی نرسیده است و همچنان در جایگاهی قابل قبول قرار دارد. این مسئله میتواند نشانهای از تأثیر سیاستهای حمایتی دولت، نقش یارانهها و همچنین ساختار بازار کار ایران باشد. به بیان دیگر، هرچند اقتصاد ایران با موانع متعددی روبهروست، اما توانسته بخش مهمی از نیروی کار خود را از سقوط به زیر خط فقر مطلق باز دارد.
نظام یارانهای
یکی از دلایلی که نرخ فقر شاغلین در ایران پایینتر از کشورهای همسطح یا حتی بالاتر است، وجود نظام یارانهای گسترده و پوششهای حمایتی است که بخشی از هزینههای معیشتی خانوارها را کاهش میدهد.
از سوی دیگر، هرچند سطح اسمی درآمد در ایران ممکن است نسبت به برخی کشورهای نوظهور پایینتر به نظر برسد، اما هزینههای زندگی در مقایسه با بسیاری از اقتصادهای مشابه کمتر است. همین تفاوت موجب میشود که در محاسبات مبتنی بر PPP، بخش بیشتری از شاغلان ایرانی بالاتر از خط فقر جهانی قرار بگیرند.
تحریم
یکی از پرسشهای اساسی این است که چگونه ایران با وجود فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمها، توانسته است نرخ فقر شاغلین را در سطح قابل قبولی حفظ کند. بررسیها نشان میدهد که ترکیبی از عوامل ساختاری و سیاستی در این زمینه نقش داشتهاند.
نخست آنکه، اقتصاد ایران به دلیل ساختار درونزای خود و اتکای نسبی به تولید داخلی، در برخی بخشها توانسته ثبات نسبی ایجاد کند. دوم آنکه، دولت طی سالهای گذشته با استفاده از سیاستهای یارانهای مستقیم و غیرمستقیم، از جمله یارانه انرژی، کمکهای نقدی و طرحهای حمایتی، به تثبیت سطح حداقلی رفاه برای گروههای کمدرآمد کمک کرده است.
چالش ها
ایران همچنان با چالش تورم مزمن، نرخ بالای بیکاری جوانان و کاهش بهرهوری نیروی کار روبهرو است. این چالشها اگر مدیریت نشوند، میتوانند در آینده به افزایش نرخ فقر شاغلین منجر شوند. بهبود شرایط کاری، افزایش دستمزد واقعی، توسعه بیمههای اجتماعی و ارتقای مهارتهای نیروی انسانی، از جمله اقداماتی است که میتواند وضعیت رفاه شاغلین را به سطح بالاتری برساند.
برگرفته از اقتصاد آنلاین